تا کی در انتظار گذاری به زاریم
باز آی بعد از این همه چشم انتظاریم
دیشب به یاد زلف تو در پردههای ساز
جانسوز بود شرح سیه روزگاریم
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سر سازگاریم
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب زندهداریم
گفتی هوای لاله عذاران ری خوش است
پنداشتی که بوالهوس لاله زاریم
طعم شکار آهوی سر در کمند نیست
ماند به شیر، شیوه وحشی شکاریم **
سندان به سرزنش نتوان کرد پایمال
سرکوبیم زیاده کند پافشاریم
شرمم کشد که بی تو نفس میکشم هنوز
تا زنده ام بس است همین شرمساریم
تا هست تاج عشق توام بر سر ای غزال
شیرین بود به شهر غزل شهریاریم
منبع : گنجور