از فردای اون روز هر از چند گاهی نگاهم به مهناز می افتاد و دوباره دلم یه جوری می شد. چندین روز به همین منوال گذشت تا اوایل اسفند ماه تصمیم گرفتم به بابا سعید بگم. تا آخر سال هم کارآموزی من تموم میشد و از اون شرکت بیرون می […]
از فردای اون روز هر از چند گاهی نگاهم به مهناز می افتاد و دوباره دلم یه جوری می شد. چندین روز به همین منوال گذشت تا اوایل اسفند ماه تصمیم گرفتم به بابا سعید بگم. تا آخر سال هم کارآموزی من تموم میشد و از اون شرکت بیرون می […]