جامعه شناسی به تعبیر پروفسور فرامرز رفیع پور رسالتی خاص دارد و آن تشخیص ظلمات و نور در رفتار جمعی و نشان دادن توانمندیهایی است که موجب گمراهی یا هدایت جمع وسیعی از انسانها میگردد. (فرامرز رفیع پور، آناتومی جامعه، صفحه ۱۶) نهجالبلاغه نیز کلام امام علی (علیه السلام) است که غالبا در دوره حاکمیت آن حضرت و در جهت هدایت انسانها ایراد شده است. از این رو در این کتاب شریف مطالب فراوانی درباره زندگی جمعی بشر ذکر شده است. در این نوشتار اشاره می کنیم به سخنان حجت الاسلام احمد فعال دکتری نهج البلاغه که به رابطه این کتاب ارزشمند و جامعه شناسی پرداخته است:
سعی بر این است که در حد توان از توانمندیهای نهجالبلاغه در مطالعات اجتماعی استفاده شده و موضوعات اجتماعی مانند: مطالعات نسلی و مسائل اختلافی بین نسل امروز و گذشته، زنان و مسائل مربوط به آنان، جرائم یقه سفیدها، روابط خویشاوندی و اجتماعی و دهها مسئله اجتماعی دیگر به بحث گذاشته شود. در اولین دوره از مطالعات اجتماعی به مطالعات نسلی خواهیم پرداخت. جامعه شناسانی چون امیل دورکیم، گیدنز و کارل مانعین در غرب و دکتر باقر ساروخانی و تقی آزاد ارمکی در ایران سالهاست به موضوع مطالعات نسلی پرداخته و میپردازند. در این سلسله مطالعات به مباحثی چون مسائل جوانان، تربیت نسل جدید توسط نسل گذشته، تفاوت، تغییر، تعارض، گسست و شکاف نسلی پرداخته شده است.
اولین بحث ما تفاوت نسلی است. بسیاری از جامعهشناسان گسترش اطلاعات و ارتباطات را عامل اساسی تفاوت نسلها نسبت به یکدیگر میدانند. امام علی (علیه السلام) نیز در ابتدای نامه ۳۱ نهجالبلاغه به این تفاوت اشاره دارند. ایشان میفرمایند: از پدری فانی، معترف به گذشت زمان، تسلیم گذر زمان، مذمت کننده دنیا و کسی که فردا از این دنیا خواهد رفت به فرزندی که آرزوهای طولانی و بلند دارد، تاجر زیانکار، بنده دنیا، کسی که در معرض بلاها و بیماریها و سختیهاست. با توجه به این معرفی نامه میتوان دریافت امام علی علیه السلام به خوبی به تفاوت دو نسل یعنی پدر و فرزند کاملا آگاه است. لذا باید گفت این تفاوت کاملا طبیعی است و به خودی خود اشکال ندارد. در ادامه إن شاءالله به راه حل امام برای حل این تفاوت دیدگاه خواهیم پرداخت.
همانطور که گفتیم اساسا تفاوت دیدگاه دو نسل طبیعی است و امام علی (علیه السلام) نیز آن را پذیرفتهاند. آنچه مهم است نحوه برخورد با این پدیده اجتماعی است. امام در نامه ۳۱ فرزند را تمام وجود خود مینامد و میفرماید: « وجدتک کلی» یعنی تو را همه وجود خودم یافتم. از این رو امام مشکلات فرزند را مشکل خود میداند و میفرماید :« حتی کأن شیئا لو أتاک أتانی» درک فرزندان و موقعیت و زمانه آنها انسان را برای حل مشکلات فرزندان آماده تر میسازد. لذا امام علی (علیه السلام) چنانچه ابن ابی الحدید در جلد ۲۰ شرح خود بر نهج البلاغه آورده است فرموده اند فرزندانتان را برای زمانه خودشان تربیت کنید. به فرض پدر و مادری که از فضای مجازی و دنیای اطلاعاتی (IT) ندارند زمینه را برای دیگران در امور تربیتی فرزندانشان آماده میسازند چراکه فضای مجازی و دنیای IT از واقعیتهای زندگی امروز است و اگر ما نتوانیم سؤالات فرزندانمان را در این زمینه جواب بگوییم او به دیگران مراجعه خواهد نمود و این خود به خود فضا را برای جداشدن فرزندان از خانه و یا به اصطلاح جامعهشناسی گسست نسلی را فراهم میسازد.
یکی از مهمترین عوامل اختلاف نسلها مباحث تربیتی است. نداشتن برنامه و استراتژی برای تربیت و استفاده از تجربیات شخصی باعث پایه ریزی اختلاف نسلها میشود . فرزندان ما اگر پدر و مادرشان هم سبک واحدی برای تربیت داشته باشند، با دیدن روش تربیت نزدیکانشان مانند: دایی، عمو، خاله و عمه و اختلاف روش آنها دچار اولین تضادها خواهند شد. با ورود به مدرسه و ارتباط با دیگر بچه ها و نوع تربیت آنها و روش های تربیتی متفاوت معلمان و مدیران این تضاد تقویت خواهد شد. با ورود به دانشگاه و عرصههای اجتماعی این تضاد به اوج خود خواهد رسید. قیاس روشها و سبک، سنگین کردن آنها فرزندان ما را وادار به قضاوت خواهد کرد. این قضاوت در بسیاری از موارد زمینهساز جداشدن فرزندان را از خانواده ( گسست نسلی) فراهم ساخت. امام علی (علیه السلام) در این زمینه در نامه ۳۱ به فرزند خویش یادآور میسازد که من برای تربیت تو برنامه داشتم و با آموزش قرآن و احکام و دین به تو این تربیت را آغاز نمودم؛ لذا به نظر میرسد تربیت فرهنگی و دینی در رأس برنامه فرهنگی باید قرار گیرد.
امیرمومنان تربیت اجتماعی را یکی از ضروریات تربیتی بر میشمرند. ایشان به فرزند خویش میفرمایند اموری را دیدم که باعث اختلافات اجتماعی بین مردم شده است ترسیدم آن امور تو را نیز دچار اشتباه نماید؛ به همین خاطر در این مورد نیز به تو توصیههایی مینمایم. از این رو به نظر میرسد توجه به امور اجتماعی و آنچه در اجتماع باعث جدایی نسلها از یکدیگر میشود از ضروریات تربیتی است که خانواده باید به آن توجه نماید. به طور مثال کم شدن ارتباطات خویشاوندی و تحت شعاع قرار گرفتن آن توسط روابط مجازی ( به فرض هم صحبت نشدن افراد در یک میهمانی بواسطه توجه به تلویزیون یا موبایل و…) یکی از علل اختلافات اجتماعی است. این علت در فضای علمی مثلا در جامعه شناسی یا حتی در نشستهای علمی در مورد رسانهها مورد بررسی قرار گرفته است. نسل امروز و نسل دیروز باید در این مورد اطلاعات کافی داشته و در روابط خود توصیه کارشناسان را مورد توجه قرار دهند.
یکی از نکاتی که در نامه ۳۱ نهج البلاغه مشهود است تداوم تربیت اجتماعی از کودکی تا بزرگسالی است. امام علی (علیه السلام) خطاب به فرزند خویش میفرمایند : «آنگاه که من خواستم به تربیت تو بپردازم از آموزش قرآن، احکام و شرایع دینی پرداختم.» امام پس از آن امور اجتماعی را مورد توجه قرار داده و میفرمایند جوان همچون زمین آماده برای کشت است که هر کسی چیزی در آن بکارد میتواند چیزی از آن درو کند. توجه امام به این نکته که آموزش زیربنایی فرهنگ دینی در سالهای کودکی و نوجوانی باید اتفاق بیافتد و در سنین جوانی نیز باید ارتباط تربیتی بین والدین و فرزندان ادامه داشته باشد از این جهت مهم است که :
۱-تربیت امری تدریجی است و باید مستمر باشد.
۲-در هر سنی باید آموزش و تربیت متناسب با آن سن باشد.
امروزه جامعه شناسان معتقدند برخی آموزشها تناسبی با سن فرزندان ندارد به قول نیل پستمن جامعه شناس آمریکایی فرزندان ما بچههای بزرگسال هستند. در این ارتباط میتوانید به کتاب بچه های بزرگسال نوشته نیل پستمن و ترجمه مرحوم صادق طباطبایی مراجعه نمایید.
اشاره کردیم که امام جوانی را به زمینی آماده کشت تشبیه کردند که هر بذری در آن ریخته شود سبز شده و محصول خواهد داد. ایشان در ادامه میفرمایند من نیز پیش از آن که دلت سخت شود و عقلت مشغول شود به ادب آموزیت پرداختم. یکی از عوامل جدا شدن نسلها از یکدیگر همین است که گاهی ما جوانان را رها کرده و فقط وظیفه خود را در قبال آنان خوراک، پوشاک و ازدواج و کار میبینیم. حال آنکه جوانان در جامعهای در حال ایجاد روابط اجتماعی هستند که افکار درست و نادرست زیادی در آن وجود دارد. فضای مجازی نیز در آن یکه تازی میکند. در این حالت جوانان نیاز به توجه بیشتری دارند. نیازهای فکری و روحی آنان بیشتر شده و سوالات فراوانی در ذهن آنان نقش میبندد. قرار گرفتن در چرخه اقتصادی و کسب درآمد و ازدواج سوالات آنان را بی جواب گذاشته و آنان خود به واسطه دیگرانی که یا در فضای مجازی حضور دارند یا جوانانی هم سن خودشان هستند در پیجواب بر میآیند. البته برخی جوانان نیز بواسطه ارتباط با پدر و مادر یا انسان های باتجربه جواب سوالات خود را از آنان میگیرند. توصیه امام علی در اینجا برای جلوگیری از گسست نسلی پیش دستی والدین و توجه تربیتی به جوانان است.
امام علی (علیه السلام) در سخنان خود یکی از عوامل اختلافات مردم را، اختلاف دیدگاه آنان نسبت به دنیا می دانند. چنانچه در ابتدای نامه نسل خود را مذمت کننده دنیا و نسل فرزندشان را عبد دنیا معرفی میکنند. ایشان به فرزندشان در توصیهای دنیا را چنین معرفی می کنند:« دنیا استقرار نمییابد مگر در آن حال که خداوند مقرر داشته از نعمتها و بلاها و پاداش در روز جزاء و دیگر اموری که او خواسته و ما نمیدانیم.» حاکمیت خدا بر زندگی بشری و دنیا امری است که نسل گذشته آن را بهتر درک میکند از این رو امام علی در ابتدای نامه خود را تسلیم زمانه و گذر آن معرفی میکنند ولی در معرفی فرزند، طالب دنیا و تاجر ضررکننده را از خصلتهای او بر میشمرند. این تفاوت دیدگاه باعث جدی گرفتن دنیا و تلاش برای کسب دنیا بدون توجه زودگذری آن توسط نسل جوان میشود. گاهی شاهدیم پدری که سالها با شیوه دینی و بدون ربا به تجارت پرداخته اما فرزندش چنین شیوهای را باعث ضرر در تجارت میداند یا مادری دارای چادر است اما دخترش چادر را مانع فعالیت اجتماعی بر میشمرد. لذا تفاوت دیدگاه نسبت به دنیا نیز از عوامل گسست نسلی است که امام علی علیه السلام به آن اشاره دارند.
تاکنون برخی از عوامل گسست نسلی را برشمردیم و گفتیم راه کار امیرالمؤمنین در ابتدا توجه به تفاوت دیدگاه بین نسلها و در مرحله بعد تربیت به موقع و متناسب با دوره جوانان است اما نکته اینجاست که گاهی این نکات رعایت نشده و تفاوت نسلی منتهی به تغییر نسلی میشود و نسل جوان نمیتوانند سنتهای نسل قبل را بپذیرند. امام علی (علیه السلام) به این نکته چنین اشاره دارند: «فرزندم سنت های افراد صالح از پدران و اهل بیت خودت را رعایت کن و بدان آنان مانند تو اهل برنامهریزی و تفکر بودهاند ولی اگر نتوانستی بپذیری حداقل بر روی آنها برای تعلم و تفهم پژوهش کن بدون آن که نسبت به سنتهای آنان خصومتی داشته باشی یا آن که با دید شبهه به آنها شبههای داشته باشی »
عدم پذیرش سنتهای نسل قبل در واقع تغییر نسلی را میرساند. نسل گذشته باید در صورت بروز این تغییر زمینه پژوهش را برای نسل جوان آماده سازد تا آنان خود بتوانند با تعقل و تفکر راه را انتخاب نمایند برای این کار امام علی فرزند خود را تشویق به مطالعه تاریخ و بررسی علل شکست و پیروزیهای اقوام گذشته و درس گیری از آن و همچنین دیدار از آثار گذشتگان مینمایند.
جامعه شناسان معتقدند برای تبدیل شدن آموزه به رفتار باید آموزه تبدیل به ارزش شود آنگاه ارزش به هنجار تبدیل شود. در چنین حالتی میتوان انتظار داشت رفتار مردم مطابق با آموزهها باشد. از این رو همواره رفتار انسانها مطابق ارزشهای آنهاست. ارزشها نیز از آموزهها گرفته شده است. حال نکته این جاست که نسل جوان آموزههای خود را از کدام منبع میگیرد؟ تلویزیون، ماهواره، شبکههای مجازی یا کتاب، سخنرانی و آموزههای نسل گذشته که در جلسات خانوادگی و فامیلی بیان میشود؟ اگر ارزشهای نسل جوان از فضای مجازی و منابع مخالف با سنتهای گذشتگان گرفته شده باشد نمیتوان از آنها انتظار رفتاری مطابق با ارزشهای سنتی داشت. امام در نامه ۳۱ با توجه به همین مطلب به فرزندشان میفرمایند : « فرزندم اگر نتوانستی سنتهای گذشتگان و آموزهها و ارزشهای نسل گذشته را بپذیری به سراغ پند و اندرزهای من نیا و بدان اگر چنین کردی از دین خارج شده ای»
در این میان آخرین جمله امام که فرمودند از دین خارج شدهای. نکته مهم دیگری را دربردارد و آن این که جامعه شناسان معتقدند در صورتی که فردی رفتار و به تبع آن ارزشهایش با دیگر افراد جامعه متفاوت شد بر اساس قاعده جامعه پذیری از جامعه خارج خواهد شد. حال امام به فرزند خویش بر این اساس تذکر میدهند که حضور در جامعه و پذیرش توسط مردم در جامعه اسلامی تنها با رعایت پندهای امام میسر خواهد بود. از این رو میتوان گفت نامه ۳۱ نه تنها منشور تربیتی امام است، بلکه مبین ساختار جامعه اسلامی نیز هست.
در این متن تاکنون به تفاوت نسل ها در منابع آموزش امور اجتماعی پرداختیم و تأثیر آن در روابط نسلی را بیان نمودیم. اما حال میخواهیم به یکی از منابع آموزشی در نسل گذشته که امروزه کم ارزش شده یا حداقل شکل قبلی خود را از دست داده است بپردازیم.
این منبع روابط فامیلی است. در گذشته گعدههای فامیلی یکی از مهمترین منابع انتقال سنتها به نسل جوان بوده است. امام علی علیه السلام درباره نیاز انسان به روابط فامیلی در خطبه ۲۳ فرموده اند: «ای مردم، انسان هرچقدر هم که ثروتمند باشد از خویشاوندان خود بی نیاز نیست.» امام علت این نیاز را در وهله اول پیوند خونی میدانند. اما در ادامه امام، به شبکه حمایتی خویشاوندی اشاره نموده و انسانها را محتاج چنین شبکه حمایتی میدانند. امیرمؤمنان با یادآوری مصیبتها، حوادث و مشکلات مالی خویشاوندان را مهربانترین و به هم پیوستهترین جمعی دانسته که میتوانند به انسان یاری رسانند. در انتها نیز امام ملایمت در رفتار را رمز جذب محبت و دوستی خویشاوندان معرفی مینمایند. حال با توجه به آنچه از کلام امام گفته آمد میتوان نتیجه گرفت روابط خویشاوندی از مهمترین راههای حل مشکلات انسان است. این روابط میتواند پایههای ارتباطات اجتماعی را مستحکم نموده و شبکهای از حامیان را برای هر عضو جامعه فراهم سازد. در عین حال نسل جدید با ارتباط با نسل قبل میتواند شاخصههای به هم پیوستگی جامعه که همان سنتهای صحیح هستند را آموزش ببیند و در تعامل با آنان سنتهای غلط آنان را نیز نقد عادلانه بزند.
فرهنگ نیوز