ملا نصرالدین و ان شاءلله

همسر ملانصرالدین از او پرسید: فردا چه می کنی؟

گفت: اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه می روم و اگر بارانی باشد به کوهستان می روم و علوفه می چینم.

همسرش گفت: بگو انشاء ا…

ملا گفت: انشاءا… ندارد فردا یا هوا آفتابیست یا بارانی!!

از قضا فردا در میان راه به راهزنان رسید و اورا گرفتند و کتک زدند و هرچه داشت با خود بردند . ملا نه به مزرعه رسید و نه به کوهستان رفت. به خانه برگشت و در زد. همسرش گفت: کیست؟

ملا گفت: انشاءا… که منم! (پارسی استوری)

(شهر داستان ها)

محمد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

چرا گوش‌هایمان کیپ می‌شود؟

س جولای 14 , 2015
حتما تاکنون برایتان پیش آمده که حس کنید گوش‌هایتان گرفته، این اتفاق گاهی هنگام سرماخوردگی و یا بعد از شنا در استخر می‌افتد، اما ممکن است اصلا ندانید چرا گوش‌هایتان کیپ شده است. دکتر ابراهیم رزم پا، متخصص گوش و حلق و بینی و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران به […]

شاید این مطالب را دوست داشته باشی

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...