امام خمینی (ره) و عرفان محییالدین ابن عربی (ره)
نکته اول: آیا امام خمینی در اواخر عمر از فلسفه و عرفان برگشت؟
برخی از مخالفان فلسفه و عرفان اسلامی، تلاش کردند تا امام خمینی (ره) را مخالف عرفان و فلسفه معرفی کنند و گفتند امام در اواخر عمر از این دو علم برگشت و اظهار پشیمانی کرد و برای مدعای خود، عباراتی از امام را در مذمت عرفان و فلسفه و … نقل کردند.
غافل از اینکه آن بزرگمرد تاریخ تشیع و اسلام، علومی مانند فقه، اخلاق، اصول فقه، علم توحید و حتی حفظ قرآن کریم را نیز در برخی از موارد مورد مذمت جدی قرار داده و حتی در اشعار خود از مسجد و مدرسه نیز اظهار بیزاری کرده است که البته هیچکدام از این موارد، در نظر امام راحل، به خودی خود مذموم نبودند. پس باید در همه این موارد مراد امام از آن مذمتها و بیزاریها را پیدا کرد.
یکی از مرادهای امام خمینی (ره) از مذمتهای مذکور را میتوان در نامه اخلاقى و عرفانى خود به مرحوم حاج احمد آقا پیدا کرد.
ایشان ابتدا مینویسد: «پس علوم رسمى هر چند فلسفه و علم توحید خود حجابند و هر چه بیشتر شوند حجاب غلیظتر و افزونتر گردد و چنانچه مىدانیم و مىبینیم لسان دعوت انبیاء- علیهم السلام و اولیاى خُلَّص سلام اللَّه علیهم لسان فلسفه و برهان رایج نیست بلکه آنان با جان و دل مردم کار دارند و نتایج براهین را به قلب بندگان خدا مىرسانند و آنان را از درون جان و دل هدایت مىنمایند. و مىخواهى بگو: فلاسفه و اهل براهین حجابها را افزون کنند و انبیاء- علیهم السلام- و اصحاب دل کوشش در رفع حجاب کنند، لهذا تربیتشدگان اینان، مؤمنان و دل باختگانند و تربیتشدگان و شاگردان آنان، اصحاب برهان و قیل و قالند و با دل و جان، سر و کار ندارند.» (صحیفه امام، ج16، ص ۲۱۹)
و سپس در ادامه گوشزد میکند: «و آنچه گفتم به آن معنى نیست که به فلسفه و علوم برهانى و عقلى نپرداز و از علوم استدلالى روى گردان که این خیانت به عقل و استدلال و فلسفه است، بلکه به آن معنى است که فلسفه و استدلال راهى است براى وصول به مقصد اصلى و نباید تو را از مقصد و مقصود و محبوبْ محجوب کند، یا بگو این علوم عبورگاه به سوى مقصد هستند و خود مقصد نیستند و دنیا مزرعه آخرت است و علوم رسمى مزرعه وصول به مقصودند، چنانچه عبادات نیز عبورگاه به سوى او- جلّ و علا- است» (صحیفه امام، ج ۱۶ ص ۲۱۹)
و در اواخر عمر شریف خود، (۱۶ مرداد سال ۱۳۶۵) در پیام تاریخی به مناسبت مراسم حج فرمود:
«و بالاخره هر طایفهاى از علماى اعلام و دانشمندان معظم به بعدى از ابعاد الهى این کتاب مقدس دامن به کمر زده و قلم به دست گرفته و آرزوى عاشقان قرآن را برآورند و در ابعاد سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى، فرهنگى و جنگ و صلح قرآن وقت صرف فرمایند تا معلوم شود این کتاب (قرآن) سرچشمه همه چیز است؛ از عرفان و فلسفه تا ادب و سیاست، تا بیخبران نگویند عرفان و فلسفه بافتهها و تخیلاتى بیش نیست و ریاضت و سیر و سلوک کار درویشان قلندر است، یا اسلام به سیاست و حکومت و اداره کشور چه کار دارد که این کار سلاطین و رؤساى جمهور و اهل دنیاست. یا اسلام دین صلح و سازش است و حتى از جنگ و جدال با ستمکاران برى است. و به سر قرآن آن آورند که کلیساى جاهل و سیاستمداران بازیگر به سر دین مسیح عظیم الشأن آوردند.» (صحیفه امام، ج20، ص ۹۳)
نکته دوم: امام خمینی و محیی الدین ابن عربی
حضرت امام خمینی (ره) در آثار اخلاقی و عرفانی خود مانند شرح دعای سحر، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، تعلیقه علی الفوائد الرضویه، سر الصلوه، آداب الصلوه و شرح چهل حدیث در موراد بسیاری از محییالدین ابن عربی به عظمت یاد کرده و تحت عناوین با شکوهی مانند: شیخ کبیر، شیخ عارف، شیخ محقق، بزرگمرد از او نام برده و به عنوان یکی از «بزرگان مشایخ ارباب عرفان» او را ستوده است.
حضرت امام در اواخر ماههای عمر شریف خود (یکشنبه ۲۵ دى ماه ۱۳۶۷) درباره کتاب فصوص الحکم مینویسد: «یاد روزى که در ایام جوانى کتاب «فصوص الحکم» و دیگر کتب عرفانى را که بزرگان مشایخ ارباب عرفان به یادگار گذاشتهاند در خدمت بعض از مشایخ اهل عرفان- رضوان اللَّه علیه- استفاده نمودم و اکنون که در این سنّ کهولت و از پاى درآمدگى دختر عزیزم (فاطى) خانم فاطمه طباطبائى از این بىبضاعت خواستند چیزى بنویسم باید بگویم که کتب مذکور با همه قدر و منزلتى که دارند و کمکهاى بسیار ارزندهاى به معرفت قرآن کریم- سرچشمه فیّاض معرفه اللَّه و کتب ادعیه ائمه معصومین، صلوات اللَّه و سلامه علیهم اجمعین، که آنها را حقّاً قرآن صاعد باید خواند و احادیث آن بزرگواران- مىکنند، حلاوت و لطافت و جامعیت اسرار کتاب الهى را ندارند.
فى المثل سوره مبارکه حمد مشتمل جمیع اسرار معارف الهیه است که تحمل آن از عهده این نویسنده دست و پا بسته خارج است، همین قدر بدان اى دختر عزیزم که در بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ معارف و اسرار غیر قابل تحمل براى ما است و اگر عارف صاحب سرى در الْحَمْدُ لِلَّهِ با قدم صاحب ولایت غور کند مىیابد که در عالم هستى غیر از اللَّه چیزى و کسى نیست که اگر بود حمد مختصّ به ذات الوهى نبود (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل) پس باید قلمها بشکنند اگر گمان شود وراى او هستند.
تو نیز اى عزیز کتب عرفا و اولیا را بخوان به قصد فهمیدن یا ذوق کردن همین کلمه شریفه جامعه. خداوند تعالى تو و احمد عزیزم و فرزندان عزیزت را که نور چشمان من هستید حفظ کند، و از شماها انتظار دعاى خیر دارم بویژه پس از موتم. و السلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.» (صحیفه امام، ج21، ص ۲۳۷)
نکات جالب توجه حضرت امام درباره کتاب فصوص الحکم ابن عربی در این نامه:
۱. خاطره خوش امام از فراگیری فصوص الحکم
۲.عنوان «بزرگان مشایخ ارباب عرفان» برای ابن عربی
۳.استفاده علمی امام از فصوص الحکم
۴.قدر و منزلت داشتن فصوص الحکم نزد امام
۵.کمکهای بسیار ارزنده فصوص برای فهم و معرفت قرآن و کتب ادعیه و احادیث ائمه
۶. سفارش به خواندن و فراگیری کتب عرفانی به قصد فهمیدن یا ذوق کردن اسرار قرآن (کلمه شریفه جامعه)
۷. حتی زمانی که امام، این نوع کتابها را با قرآن مقایسه میکند و میفرماید که هیچکدام حلاوت و لطافت و جامعیت اسرار کتاب الهى را ندارند مثالی میزند که همه این کتب عرفانی بر مبنای آن مثال دور میزنند یعنی «وحدت وجود» و آن را از قرآن (الحمدلله رب العالمین) استفاده میکند. (فى المثل سوره مبارکه… اگر عارف صاحب سرى در الْحَمْدُ لِلَّهِ با قدم صاحب ولایت غور کند مىیابد که در عالم هستى غیر از اللَّه چیزى و کسى نیست که اگر بود حمد مختصّ به ذات الوهى نبود (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل) پس باید قلمها بشکنند اگر گمان شود وراى او هستند.)
نامه مهم دیگر امام خمینی (ره)
همچنین حضرت امام در اواخر ماههای عمر شریفش (۱۱ دی ماه ۱۳۶۷) در پیام مهم و تاریخی خود به میخائیل گورباچف او را به اسلام دعوت کرد و از شکست کمونیسم خبر داد که در قسمتی از آن نامه مهم آمده: «دیگر شما را خسته نمیکنم و از کتب عرفا و بخصوص محیى الدین ابن عربی نام نمیبرم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنى چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست دارند، راهى قم گردانید، تا پس از چند سالى با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر ز موى منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهى از آن امکان ندارد.» (صحیفه امام، ج21، ص: ۲۲۵)
در پایان یادآوری این نکته ضروری است که حضرت امام، کتاب فصوص و مصباح الانس را خدمت استاد عرفانش حضرت آیت الله شاهآبادی (ره) خوانده است و نیز ایشان بر کتاب فصوص الحکم و مصباح الانس تعلیقه نوشتهاند و به طور کلی، اصل مباحث ابن عربی را قبول دارند اگر چه در مواردی نقدهایی نیز دارند.
نوشته: وحید واحدجوان