شناخت خدا ممنوع شد!!

اشتراک گذاری :

ورود ممنوع

عده ای معتقدند انسان هر چه باشد و در هر سطحی باشد فکر وعقلش محدود است ، در حالی که ذات خداوند وصفات خداوند که عین ذات اوست نامحدود است و محدود نمی تواند درباره نامحدود فکر بکند.
بنابراین هر نوع ورودی در این بحث ها ممنوع است و جایز نیست و نباید وارد شد. این باور و اعتقادی است که افرادی که اصطلاحاً به آنها معطّله می گویند مطرح می کنند . طبیعی است این دیدگاه قابل قبول نیست چون ما مکلف به عبادت خدا هستیم و نمی شود خدایی را که نمی شناسیم عبادت کنیم. بنابراین به میزان فهم خود وبه اندازه ای که خداوند اجازه دادند و عقل توان دارد باید خدا را بشناسیم تا بتوانیم عبادت بکنیم.
دیدگاه دوم درست نقطه مقابل دیدگاه اول است این گروه معتقدند خداوند متعال هم مثل سایر موجودات نه تنها قابل شناسایی بلکه قابل تشبیه و تمثیل و تجسیم است مثلاً خدا را تشبیه می کنند به انسان که دست و سر دارد و استناد می کنند به آیه قرآن که می فرماید:” یدالله فوق أیدیهم ” و نتیجه می گیرند خداوند دست دارد. به این گروه مجسمه می گویند . تفکر این گروه هم قطعاً تفکر باطلی است و در این دیدگاه خدا وجودی محدود است و دیگر خدا نیست. این گروه در جنبه افراط در شناخت افتاده اند درست برعکس گروه قبل که دچار تفریط شدند.
دیدگاه سوم که دیدگاه و فکر معتدلی است پیروانش معتقدند که ما باید خدا را بشناسیم. منتها طبیعی است که هر کس به اندازه ظرفیت خودش می تواند معرفت الهی داشته باشد. پیامبر عظیم الشأن اسلام هم با همه عظمتش عرض می کند: “ما عرفت حقّ معرفتک و ما عرفتک حقّ معرفتک و ما عبدتک حقّ عبادتک ” خدایا من تو را آن مقدار که حق معرفتت هست نشناختم . بنابر این به هر میزان که انسان توان داشته باشد باید خدا را بشناسد این فکر و این نظر صحیح  و قابل پذیرش است.

مراتب شناخت

مراتب معرفت الهی را می توان به چند بخش تقسیم کرد:
۱- مرتبه واجب و ضروری است. در این مرتبه واجب است که انسان خدا را بشناسد و اختصاص به دانشمندان و غیر دانشمندان ندارد. هر بنده ای که می خواهد خدا را عبادت کند براو واجب است در حدی که لازم است بداند معبودش کیست و او را بشناسد. این حد واجب معرفت الهی است.

هر بنده ای که می خواهد خدا را عبادت کند براو واجب است در حدی که لازم است بداند معبودش کیست و او را بشناسد. این حد واجب معرفت الهی است

۲- مرتبه دوم آن جایی است که انسان بخواهد خدا را بیشتر از حد وجوب بشناسد. در این مرتبه از طریق براهین مختلف، با مطالعات فراوان، تزکیه نفس و ورزش های عقلی باید در این وادی وارد شد و در حدی فراتر از آن مقدار حد نصاب لازم خدا را شناخت. این مرتبه مستحب است یعنی مستحب است که انسان هر چه بیشتر خدا را بشناسد و به آن مقدار ضروری بسنده نکند.
۳- حد سوم حد حرام است یعنی در آن جایی انسان وارد بشود که فکر اصلاً به جایی نمی رسد و اینجا لغزشگاهی است که متأسفانه در بسیاری از افراد این لغزش وجود دارد. اگر انسان پرهیز نکند مکان بسیار خطرناکی است. برخی افراد جاهایی وارد می شوند و توجه ندارند که این تلاش به جایی نخواهد رسید. اینگونه تلاش در راه شناخت خدا نه تنها به معرفت منتهی نمی شود بلکه به گمراهی، تحیر، سرگردانی و حتی کفر و الحاد منجر می شود . انسان نباید وارد این بخش بشود.این بخش همان تکنّه و تفکر در ذات باریتعالی است
مرتبه اول ضروری است. هیچ کس نمی تواند بگوید من مومن و مسلمان هستم، خدا را عبادت می کنم ولی اصلاً نمی خواهم خدا را بشناسم. مرتبه دوم هم بسیار خوب است که انسان فراتر از آن چیزی که از او خواستند خدا را بشناسد یعنی یک قدم جلوتر برود و با براهین مختلف و بیشتر با خدا آشنا بشود. مرتبه سوم هم انسان به جایی نمی رسد و حرام است. دلیل حرمت آن این است که انسان به قلمرویی وارد می شود و می خواهد از ماهیت چیزی سر در بیاورد که ماهیت ندارد و این تلاش نتیجه ای ندارد.
فرض کنید ۳۰ لیتر شیر را بخواهید داخل یک طرف ۲ لیتری بریزید طبیعی است این کار امکان پذیر نیست و نتیجه اش هدر رفتن شیر یا سرخورد گی و ناراحتی است . انسان با فکر محدود خود می خواهد در یک قلمرو نامحدود وارد بشود اگر چه این مثال خیلی ناقص است ولی اینگونه شناخت دقیقاً مثل این است که انسان بخواهد در یک ظرف یک لیتری، ۳۰ لیتر شیر جا بدهد. قطعا این تلاش یکی از این دو نتیجه را دارد یا بعد از مدتی فکر کردن، تحیر و سرگردانی ، انسان چون به جائی نمی رسد خدا را انکار می کند و می گوید هر چه فکر کردم به جایی نرسیدم پس خدایی وجود ندارد ، یا یک خدای موهومی و یک موجود موهوم ومحدود و ناقص را در ذهن خود تجسم می کند و فکر می کند که این خداست و او را می پرستد که این هم کفر وشرک است.

در خداشناسی دست ما باز نیست و فکر نمی تواند هر جایی که می خواهد برود. اگر در قلمروهایی که ورود به آن ممنوع است وارد بشویم نتیجه یکی از آن دو مورد است یا خدا را انکار می کنیم یا یک موجود موهوم محدود ناقص را در ذهن خود به عنوان خدا تلقی می کنیم و هر دو حالت کفرو شرک است

متأسفانه نتیجه دوم را دربسیاری از افرادی دیده می شود. وقتی صحبت می کنند می بینیم خدایی را در ذهن خود دارند که به همه چیز شبیه است جز خدا و بر همان اساس شروع می کنند  ایراد گرفتن و سوال کردن. این خطریست که مرحله سوم دارد.

 

خلاصه سخن

در زمینه امکان معرفت خدا یا لزوم معرفت خدا سه نظریه وجود داشت. یک نظریه این بود که امکان ندارد بنابراین نباید وارد شد و باید این بحث را تعطیل کرد. یک نظریه هم جنبه افراط داشت یعنی ما خدا را همان گونه می توانیم بشناسیم که انسان را می توانیم بشناسیم. این دو نظریه را قبول نکردیم. نظر سوم این بود که تا حدی می شود خدا را شناخت منتها بر حسب آنچه که براهین عقلی همراهی می کند. اصل شناخت خدا باید باشه اما نه به آن شکلی که مجسمه گفتند.
باید دانست در خداشناسی دست ما باز نیست و فکر نمی تواند هر جایی که می خواهد برود. اگر در قلمروهایی که ورود به آن ممنوع است وارد بشویم نتیجه یکی از آن دو مورد است یا خدا را انکار می کنیم یا یک موجود موهوم محدود ناقص را در ذهن خود به عنوان خدا تلقی می کنیم و هر دو حالت کفرو شرک است.

منبع:تبیان

برای امتیاز دادن به این مطلب اینجا کلیک کن
[کل آراء: 0 میانگین: 0]

Related Images:

Visits: 14

islammovie

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

کاریکاتور/ نمیتوانی روزه ام را بشکنی!

چ آگوست 12 , 2015
: روزه‌داری مردم یمن در سایه تهاجم جنگنده‌ها رژیم سعودی منبع:تسنیم برای امتیاز دادن به این مطلب اینجا کلیک کن [کل آراء: 0 میانگین: 0]Related Images:Visits: 14

شاید این مطالب را دوست داشته باشی

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...