نودیها:با شروع دولت اصلاحات، رفتار سیاسی برخی افراد و گروههای سیاسی نسبت به دهه ۶۰ تغییرات جدی کرد؛ کسانی مانند اکبر گنجی که به دلیل دیدگاههای تند خود علیه بدحجابها به اکبر پونز ملقب شده بودند یا افرادی مانند محسن مخملباف، محسن سازگارا، هاشم آغاجری و … که برخوردهای خارج از منطق و خشن با منتقدین در دهه شصت داشتند؛ یا موسوی خوئینیها که پدر معنوی گروه منحرف فرقان بود یا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که نماد یک جریان اقتدارطلب با روحیه چپ بود ناگهان در چرخشی ۱۸۰ درجهای نسبت به عملکرد، رفتار و نگرش خود نسبت به یک دهه پیش ظاهر شدند. خط امامیهای دهه شصت صرفاً از نام امام (ره) استفاده میکردند و قصد داشتند امام را به گوشهای موزه تاریخ بسپرند. رفتار و اظهاراتشان پر از تناقض و خارج از منطق و از روی هیجان بود تا زمانی که مهره و عناصر نفوذ آمریکا و غرب در کشور شدند، در آن زمان حداقل شاهد انسجامی در اظهارات سیاسی آنها شدیم. همانگونه مارقین تا زمانی خوارج نامیده میشدند، رفتار و عملکردی پاردوکسوار داشتند ولی همینکه مانند شمر به سپاه معاویه و یزید گرویدند، در راستای برنامه امویان قرار گرفتند. خوارج هر چند بیبصیرت بودند ولی دغدغه اصلاح جامعه را داشتند.
اینکه چرا علی مطهری حساس به مباحث فرهنگی اینگونه از سند ۲۰۳۰ میگذرد، در برابر اظهارات روحانی و مسئولین فرهنگی دولت واکنشی نشان نمیدهد و یا دیگر حرفی از آزادی بیان برای منتقدین دولت به زبان نمیآورد، علامتهای خطرناکی برای وی میباشد که شاید مانند اکبر پونزها و شمرها دیگر حتی مانند خوارج دغدغه اصلاح جامعه را ندارد.
رفتار و عملکرد علی مطهری در یک دهه گذشته نیز یادآورد اکبر پونزها هست؛
۱. فردی که در دولت اصلاحات منتقد جدی فعالیتهای سیاسی و اقتصادی خاندان هاشمی رفسنجانی بود ولی در سال ۸۸ برای دفاع از خاندان هاشمی در برابر همان انتقادات خود ولی از زبان احمدینژاد، رفتارهای هیجانی و غیرمنطقی و عقلایی از خود نشان داده است.
2. انتقادات احمدینژاد و مشایی از طرح گشت ارشاد موجب شد که مطهری به آنان اتهام غیراخلاقی ایجاد کاواره و بار بزند و منتقد جدی سیاستهای فرهنگی دولت وقت شود؛ ولی چهار سال در برابر اظهارات مشابه از سوی روحانی و مسئولین فرهنگی دولت یازدهم سکوت اختیار کرد. حتی انتقادات احساسی خود نسبت افراد بیحجاب و بدحجاب در یک سال گذشته دیگر از سوی مطهری تکرار نشد؛ علی مطهری که روزی تصاویر دختران ساپورتپوش را در مجلس نشان میداد، در برابر مراسمهای خارج از شئون اسلامی ستادهای انتخاباتی حسن روحانی سکوت کامل اختیار نمود. متهمکننده احمدینژاد به ایجاد بار و فاحشهخانه در برابر ظهور کاوارهها و بارهای واقعی در برخی ستادهای انتخاباتی حسن روحانی موضعی اتخاذ ننمود.
۳. مطهری حتی تا پایان دولت احمدینژاد یکی از مدافعین شیوه سیاست خارجه دولت نهم و دهم بود. این اظهارات مطهری در فروردین ۹۲ در برشمردن نقاط قوت احمدینژاد است: “از جمله نقاط قوت رئیس جمهور ساده زیستی، سخن گفتن به زبان مردم، قدرت بیان خوب، حضور درمیان مردم، داشتن صلابت لازم در مقابل غربیها و باج ندادن به آنها است، گرچه در این اواخر در مورد قضیه هولوکاست و رابطه با آمریکا کوتاه آمد.” چگونه مطهری که طرفدار حمله به اسرائیل با بیان قضیه هلوکاست و مخالف رابطه با آمریکا در فروردین ۹۲ بود در خرداد همان سال مدافع روحانی میشود و در دولت یازدهم نیز به دفاع از برجام میپردازد؟
۴. مطهری بارها اظهار داشته است که رفتار احمدینژاد موجب بروز فتنه ۸۸ شده است؛ هر چند تحلیل علی مطهری نسبت به فتنه ۸۸ سطح نازلی دارد ولی بر فرض صحت ادعای مطهری، چرا وی در برابر رفتارهایی با شدت بیشتر توسط روحانی در انتخابات ۹۶ سکوت کرد و از روحانی حمایت تام انجام داد؟ چگونه انتقاد از هاشمی رفسنجانی بد است ولی اتهام به نهادها و شخصیتهای نظام توسط روحانی مورد اعتراض قرار نمیگیرد؟
۵. مطهری بارها از آزادی رسانهها در عرصه سیاسی کشور سخن گفته است؛ چگونه در برابر اتهامات بیاساس دولت روحانی نسبت منتقدین و رسانههای آنها سکوت کرده است و حتی خواهان توقیف رسانههای منتقد دولت یازدهم مانند کیهان و وطنامروز شده است؟ چگونه حکم به توقیف یک روزنامه صرفاً به خاطر تحلیل متفاوت میدهد هر چند فرض شود که تحلیلهایشان اشتباه باشد؟ در دوران دولت نهم و دهم نه روزنامهای به خاطر انتقاد از عملکرد دولت توقیف شد و نه مانند روحانی منتقدین خود را بیسواد، بیشناسنامه و … معرفی کردند. اگر روزنامه و نشریهای توقیف شد به خاطر اقدامات خلاف قانون بود نه اینکه نشریهای توقیف شد و بعد در دادگاه تبرئه شود. البته از مطهری که این حق را برای خود قائل هست که هر اتهامی به هر کسی بزند ولی برای دیگران کوچکترین حقی در انتقاد از خود قائل نیست انتظاری دیگر نیست. از مطهری که منتقد خود را پفیوز خطاب میکند باید از ادبیات روحانی نسبت به منتقدین استقبال کند. مطهری دیگر به هیچ عنوان دغدغه دفاع از آزادی و رسانهها را ندارد بلکه مدافع کسانی است که منافع مشترک با آنها دارد.
امثال مطهری در این کشور زیاد است، نقویانی که فساد اقتصادی بهانهای شد برای حمله وی به نهادهای حاکمیتی و دولت سابق، چهار سال در برابر فسادهای مختلف در دولت یازدهم سکوت کرده است و به حمایت از وی پرداخته است. سید مهدی طباطبایی که با نام اخلاق منتقد دولت سابق بود چهار سال در برابر بیاخلاقیهای روحانی و دولتش سکوت کرده است. غرویانی که فاصله گرفتن احمدینژاد از فرمایشات رهبرمعظم انقلاب را دلیلی برای تصمیمات جریان انقلابی میدانست، در برابر تمام اظهارات برخلاف نظر رهبرمعظم انقلاب توسط روحانی و دولت نه تنها سکوت کرده است بلکه به توجیه آن میپردازد.
رفتار امثال مطهری،غرویان، امجد، نقویان، سید مهدی طباطبایی و … که پر از تناقض و پارادوکس هست نگران کننده است. اگر در رفتار آنان دنبال انسجام مشخصی وجود نداشت میتوان امید داشت که حداقل دغدغه اصلاح کشور را دارند. خطر بیحجابترین و بیحیاترین زنان از علی مطهری مخالف بیحجابی، خطر فاسدترین فعالین اقتصادی از نقویان منتقد فساد، ضدنظامترین افراد بین اپوزوسیون از غرویان مدعی حامی مراجع و ولایت، بیاخلاقترین افراد از طباطبایی و امجد مدعی اخلاق به مراتب کمتر است زیرا تاریخ ثابت کرده است کمکی که اهل شام به معاویه و یزید نتوانستند بکنند، ابنملجم ضد اموی، شمر جانباز صفین و عمربن سعد به اصطلاح معلم اخلاق انجام دادند.