یکى از بحرانى ترین دوره هاى زندگى هر فرد, دوره بلوغ است. بلوغ مرحله اى از رشد است که براى همه نوجوانان, اعم از پسر و دختر, خواه ناخواه حاصل مى شود.تعابیر مختلف دین پژوهان و روان شناسان از این دوره, حاکى از اهمیت و حسّاسیّتى است که آن ها براى پدیده بلوغ قائل اند. در این جا نظرات بعضى روان شناسان را درباره این پدیده مى آوریم:(سمیلرز نوجوانى را دوران عدم انطباق, و سکولیانکورز آن را تب عقل, وس گوتهز آن را گره کور بین کودکى و پیرى, سشیلدرز آن را موجى خروشان در اقیانوس زندگى,س استانلى هالز آن را تولد دوباره, سهاروکسز آن را دوره کشف هویت, سویلونز آن را دوره جهل و غفلت و بالاخره سکروز نوجوان را دیوانه قابل معالجه خوانده اند.)۱
(ژان ژاک روسو, بلوغ را ولادت دوم مى خواند.)۲ (گویى نوجوان در آستانه ورود به دوره بلوغ با جهانى نو آشنا مى شود و دیگر باره متولد مى گردد و افق هاى جدیدى در برابر دیدگانش گشوده مى شود. تحول و تغییر و عدم ثبات در رفتار در این دوره به حدى است که بعضى آن را زندگى تشنج آمیز و دوران منفى نامیده اند.)۳ (اوریس دولوم, بلوغ را یک نقطه عطف در زندگى مى شناسد نه یک مرحله تکاملى.)۴
بلوغ در زبان فارسى به معناى رسیدن و به حد رشد رسیدن است.۵
انواع بلوغ
هرچند از واژه بلوغ غالباً بلوغ جنسى تداعى مى شود, ولى با توجه به موارد استعمال, مى توان به انواع بلوغ اشاره کرد که مهم ترین آن ها عبارت اند از:
۱. بلوغ شرعى:
بلوغ شرعى همان سن تکلیف دینى است که براى دختران پایان ۹سال قمرى و براى پسران پایان ۱۵ سال قمرى است.
۲. بلوغ جسمى:
فیزیولوژیست ها معتقدند: ارگانیزم بدنى انسان تا ۵سال اول زندگى به سرعت رشد مى کند و پس از آن تا آغاز دوره نوجوانى و بلوغ, رشد آن به کندى مى گراید و سپس در دوره نوجوانى, سرعت دوباره خود را باز مى یابد و در سن خاصى به حد کمال خود مى رسد.
۳. بلوغ جنسى:
بلوغ جنسى به معناى رسیدن به سن تولید مثل است که با ازدیاد هورمون ها آغاز مى شود. در این شرایط, غدد جنسى از خواب بیدار مى شود و تمایل جنسى را به وجود مى آورد.
۴. بلوغ اجتماعى:
بلوغ عرفى یا اجتماعى, بلوغى است که در آن دختر و پسر مسئول رفتار خود مى شوند و به آن سن قانونى نیز مى گویند. قانون گذاران براى افراد, سنین گوناگونى را در اجراى انواع مقررات و بهره مندى آنان از حقوق مدنى در نظر گرفته اند; مثلاً براساس قوانین موجود در ایران براى شرکت در انتخابات ریاست جمهورى و مجلس شوراى اسلامى, ورود اشخاص به سن شانزده سالگى الزامى است و براى استخدام دولتى و یا اخذ گواهى نامه, هجده سال تمام منظور شده است.
۵. بلوغ روانى:
بلوغ روانى, بلوغ ناشى از رشد روان است که داراى جنبه هاى مختلفى از قبیل: پختگى, هوش و درک مفاهیم اخلاقى مى باشد.
۶. بلوغ شخصیتى:
بلوغ شخصیتى در شرایطى حاصل مى شود که شخص بتواند مستقلاً تصمیم بگیرد و عمل نماید و بتواند اراده اش را اعمال کند و متکى به خود باشد.
۷. بلوغ عقلى:
قرآن مجید از بلوغ عقلى به نام (رشد) یاد کرده و استقلال اقتصادى و آزادى مالى براى یتیمان را مشروط به بلوغ جنسى و رشد عقلى مى داند.۶
سن بلوغ
(براى آغاز بلوغ طبیعى, سن معینى وجود ندارد و در محیط هاى مختلف, متفاوت است. عوامل متعددى از قبیل: عوامل محیطى, فرهنگى, موروثى و اجتماعى و تغذیه اى در پیدایش بلوغ مؤثر است, ولى ظهور آن در اکثر دختران حدود ۱۱سالگى است.)۷
ییکى از نویسندگان مى گوید: (از نظر پژوهش گران, اگرچه یک اتفاق نظر در مورد شروع و پایان سن بلوغ وجود ندارد, اما بیشتر محققین بر این عقیده اند که سن شروع بلوغ طبیعى در دخترها ۱۶ـ۹سالگى و در پسرها ۱۷ـ۱۰سالگى است و در مجموع, اصطلاح بلوغ به دوره بین ۱۸ـ۱۲سالگى اطلاق مى گردد و سن متوسط بلوغ, بدون توجه به پسر یا دختر بودن, ۱۱سالگى اطلاق مى گردد. ولى به طور مسلم دختران زودتر از پسران مرحله بلوغ زندگى خویش را آغاز مى کنند و زودتر نیز این مرحله را به پایان مى رسانند.)۸
تقدم بلوغ شرعى دختران بر پسران
این سؤال همواره در ذهن دختران مطرح است که چرا زودتر از پسران, مکلف مى شوند و بالغ شرعى محسوب مى گردند؟
در پاسخ باید گفت: اولاً, بلوغ شرعى براساس بلوغ طبیعى است. در همه مناطق جهان با در نظر گرفتن شرایط طبیعى و اجتماعى, دختران زودتر به بلوغ طبیعى مى رسند و فعالیت غدد جنسى در آنان قبل از پسران آغاز مى گردد. (بنابراین تقدم بلوغ شرعى دختران بر پسران براساس صلاحیت طبیعى و به معناى هم آهنگى قوانین تشریع با مقررات تکوین است.)۹
بیدار شدن غریزه جنسى در دختران زمینه مساعدى براى آلوده شدن به گناه و ناپاکى است و خداوند حکیم براى پیش گیرى از مفاسد, آنان را قبل از پسران به وسیله مقررات دینى کنترل مى کند.
ثانیاً, (اندیشه و عقل دختران زودتر از پسران شکفته مى شود و دلیلش آن است که دختران قبل از پسران زبان مى گشایند و زودتر از آنان آغاز سخن مى کنند و با توجه به رابطه غیر قابل انکارى که بین اندیشه و سخن گفتن وجود دارد, این نتیجه به دست مى آید که دستگاه فکر دختران زودتر از پسران به کار مى افتد.)۱۰
شکوفا شدن عقل و هوش در دختران باعث شده است قانون گذار آنان را قبل از پسران مکلف کند تا از طریق عمل به تکالیف الهى به رشد معنوى نایل گردند و از طرف دیگر در جامعه از استقلال قانونى و حقوق اجتماعى برخوردار شوند.
بلوغ زودرس و دیررس
(بلوغ زودرس, پدیده اى فیزیولوژیک است که در هر جنس پسر و دختر دیده مى شود. همان گونه که از نام آن برمى آید, در این حالت فرد زودتر از هم سالان خود علائم و آثار بلوغ را ظاهر مى سازد.)۱۱
(بلوغ دیررس نیز در هر دو جنس پسر و دختر دیده مى شود و شیوع آن در پسرها بیش از دختران است. به طور کلى مى توان اظهار داشت هرگاه تا سن ۱۷سالگى آثار و نشانه هاى بلوغ در فرد ظاهر نشود, وى دچار بلوغ دیررس شده است.)۱۲
علل مختلفى در تسریع یا تأخیر بلوغ مطرح شده است. یکى از صاحب نظران مى گوید: (نژاد, تغذیه و عوامل فیزیکى و روانى موجود در محیط زندگى, در زمان ظهور بلوغ و میزان ترشح هورمون هاى مربوطه اثر مى گذارد; مثلاً ویتامین E را از جمله عوامل تغذیه اى مؤثر به شمار مى روند. وضع نامساعد اخلاقى در اجتماعات بى بند و بار نیز باعث بلوغ زودرس در آن جوامع مى شود.)۱۳
درباره اثر آب و هوا در بلوغ, برخى نظر مخالف دارند و مى گویند: (بلوغ بیش از آن که به آب و هوا بستگى داشته باشد, به طرز تغذیه و بهداشت و شرایط اجتماعى وابسته است. معمولاً آب و هواى معتدل بیش از هواى گرمسیر و سردسیر بلوغ را تسریع مى کند.)۱۴
هر کدام از بلوغ زودرس و دیررس, عوارضى بر فرد بالغ دارد, که مى توان به احساس حقارت در بلوغ دیررس و اضطراب و نگرانى در بلوغ زودرس اشاره کرد, ولى در حال حاضر این معضل را از طریق تجویز دارو و روان درمانى, کنترل و از عوارض آن جلوگیرى مى کنند. بنابراین کسانى که به بلوغ زودرس یا بلوغ دیررس مبتلا هستند, نباید از این وضعیت نگران باشند.
البته در زودرسى بلوغ, بالغ باید به وظیفه شرعى خود عمل کند; مثلاً پسرى که قبل از پانزده سالگى بالغ شده است, باید نماز و روزه و تکالیف دینى را انجام دهد و منتظر فرارسیدن سن مقرّر نباشد.
نشانه هاى بلوغ
بلوغ با دگرگونى هاى فیزیولوژى در بدن همراه است. (به نظر زیست شناسان, منشأ طبیعى بلوغ, ترشح هورمون هاى جنسى به ضمیمه فعالیت هاى منظم بعضى دیگر از غدد داخلى است.)۱۵
(مهم ترین دگرگونى هاى بدنیِ دوره نوجوانى, ظهور ویژگى هاى نخستین و ویژگى هاى ثانویه است. منظور از ویژگى هاى نخستین, شکل دادن به آلت هاى تناسلى و توانایى در امر تولید مثل است, اما ویژگى هاى ثانوى عبارت است از: روییدن ریش و سبیل و دو رگه شدن صدا در پسران و بزرگ شدن سینه و لگن در دختران. پس از عادت ماهانه در دختران و انزال در پسران, قابلیت تولید مثل ایجاد مى گردد.)۱۶
نظر مشهور فقهاى عالى قدر شیعه آن است که بلوغ به یکى از سه چیز محقق مى شود: ۱. روییدن موى درشت زیر شکم; ۲. احتلام; ۳. تمام شدن پانزده سال قمرى در مرد و تمام شدن نه سال قمرى در زن.۱۷
البته نشانه هاى بلوغ در پسر و دختر, یکى از سه علامتى است که ذکر شد و ضرورت ندارد که هر سه با هم محقق شود. میزان در سن, سال قمرى است نه شمسى. پس طبق سال شمسى و با توجه به سال هاى کبیسه, پسران با تمام شدن حدود چهارده سال و شش ماه و یازده روز و دختران با تمام شدن حدود هشت سال و هشت ماه و هجده روز بالغ مى شوند.
در آستانه بلوغ, رشد عمومى بدن دچار تغییرات و دگرگونى هایى مى شود. (یکى از مهم ترین تحولات انقلابى دوران بلوغ, رشد سریع استخوان ها و عضلات و کلیه اعضاى داخلى بدن است. رشد دوران بلوغ به قدرى سریع و شدید است که بعضى از دانشمندان, رشد و نمو دوران بلوغ را به جهش تعبیر کرده اند.)۱۸ با این تغییرات نوجوان بالغ با بحران هایى مواجه مى شود.
بلوغ و بحران بیولوژیکى
تغییرات ظاهرى در دوران بلوغ, جوان را با بحران بیولوژیکى مواجه مى کند. (تغییرات بیولوژیکى در دختران در سنین ۹ تا۱۲سالگى و در پسران از ۱۱تا۱۳سالگى بروز مى کند. طى این دوره, ۱۵تا۲۰ سانتى متر بر قد و ۲۰ تا۲۵ کیلوگرم بر وزن نوجوان اضافه مى شود. رفته رفته خصوصیات ثانویه جنسى از قبیل: رویش موى صورت و تغییر صدا در پسران و عادت ماهیانه در دختران بروز مى کند.)۱۹
(پیدایش دانه هاى سیاه رنگ بر روى پوست مخصوصاً در اطراف بینى, روى چانه یا روى شانه ها, پسرها را سخت مضطرب مى سازد. تغییر صدا که برحسب آب و هوا و نژادهاى مختلف زودتر یا دیرتر ظهور مى نماید, یک اثر عمومى است که در همه پیدا خواهد شد. تارهاى صوتى از لحاظ طول دو برابر مى شوند. صدا که تا آن هنگام زیر بود, در مدت چند ماه طنین مخصوصى پیدا کرده و به اصطلاح دو رگه مى شود و بسیار نامطبوع مى گردد. بعد از آن در مدت چند هفته از شدت آن کاسته مى شود و به تدریج حالت صداى اشخاص بالغ را پیدا مى کند و در ۱۷سالگى آخرین تغییرات صوتى نیز از بین مى روند.
صداى زن نیز تغییر مى کند, اما کمتر محسوس است. آهنگ آن که بلیغ تر و رساتر مى شود, در حدود ۱۵سالگى وضع ثابتى به خود مى گیرد.)۲۰
با بحران بلوغ, کشش جنسى آغاز مى شود و نوجوان به موضوعات جنسى حساس مى گردد. غالباً نوجوانان از این تغییرات ناآگاهند و گاهى دچار وحشت و اضطراب مى شوند. (دبس, جهالت و شتاب زدگى را دو خطر بزرگ در این مرحله از رشد آدمى مى داند.)۲۱
(البته تغییرات بلوغ در همه افراد یک سان نیست. تغییرات بدنى همراه با بلوغ ممکن است در برخى از نوجوانان در اوایل بلوغ روى دهد و در برخى به تأخیر بیفتد. حتى در برخى از پسران, سینه ها رشد مى کند یا نشیمن گاه پهن مى شود. این ها دلالت بر داشتن اندام زنانه نیست و نباید نوجوان و دیگران را نگران این امر کند. هم چنین در دختران ممکن است سینه ها کمى دیرتر رشد کند و نباید این امر آنان را نگران کند, زیرا تغییرات بلوغ گاهى به تأخیر مى افتد.)۲۲
راه هاى غلبه بر بحران
براى عبور از این بحران, نوجوانان و والدین آن ها وظایفى دارند. وظیفه والدین کمک به نوجوانان و راهنمایى آنان از طریق ارائه اطلاعات صحیح و جامع درباره تحولات دوره بلوغ است. هرگونه سهل انگارى مى تواند نوجوانان را به اطلاعات ناقص و نادرست سوق داده و در نهایت آن ها را با مشکلات جسمى و روانى مواجه کند.
ییکى از روان شناسان به نام دبس, عقیده دارد که مادر باید دختر خود را از عادت ماهانگى مطلع سازد.۲۳
نوجوان پسر باید بداند گاهى در خواب حالتى خاص به وى دست مى دهد و هم زمان با آن, منى از او خارج مى گردد و معمولاً بلافاصله بیدار مى شود. او نباید از این واقعه نگران باشد. این قوى ترین میل غریزى است که خداوند متعال در نهاد انسان قرار داده است تا پشتوانه بقاى نسل و نویدى براى پدر شدن باشد. این حالت را که احتلام مى گویند, براى جوان وظیفه اى را ایجاب مى کند که همان غسل جنابت است که احکام آن در رساله هاى عملیه آمده است. شدت این میل در پسران بیشتر از دختران است. از این رو آسیب پذیرى آن ها نیز بیشتر است.
اگر این میل در نوجوانى به هیجان آید, عواقب شومى به دنبال دارد. مؤثرترین روش براى کنترل و مهار غریزه جنسى, پرورش و تقویت روحیه دینى و پس از آن, اجتناب از نگاه شهوت آمیز و اسباب تحریک کننده مانند: فیلم و عکس هاى مبتذل و پرهیز از دوستان فاسد و روى آوردن به سرگرمى هاى سالم است.
البته به همان اندازه که در این دوره, جوان در معرض هجوم وسوسه هاى شیطانى و طوفان غریزه جنسى قرار مى گیرد و با مشکلات جدى روبه رو مى شود, پاک ماندن جوان در این مرحله و ایستادگى در برابر تمایلات درونى, ارزش مند و قابل تقدیر است.
رسول خدا(ص) مى فرماید: (انّ اللّه تعالى یباهى بالشّابّ العابد الملائکه یقول: انظروا الى عبدى ترک شهوته من أجلى;۲۴ خداى تعالى به وجود جوان پرهیزکار بر فرشتگان مباهات مى کند و مى فرماید: اى فرشتگان به بنده جوان من بنگرید که شهوت هاى جوانى خود را براى من رها کرده است.)
در روایتى دیگر, آن حضرت فرمود: خداى تعالى مى فرماید: اى جوانى که شهوت هاى خود را در راه من ترک گفته و جوانى ات را در این راه از دست داده اى, تو در پیشگاه من همانند بعضى از فرشتگانم مى باشى.۲۵
در جوانى پاک بودن شیوه پیغمبرى است
ورنه هر گبرى به پیرى مى شود پرهیزگار
بلوغ و بحران عاطفى
مهم ترین تحول دوران بلوغ بعد از ظهور صفات ثانویه جنسى, تحولات عمیق عاطفى است. مسئله مهم, یافتن هویت خود است. (نوجوان با در نظر گرفتن تجربیات گذشته و قبول تحولات بلوغ مى خواهد هویت خویش را از نو بازسازى کند. حتى مخالفت و ستیز نوجوانان با والدین خود و عصیان آنان در برابر ارزش ها و دخالت هاى دیگران براى تثبیت هویت و جدا نمودن هویت خویش از سایرین است.)۲۶
این بحران باعث شده است که طوفانى در درون نوجوان ایجاد شود و با انواع تردیدها, سردرگمى ها روبه رو گردد. عواطف او ثابت نیست, زود خوشحال مى شود و به سرعت در غم و اندوه فرو مى رود. همین تغییر حالات او را خسته و رنجور مى کند و به واکنش تند و ناسازگارى سوق مى دهد.
نوجوانان درد دل هاى زیادى دارند; مى گویند: کسى ما را به حساب نمى آورد, ما را درک نمى کنند. از سوى دیگر والدین نیز از نوجوان خود شکایت دارند, که او به کلى عوض شده است. همیشه با برادر و خواهر کوچک ترش مشکل دارد و پرخاش گر و خیره سر شده است.
(به والدین باید توصیه کرد که سعى کنند نوجوانان را در این دوره بحرانى درک کنند و سرکشى ها و مخالفت هاى نوجوانان در این دوره را به صورت علائم رشد و از خصوصیات دوره نوجوانى تعبیر کنند و آن را مقدمه قطعى یک واقعه نگران کننده که آینده نوجوان را تهدید مى کند, ندانند. برخورد صحیح آنان به نوجوان کمک خواهد کرد تا از این برهه پرتلاطم و آشوب بگذرد.)۲۷
(جوانان در سن بلوغ, خود شیفته هستند. آن ها نسبت به عکس العمل خود در آینه وسواس به خرج مى دهند و گاهى ساعت ها خود را در آینه نگاه مى کنند. این عمل ناشى از خودآگاهى شدید آنان است.)۲۸
انگیزه استقلال طلبى در این مرحله بروز مى کند. جوان از یک طرف از نظر اقتصادى وابسته به والدین است و از طرفى مى خواهد مستقل عمل کند. (مى گویند: انسان در سه مرحله به استقلال مى رسد: مرحله اول, هنگام به دنیا آمدن و مرحله دوم, هنگام از شیر گرفتن کودک است و مرحله سوم, دوران بلوغ است. موریس دِبس, روان شناسى معروف فرانسوى این دوره را فطام یا از شیر گرفتن روانى نام نهاده است.)۲۹
ییکى از روان شناسان به نام (لوین) گفته است: (نوجوان در دوره اى زندگى مى کند که مى توان آن را دوره بى سر و سامانى روانى نامید, زیرا او نه کودک است و نه کاملاً بزرگ سال شده است. بحران بلوغ, نوجوان را در یک وضعیت مبهم و پیچیده اى قرار مى دهد که نمى داند چه کارى بکند. همین عدم اطمینان نسبت به نقش خود, موجب مشکلات زیادى براى نوجوان مى شود و او را زودرنج و دو دل و بى ثبات مى سازد.)۳۰
البته نباید فراموش کرد که این امر در آن ها چندان با دوام و ریشه دار نیست. به تدریج عواطف و احساسات و خواسته هایشان جهت مى گیرد. برخورد سالم والدین و مربیان با این بحران مى تواند تا حد زیادى در فروکش کردن آن دخیل باشد.
ییکى از حالات روانى و عاطفى نوجوان, پرخاشگرى است, چون به کمک این مکانیسم, او خاطرات تلخ گذشته و ضعف و حقارت خویش را پنهان و از این طریق اطرافیان را متوجه قدرت و بزرگى خود مى کند. از طرفى, حساسیت ها و هیجان ها با تغییرات و تحولات غدد داخلى, میزان ترشحات هورمون ها رابطه مستقیم دارد. فعالیت هاى بدنى, ورزش و تفریح و انجام تکالیف دینى و عبادات, تأثیر فراوانى در حفظ تعادل عاطفى و کنترل خشم نوجوانان دارد.
هارلوک, یکى از روان شناسان, حالات هیجانى و عاطفى نوجوانان را به خصوص در اوایل و اواسط بلوغ, داراى پنج مشخصه مى داند: (شدت, فقدان کنترل, عدم ثبات و یا تغییر ناگهانى از حالت شعف به حالت ناامیدى, افسردگى, اخلاق متغیر و پیدا شدن احساسات عاقلانه نظیر: وطن پرستى وفادارى, احترام به دیگران و خداجویى.)۳۱
بلوغ و ارتباط با هم سالان
(دوره بلوغ همواره دوره تنهایى بوده است. بدون توجه به تعداد دوستانى که نوجوان دارد, او همیشه در درون خود احساس خلأ مى کند. ساختار شناخت نوظهور جوانان در سن بلوغ, آنان را به اندیشیدن به خود وامى دارد.)۳۲ این احساس تنهایى که به مراحل رشد مربوط مى شود, جوان را بر آن مى دارد که با هم سالان خود ارتباط برقرار کند. بنابراین دوستى ها در این دوره براساس یک نیاز اجتماعى شکل مى گیرد. معمولاً جوان تازه بالغ به دوستان خود وفادار است تا جایى که هیچ انتقادى را درباره دوستانش نمى پذیردد.
در غالب موارد, گروه هاى هم سالان و دوستان نوجوان به قدرى در حیات او نقش دارند که والدین براى القاى نظر خود از دوستان نوجوان استمداد مى جویند. یکى از دلایل دوستى ها و رفاقت ها و پناه بردن به گروه هم سالان در این دوره, مشابهت مشکلات آنان است. بنابراین بودن در کنار آنان و بیان راز دل به دوستان, سبب آرامش روحى و تقلیل کشمش هاى روانى مى شود.
(در یک تحقیق, یافته شد مدت زمانى که نوجوانان صرف صحبت کردن با هم سالان مى کنند از مدت زمان انجام تکالیف درسى, با خانواده و آشنایان بودن و یا تنها بودن بیشتر است.)۳۳
(هامچک) عملکرد گروه هم سال را به صورت زیر بیان مى کند: ۱. جانشین شدن براى خانواده; ۲. منبع احترام شخص; ۳. منبع ثبات و استوارى در زمانى که دوره تحول و انتقال است; ۴. سپرى در مقابل فشار بزرگ سالان; ۵. منبع قدرتى که فرد طرز رفتار خود را از آ ها مى گیرد; ۶. الگویى براى رشد اجتماعى, اخلاقى, عاطفى و ذهنى.۳۴
بنابراین با توجه به نقش مهم و سازنده هم سالان, لازم است خانواده و مدرسه زمینه عضویت و حضور نوجوانان را در گروه ها و تشکل هاى دانش آموزى و محلى فراهم نمایند تا روابط اجتماعى را تجربه کنند.
بعضى از نوجوانان به دلیل احساس خطاکارى و اشتباه و یا احساس بى ارزشى و ترس از برخورد با دیگران و نداشتن مهارت هاى اجتماعى, انزوا و گوشه گیرى را بر معاشرت با دوستان ترجیح مى دهند, که در این صورت آموزش مهارت هاى ارتباطى و ترتیب دادن جلسات گروهى از سوى والدین مى تواند به نوجوان کمک کند تا در جمع حاضر شود و ابراز وجود کند. هرگونه سخت گیرى و بى توجهى والدین در این مورد به شخصیت اجتماعى نوجوان آسیب وارد مى کند و او را با بحران روبه رو مى سازد.
البته نباید مسئولیت والدین را در بررسى دوستان نادیده گرفت. هرگونه اهمال و بى تفاوتى ممکن است زیان هاى جبران ناپذیرى را به بار آورد. والدین باید مراقب باشند که فرزندان نوجوان آن ها با چه کسانى طرح دوستى مى ریزند, چون دوستى نوجوان بر مبناى تبادل عاطفى و نیاز روحى است. انگیزه هاى عاطفى باعث مى شود آن ها در انتخاب رفیق دقت لازم را مبذول ندارند و بدون تأمل, با دیگران رابطه برقرار کنند. واضح است این دوستى هاى حساب نشده مى تواند ثمرات تلخى به بار آورد. امام على(ع) مى فرماید: (من اتخذ أخاً من غیر اختبار اَلجأه الاضطرار الى مرافقه الاشرار;۳۵ کسى که ناسنجیده با دیگران پیمان دوستى مى بندد, ناچار باید به رفاقت اشرار تن دهد.)
بنابراین پدر و مادر باید با دقت و حساسیت خاص, روابط فرزند خود را با دوستانش تحت کنترل و نظارت قرار دهند. (بررسى ها نشان مى دهد که نوجوانان اولین قدم هاى انحراف و تباهى را به کمک دوستان ناباب برداشته, سپس در سراشیبى سقوط قرار گرفته اند.)۳۶
البته اعمال نظارت باید به گونه اى باشد که به حساسیت منفى فرزندان نینجامد و آن ها را به لجاجت واندارد, زیرا در این صورت نوجوان بیشتر به طرف دوستان ناهل سوق داده مى شود.
نوجوانان عزیز نیز باید به این واقعیت توجه داشته باشند که تجارب به دست آمده از دوران طفولیت و اطلاعات محدود و ناقص آن ها براى مواجهه با دنیاى جدید جوانى, کافى نیست. امیرالمؤمنین(ع) مى فرماید: (جهل الشابّ معذور وعلمه محقور;۳۷ عذر نادانى جوان پذیرفته و مقبول و علم او در جوانى محدود است.)
جوان به اطلاعات جدید و معتبر و گسترده نیاز دارد تا بتواند بر معضلات زندگى جدید خود فائق آید. در این راستا باید بر احساس غرور و بزرگ منشى خود غلبه کند و از تجارب گران سنج بزرگ سالان بهره مند گردد. امام على(ع) مى فرماید: با مردان آزموده و صاحب تجارب, هم نشین باش که اینان متاع پر ارج تجربه هاى خود را با گران ترین بها یعنى فدا کردن عمر خود تهیه کرده اند و تو آن را با ارزان ترین قیمت یعنى با صرف چند دقیق به دست مى آورى.۳۸
بلوغ و ناسازگارى با والدین
ییکى از بحران هاى بلوغ, ناسازگارى نوجوانان با والدین است. آن چه مهم است فهم این ناسازگارى و دلایل آن است. چرا فرزندان رفتار والدین خود را تأیید نمى کنند و والدین از مخالفت فرزندان خود گله و شکایت دارند؟ به نظر مى رسد آزادى خواهى و استقلال طلبى و نوگرایى که از خصوصیات دوران بلوغ است, منشأ این ناسازگارى باشد. (در دوران بلوغ, بیش از هر زمان دیگر انسان به این که مورد توجه و پذیرش باشد, اهمیت مى دهد و به شدت احتیاج دارد که به عنوان یک دوست و شریک تلقى شود. چه قدر مکرر از جوانان شنیده مى شود که کاش یک بار بزرگ ترها با ما جدى صحبت مى کردند.)۳۹
پدر و مادر باید متوجه باشند که نوجوان امروز, کودک دیروز نیست. نوجوان, عاشق آزادى و اظهار وجود و شیفته استقلال و اثبات شخصیت است. یک نوجوان ایرانى در خاطراتش مى نویسد: (دوست ندارم به من دستور دهند, مخصوصاً اگر این دستور آمرانه باشد. اگر دستور دهنده مادرم باشد, گوش نمى دهم. وقتى دستوردهنده برادر بزرگم باشد, ناچارم که اجرا کنم وگرنه کشیده اى خواهم خورد. با این وجود, وقتى برادرم به من دستور مى دهد سعى مى کنم فوراً آن را اجرا نکنم و خود را به نشنیدن مى زنم. این کار به من فرصت مى دهد تا خشم خود را فرو نشانم.)۴۰
باید به این نکته توجه داشت که جوان با اظهارنظر کردن در مسائل, بزرگ منشى, حق دخالت در امور براى خود قائل بودن و تمرد از خواسته هاى بزرگ سالان و بى اعتنایى به سنت هاى کهن جامعه, درصدد آزمایش دیگران و سنجش میزان مقاومت آن ها است. والدین نباید با این پدیده با دیده تردیدآمیز بنگرند و احساس نگرانى نمایند. همان طورى که والدین در ایام کودکى از راه رفتن مستقل آن ها استقبال مى کردند, باید از استقلال خواهى جوانان خود نیز که نشانه سلامت جسم و جان آنان است, دل شاد گردند. اسلام بر قبول این واقعیت تأکید کرده و بر تشریک مساعى و مشورت در مسائل زندگى اصرار مى ورزد. رسول اکرم(ص) مى فرماید: (الولد سید سبع سنین وعبد سبع سنین ووزیر سبع سنین;۴۱ فرزند در هفت سال اول, سید و آقاى والدین است و در هفت سال دوم, بنده مطیع و فرمان بردار پدر و مادر است و در هفت سال سوم, وزیر والدین است.
(رسول اکرم(ص) با به کار بردن کلمه وزیر, از طرفى تشخص طلبى و استقلال جویى جوان را مورد توجه قرار داده و او را در کشور کوچک خانواده وزیر مسئول شناخته است و از طرف دیگر به پدر و مادر فهمانده است که با جوان امروز همانند بچه دیروز رفتار نکنید. بچه دیروز, بنده و مطیع شما بوده و جوان امروز, وزیر و مشاور شما است.)۴۲
والدین مى توانند با ارتباط صحیح و منطقى با نوجوانان به آن ها کمک کنند تا این دوره را بدون فشار و تنش سپرى کنند. اگر والدین نقش خود را به خوبى ایفا نکنند, امکان انحراف و انحطاط و کشانده شدن نوجوان به دسته هاى بزه کار و منحرف زیاد است. وقتى نوجوان هیچ گونه تکیه گاهى براى خود نداشته باشد و نتواند ارتباط صحیحى با دیگران برقرار کند, به الگوهاى نامطمئن و گروه هاى بزه کار پناه مى برد. قطع رابطه عاطفى بین والدین و نوجوانان در این دوره, زمینه سرخوردگى و گریز آن ها را از محیط خانه و مدرسه فراهم مى کند. بنابراین سازگارى و ناسازگارى نوجوان تا حد زیادى بستگى به نوع رفتار و واکنش والدین دارد. روایت امیرالمؤمنین(ع) بر این مطلب دلالت دارد; آن جا که مى فرماید: (ولدک ریحانتک سبعاً وخادمک سبعاً ثمّ هو عدوّک أ و صدیقک;۴۳ فرزندت در هفت سال اول, برگ خوش بویى بر ساقه درخت وجود شما است و در هفت سال دوم, خدمت گزار مطیع و فرمان بردار شما است و در هفت سال سوم, ممکن است دشمن یا دوست تو باشد.)
(اگر پدر و مادر نوجوان بتواند ضمن ولى بودنشان همانند یک دوست مهربان و صمیمى, دوستانه و مشاورانه با نوجوانشان رفتار کنند [و] در رفتارشان استمرار داشته باشند و هرگز از حریم دوستى اعتماد متقابل و روابط سینه به سینه خارج نشوند, مى توانند به عنوان یک دوست صمیمى نیاز فرزند جوانشان را تأمین کرده, هم چون سنگرى استوار او را از گزند آسیب هاى روانى و اجتماعى حفظ نمایند. براى ایجاد و استمرار رابطه دوستانه و صمیمانه با نوجوانان به گونه اى که آن ها با کمال میل و انگیزه, مشتاق باشند, حرف هاى دلشان را با پدر و مادر خود مطرح کنند, باید سرمایه گذارى نمود. سرمایه اصلى چنین پیوند و ارتباط مقدسى, رفتار صادقانه و صمیمانه در طول دوران مختلف رشد کودک است.)۴۴
بلوغ و احساسات مذهبى
با فرا رسیدن بلوغ, در کنار شکوفایى تمایلات نفسانى, تمایلات روحانى نیز بیدار مى گردد. (همه روان شناسان در این نکته متفق القول اند که ما بین بحران تکلیف و جهش ناگهانى احساسات مذهبى, ارتباطى وجود دارد. به گفته دبس, در این اوقات, نوعى بیدارى مذهبى حتى نزد کسانى که سابقاً نسبت به مسائل مذهبى لاقید بودند, دیده مى شود.)۴۵
بر این اساس در صدر اسلام, جوانان زودتر از بزرگ سالان به دین مقدس اسلام و پیامبر(ص) ابراز علاقه کرده و ایمان مى آوردند. مصعب بن عمیر, نماینده مخصوص رسول اکرم(ص) براى تعلیم و آموزش قرآن به مدینه آمد. جوانان و نوجوانان دعوتش را مى پذیرفتند.۴۶ شخصى به نام ابى جعفر احول, از دوستان امام صادق(ع), براى تبلیغ مذهب تشیع به بصره رفت. امام صادق(ع) از او سوال کرد: مردم بصره را در قبول روش اهل بیت و سرعت پذیرش آیین تشیع چگونه یافتى؟ عرض کرد: افراد کمى تعالیم اهل بیت را پذیرفتند. حضرت فرمود: (علیک بالاحداث فانهم اسرع الى کل خیر;۴۷ توجه خود را به نسل جوان معطوف دار که آنان در انجام امور خیر از دیگران پیش قدم ترند.)
حمایت جوانان از دین و شیفتگى آن ها به مسائل دینى, صریح و خالص و قاطع است تا جایى که جانشان را براى اعتلاى عقاید مذهبى فدا مى کنند. تجربه انقلاب اسلامى ایران و جنگ تحمیلى و بسیج جوانان در سن بلوغ و دفاع جانانه آن ها از مکتب و شرف و میهن اسلامى, گواهى صادق بر این مدعا است. به نمونه اى از وفادارى و حمایت بى دریغ از ارزش ها و باورهاى مذهبى اشاره مى کنیم:
(سعد بن مالک از جوانان انقلابى صدر اسلام بود. او در ۱۷سالگى اسلام آورد. او مى گوید: من نسبت به مادرم خیلى مهربان و نیکوکار بودم. موقعى که قبول اسلام کردم و مادرم آگاه شد, روزى به من گفت: این چه دینى است که پذیرفته اى؟ یا باید از آن دست بردارى و به بت پرستى برگردى یا من آن قدر از خوردن و آشامیدن امساک مى کنم تا بمیرم. سعد گفت: من از دینم دست نمى کشم و از شما درخواست مى کنم که از خوردن و آشامیدن خوددارى نکنى. مادر به گفته فرزند اعتنا نکرد. یک شبانه روز غذا نخورد, اما مِهر الهى آن چنان در عمق جانش نفوذ کرد که مهر مادرى نتوانست در برابر آن مقاومت نماید. او با قاطعیت به مادرش گفت: به خدا قسم, اگر هزار جان در تن داشته باشى و یک یک آن ها از بدنت خارج شود, من از دینم دست برنمى دارم. وقتى مادر از تصمیم جدى فرزندش آگاه شد و از تغییر عقیده سعد مأیوس گردید, امساک خود را شکست و غذا خورد.)۴۸
ارزش ها در دوران بلوغ, در حال تحول و دگرگونى است. جوان در این مرحله تمایل دارد در مسائل اعتقادى خود تجدیدنظر کند, چون نمى داند آن چه را که به او در این باره گفته اند درست است. از این رو به تحقیق و بررسى مى پردازد. البته نباید از این تردید و شک هراس داشت.
استاد مطهرى(ره) شک را مقدمه یقین, و پرسش را مقدمه وصول, و اضطراب را مقدمه آرامش مى داند و مى گوید: (شک, معبر خوب و لازمى است, هرچند منزل و توقف گاه نامناسبى است.)۴۹
در این شرایط آن ها نیاز به رهبرى فکرى و عاطفى دارند. کودک به دلیل نارسایى عقل, از تجزیه و تحلیل مسائل عاجز است. از این رو بدون مطالبه دلیل, آموزه هاى دینى را از والدین مى پذیرد, ولى این حالت انقیاد را نمى توان از نوجوان بالغ انتظار داشت. گلن بلر و استوارت جونز مى گویند: (نوجوان در طى تحولات بلوغ به آن مرحله مى رسد که با نیروى استدلال با عقاید مذهبى مواجه شود.)۵۰
والدین باید از این فرصت استفاده کرده و شعائر دینى را با منطق و استدلال به فرزندان جوان خود ارائه دهند و از اکراه و تحمیل تکالیف بپرهیزند تا با عکس العمل منفى و حتى موضع گیرى آن ها مواجه نشوند. (پس از دوران کودکى, صورت امر از قطعیت خود خارج مى شود و بیشتر با دلیل و عقل سلیم سرو کار دارد. از این به بعد پدر باید بگوید: اگر من به جاى تو بودم, فلان کار را مى کردم و دلیل بیاورد.)۵۱
اگر با نوجوان با صداقت و احترام برخورد شود, به سهولت مى توان در اعماق دل او نفوذ کرد. دبس مى گوید: (ارزش هاى اخلاقى در دوران بلوغ در وجود سرمشق هاى انسانى تجلى مى کند و صورت هایى به خود مى گیرد که نوجوانان سعى مى کنند به هیئت آنان درآیند. نوجوانان این اشخاص نمونه را آیینه و آرمان و کمالى مى دانند که خودشان خواهان آنند.)۵۲
آن ها تمام مسائل را زیر ذره بین انتقاد خود قرار مى دهند و در بنیان هاى اعتقادى و باورهاى مذهبى خود هیچ گونه تسامح و تساهلى را برنمى تابند و اگر عمل الگوها با گفتارشان هم خوانى نداشته باشد, چه بسا اصل اعتقادات را زیر سؤال ببرند. اگر والدین نقش رهبرى خود را به خوبى ایفا نکنند و عطش روحى جوانان به مذهب را به موقع سیراب نسازند, چه بسا آن ها به افکار انحرافى روى آورند. از این رو اسلام بر انتقال سریع آموزه هاى دینى تأکید مى کند. امام صادق(ع) مى فرماید: (بادروا احداثکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجئه;۵۳ احادیث اسلامى را به نوجوانان خود بیاموزید و در انجام آن تسریع کنید, پیش از آن که مخالفان گم راه بر شما پیشى گیرند.)
این آموزش هرگز به صورت تحمیل نظر و سلیقه اى نباید باشد, بلکه باید به صورت مبادله عقاید و افکار و طرفینى باشد. (بر طبق بررسى یونسکو, اغلب جوانان احساس مى کنند آلت دست قرار گرفته اند و براى همین جهت نسبت به بزرگ سالان بدبین هستند و یک حالت عصیان نسبت به سنت ها و آداب و رسوم خانوادگى و اجتماعى در آنان پدیدار گشته است. والدین مى خواهند فرزندانشان مانند خود آن ها باشند, در صورتى که ممکن است جوانان نخواهند مانند آنان زندگى کنند.).۵۴
البته این به معناى تسلیم شدن در برابر نظرات نوجوان نیست, بلکه به معناى جلب اعتماد نوجوان و در نظر گرفتن شرایط روحى و هم آهنگى با تحول زمانى است. شاید روایت امیرالمؤمنین(ع) ناظر به این نکته روان شناختى باشد که مى فرماید: (لاتقسروا اولادکم على آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم;۵۵ آداب و رسوم زمان خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید, چه آنان براى زمانى غیر از زمان شما آفریده شده اند.)
پاورقی ها:
۱ـ سید مجتبى هاشمى, تربیت و شخصیت انسانى, ج۲, ص۱۹۹.
۲ـ همان, ص۱۵۵.
۳ـ محمدتقى فلسفى, جوان, ج۱, ص۸۹.
۴ـ على قائمى, دنیاى نوجوانى دختران, ص۲۳۲.
۵ـ فرهنگ عمید, ج۱, ص۳۷۲.
۶ـ نساء(۴) آیه ۶.
۷ـ على قائمى, همان, ص۲۱۹.
۸ـ محمود محمدیان, بلوغ تولدى دیگر, ص۲۴.
۹ـ محمدتقى فلسفى, بزرگسال و جوان, ج۲, ص۱۳۲.
۱۰ـ همان, ص۱۳۵.
۱۱ـ محمود محمدیان,همان, ص۴۷.
۱۲ـ همان, ص۴۹.
۱۳ـ احمد صبور اردوبادى, بلوغ, ص۱۵۰ـ۱۴۹.
۱۴ـ سید احمد احمدى, روان شناسى نوجوانان و جوانان, ص۲۱.
۱۵ـ محمدتقى فلسفى, جوان, ج۱, ص۹۷.
۱۶ـ محمد پارسا, روان شناسى رشد کودک و نوجوان, ص۲۱۹.
۱۷ـ توضیح المسائل, مسئله ۲۲۵۲.
۱۸ـ محمدتقى فلسفى, همان, ص۹۹.
۱۹ـ سید احمد احمدى, همان, ص۱۹ـ۱۸.
۲۰ـ محمدتقى فلسفى, همان, ص۱۰۷.
۲۱ـ دبس, مراحل تربیت, ص۱۶۲.
۲۲ـ سید احمد احمدى, همان, ص۲۲.
۲۳ـ همان, ص۱۶۳.
۲۴ـ کنزالعمال, ج۱۵, ص۷۷۶.
۲۵ـ همان, ص۷۷۵.
۲۶ـ سید احمد احمدى, همان, ص۲۸.
۲۷ـ همان, ص۲۹.
۲۸ـ جان براد شاد, من ـ کودک ـ من, ترجمه دکتر داود محب على, ص۲۹۴.
۲۹ـ محمدعلى سادات, راهنماى پدران و مادران, ج۱, ص۳۰.
۳۰ـ سید احمد احمدى, همان, ص۲۰.
۳۱ـ على اصغر حقانى, روان شناسى رشد و نوجوانان, ص۶۲.
۳۲ـ جان براد شاد, همان, ص۲۹۱.
۳۳ـ اسماعیل بیابانگرد, روش هاى افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان, ص۶۳.
۳۴ـ همان, ص۶۴.
۳۵ـ غررالحکم و دررالکلم, ج۵, ص۳۹۸.
۳۶ـ محمدعلى سادات, همان, ص۹۹.
۳۷ـ غررالحکم و دررالکلم, ج۳, ص۳۶۷.
۳۸ـ ابن ابى الحدید, شرح نهج البلاغه, ج۲۰, قصار ۸۴۶.
۳۹ـ محمدتقى فلسفى, بزرگسال و جوان, ج۱, ص۴۲.
۴۰ـ سید احمد احمدى, همان, ص۳۳.
۴۱ـ بحارالانوار, ج۱۰۱, ص۹۵.
۴۲ـ محمدتقى فلسفى, همان, ص۴۲.
۴۳ـ ابن ابى الحدید, همان, ج۲۰, ص۳۴۳.
۴۴ـ غلامعلى افروز, روان شناسى و تربیت کودکان و نوجوانان, ص۶۰.
۴۵ـ سید احمد احمدى, همان, ص۶۰.
۴۶ـ محمدتقى فلسفى, جوان, ج۱, ص۳۴۵.
۴۷ـ بحارالانوار, ج۲۳, ص۲۳۶.
۴۸ـ محمدتقى فلسفى, همان, ج۲, ص۱۳۶.
۴۹ـ عدل الهى, ص۷.
۵۰ـ سید مجتبى هاشمى, همان, ص۱۶۲.
۵۱ـ محمدتقى فلسفى, همان, ج۱, ص۴۵۶.
۵۲ـ سید احمد احمدى, همان, ص۶۱.
۵۳ـ محمدتقى فلسفى, همان, ص۳۵۲.
۵۴ـ سید احمد احمدى, همان, ص۵۷.
۵۵ـ ابن ابى الحدید, همان, ج۲۰, قصار۱۰۲.
منبع: نشریه با معارف اسلامی آشنا شویم ، شماره ۵۲