در میانِ غصـــه هایــم گـاه گاه
می کِـشم از دسـت دانــشگاه آه
بر سر خود می زنـم از شـهــریه
گرچه قسطی می شود تا چند ماه
پاتـوقم بـعد از غذای سلف هست
تا سحــر در مــستــراح خوابگاه!
این همه شهـــریه و پـــول زیاد
ای دریغ از خدمت و قـدری رفاه
نمره ات را با تــــرازو می دهـد!
گر به استادت کنـــی با غم نگاه!
بـارهـا کـافــی نـتِ دانـشـــکده
کــرده تحقیقات من را رو به راه!
جای غـــم دارد، کلاس درس ما
سال ها شـــد با عـروسی اشتباه!
مدرک خود را گــرفـتــم عاقبت
بی ثوادم! همچنــان، رویـم سیاه
شاعر : امیرحسین خوش حال « کولی »