شعر شیخ بهایی – حضرت علی (ع) و غدیر – باده بده ساقيا ولي زخم غدير…

1

خنده و سرگرمی – شعر و ادب

شعر زیبای شیخ بهایی برای غدیر خم و امیر المومنین حضرت علی علیه السلام را در ادامه بخوانید.

باده  بده ساقيا ولي زخم غدير *** چنگ بزن مطربا ولي به ياد امير

تو نيز اي چرخ پير بيا زبالا به زير ***  داد مسرت بده ساغر عشرت بگير

بلبل طبعم چنان قافيه پرداز شد *** كه زهره در آسمان به نغمه دمساز شد

محيط كون و مكان دايره ساز شد ***  سرور روحانيان هو العلي الكبير

نسيم رحمت وزيد ، دهر كهن شد *** جوان نهال حكمت دميد پر ز گل ارغوان

مسند حشمت رسيد به خسرو خسروان *** حجاب ظلمت دريد زآفتاب منير

وادي خم غدير ، منطقه نور شد  *** يا زكف عقل پير تجلي طور شد

يا كه بياني خطير ز سر مستور شد *** يا شده در يك سرير قران شاه و وزير

شاهد بزم ازل ، شمع دل جمع شد *** تا افق لم يزل روشن از آن جمع شد

ظلمت ديو و دغل ، ز پرتوش قمع شد *** چه شاه كيوان محل شد به فراز سرير

چون به سر دست شاه شير خدا شد بلند *** به تارك مهر و ماه ظل عنايت فكند

به شوكت فر و جاه به طالعي ارجمند *** شاه ولايت پناه به امر حق شد امير

مژده كه شد مير عشق وزير عقل نخست *** به همت پير عشق اساس وحدت درست

به آب شمشير عشق نقش دوييت بشست ***  به زير زنجير عشق شير فلك شد اسير

فاتح اقليم جود ، به جاي خاتم نشست ***  يا به سپهر وجود نير اعظم نشست

يا به محيط شهود ، مركز عالم نشست ***  روي حسود عنود سياه شد همچو قير

صاحب ديوان عشق ، عرش خلافت گرفت *** مسند ايوان عشق زيب و شرافت گرفت

گلشن خندان عشق حسن و لطافت گرفت *** نغمه دستان عشق رفت به اوج اثير

جلوه به صد ناز كرد ليلي حسن قدم *** پرده ز رخ باز كرد بدر منير ظلم

نغمه گري ساز كرد معدن كل حكم *** يا سخن آغاز كرد عن اللطيف الخبير

به هر كه مولا منم ، علي است مولاي او ***  نسخه اسما منم ، علي است طغراي او

سر معما منم ، علي است مجلاي او *** محيط انشا منم ، علي مدار و مدير

طور تجلي منم ، سينه سينا علي است *** سرانا الله منم ، آيت كبري علي است

دره بيضا منم ، لولولالا علي است *** شافع عقبي منم ، علي مشار و مشير

حلقه افلاك را سلسله جنبان علي است *** قاعده خاك را اساس و بنيان علي است

دفتر ادراك را طراز و عنوان علي است  ***سيد لولاك را علي وزير و ظهير

دايره كن فكان ، مركز عزم علي است  ***عرصه كون و مكان خطه رزم علي است

در حرم لا مكان خلوت بزم علي است *** روي زمين و زمان به نور او مستنير

قبله اهل قبول ، غره نيكوي اوست *** كعبه اهل وصول ، خاك سر كوي اوست

قوس صعود و نزول حلقه ابروي اوست *** نقد نفوس و عقول به بارگاهش حقير

طلعت زيباي او ظهور غيب مصو ***ن لعل گهرزاي او مصدر كاف است و نون

سر سويداي او منزه از چند و چون *** صورت و معناي او نگنجد اندر ضمير

يوسف كنعان عشق ، بنده رخسار اوست *** خضر بيابان عشق تشنه گفتار اوست

موسي عمران عشق طالب ديدار اوست ***كيست سليمان عشق بر در او يك فقير

اي به فروغ جمال ، آينه ذو الجلال مفتقر *** خوش مقال مانده به وصف تو لال

گرچه براق خيال در تو ندارد مجال *** ولي ز آب زلال تشنه بود ناگزير

منبع : syed-mostafa.blogfa.com

برای امتیاز دادن به این مطلب اینجا کلیک کن
[کل آراء: 0 میانگین: 0]

1 thought on “شعر شیخ بهایی – حضرت علی (ع) و غدیر – باده بده ساقيا ولي زخم غدير…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *