شعر – کافر عشق – امیرخسرو دهلوی

امیر خسرو دهلوی

کافر عشقم مسلمانی مرا در کار نیست

هر رگ من تار گشته حاجت زنار نیست

از سر بالین من برخیز ای نادان طبیب

دردمند عشق را دارو به جز دیدار نیست

ناخدا در کشتی ما گر نباشد گو مباش

ما خدا داریم ما را ناخدا در کار نیست

خلق می گوید که خسرو بت پرستی می کند

آری آری می کنم با خلق ما را کار نیست

محمد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

داستان مردی قصد داشت به ملاقات خدا برود!

س ژوئن 9 , 2015
مردی قصد داشت به ملاقات خدا برود، در راه با دو نفر برخورد کرد. فرد اول شخصی بود که در جنگل زندگی می‌کرد، روی سرش می‌ایستاد و همه نوع یوگا و کارهای این چنینی انجام می‌داد و قید و شرطهای زیادی برای خودش داشت و دائم خدا را صدا می‌زد. […]

شاید این مطالب را دوست داشته باشی

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...