نودیها:احساس کردم نوزاد با این کار، یک پیام برای ما آورده. انگار مژده داد که میتوانیم به زندگی در دنیای عاری از کرونا امیدوار باشیم. احساس من این است که نسل جدید یعنی همین نوزادان، نمیخواهند در دنیای کرونازده زندگی کنند. آنها دنیا را بدون کرونا و بدون ماسک میخواهند.«درحالیکه همه با شور و هیجان درباره برداشتن ماسک من توسط نوزاد در اولین ثانیههای تولدش حرف میزدند، یکی از کاربران فضای مجازی نوشته بود: نگاه کنید! آن یکی دستش را هم بالا آورده و دارد دعا میکند… دوباره با دقت به عکس نگاه کردم. راست میگفت. فرشته کوچولوی ما در بدو ورودش به این دنیا داشت دعا میکرد. انگار از خدا میخواست در دنیای بدون کرونا و بدون ماسک زندگی کند.»
چند روز از ماجرای جالبی که حال و هوای بخش زایمان بیمارستان «مادر» شهر مشهد را به روزهای شادی برد که نه دغدغه کرونا بود و نه نگرانی کنار رفتن ماسک، میگذرد اما دکتر «فرزانه سبحانی»، متخصص زنان هنوز هم با یادآوریاش، سراپا شادی و هیجان میشود. حالا که فضای مجازی پر شده از حال خوب عکس نوزادی که در بدو تولد گفت میخواهد در دنیای بدون کرونا و ماسک زندگی کند، بیمناسبت ندیدیم درباره این اتفاق شیرین با این خانم دکتر خوشروی مشهدی گپ و گفتی داشته باشیم. شما هم اگر با دیدن این عکس حس و حال خوبی پیدا کردهاید، با گفتوگوی ما همراه باشید.
فتوشاپ کردهاید؛ چقدر هم ناشیانه!
*در چند روز گذشته، عکسی که نشان میدهد یک نوزاد در اولین لحظات بعد از به دنیا آمدن ماسک شما را برمیدارد، حسابی در فضای مجازی سر و صدا کرده. وقتی یک عکس یا فیلم در فضای مجازی وایرال میشود، اولین سئوالی که مطرح میشود این است که: راستش را بگویید این عکس یا فیلم، واقعی بود یا از قبل برنامهریزی شده بود؟ حتماً بعد از انتشار این عکس، از شما هم چنین سئوالاتی شده. برایمان بگویید آن روز در اتاق عمل چه گذشت؟
– میگویند آنچه از دل برآید، بر دل نشیند. دست به دست شدن این عکس توسط مردم و شور و حال و هیجانی که از تماشای آن پیدا کردهاند، بهترین شاهد است برای اینکه این عکس، واقعی است. واقعیت این است که اینطور اتفاقات برای ما عادی است مثلاً بارها پیش آمده که نوزاد به محض تولد، دست مرا گرفته. اما آن خندهای که من بیاختیار در این عکس از ته دل کردم، نشان میدهد خودم هم از این اتفاق غافلگیر شدهام. ماجرا از این قرار بود که روز چهارشنبه از بیمارستان اطلاع دادند کیسه آب یک مادر باردار پاره شده. درحالیکه نوبت سزارین او برای روز جمعه هماهنگ شده بود، همه برنامهها به هم ریخت و مادر را دو روز زودتر به اتاق عمل بردیم.
برخی کاربران فضای مجازی گفته بودند: چطور توانستید در لحظه از این اتفاق عکس بگیرید، آن هم عکسی با این کیفیت؟! یک آقایی هم گفته بود: «این عکس، فتوشاپ است. چقدر هم ناشیانه فتوشاپ کردهاید. ماسک خانم دکتر، غیرواقعی است…» لازم است بگویم بیمارستان یک استودیو عکس و فیلم دارد و هر زوجی که تمایل داشته باشد، گروه فیلمبرداری در جریان زایمان در اتاق عمل حضور پیدا میکنند. آن روز، حضور این دوستان در کنار ما باعث شد یک شکار لحظههای واقعی رقم بخورد و این اتفاق خاص، ثبت و ضبط شود. اتفاقاً بعد از مطرح شدن این شبههها، دوستان این گروه در صفحه خودشان، عکسهای پشت صحنه و فیلم آن لحظه خاص را منتشر کردند…
*خلاصه مادر را اورژانسی به اتاق عمل بردید و عمل سزارین شروع شد…
– بله. من نسبت به ماسکم خیلی حساسم. قبل از شروع عمل، با اشاره به ماسک N95 قرمز رنگ روی صورتم، به دستیار اتاق عمل گفتم: لطفاً کمک کن ماسک مرا بالاتر بکش و کاملاً روی قسمت بینی ثابتش کن. با توجه به اینکه قرار است فیلمبرداری شود، اگر ماسکم درست روی صورتم نباشد، ممکن است الگوی بدی شود و بگویند خود دکتر نسبت به ماسک، بیتوجه است. بنابراین، ماسک من اتفاقاً سفت و سختتر از همیشه روی صورتم فیکس شده بود. خنده شدید من هم به همین دلیل بود که با آنهمه حساسیت و وسواسی که نسبت به ماسکم داشتم، به محض اینکه نوزاد به دنیا آمد، دست انداخت و ماسک را از روی صورت من کشید. انگار نقطه ضعف مرا فهمیده بود (با خنده). آنقدر هم ماشاالله پرزور بود و ماسک را محکم گرفته بود که وقتی میخواستم او را به ماما بدهم تا در دستگاه گرمکننده قرار دهد، ماسکم از دستش رها نمیشد. خلاصه همکارم وارد عمل شد و ماسک را از دست نوزاد جدا کرد.
نوزادی که در بدو تولد برای تمام دنیا دعا کرد
*در آن لحظه چه حسی داشتید؟
– احساس کردم این نوزاد با این کار، یک پیام برای ما آورده. انگار مژده داد که میتوانیم به زندگی در دنیای عاری از کرونا امیدوار باشیم. احساس من این است که نسل جدید یعنی همین نوزادان، نمیخواهند در دنیای کرونازده زندگی کنند. آنها دنیا را بدون کرونا و بدون ماسک میخواهند. جالب بود یکی از مخاطبان صفحه شخصیام گفته بود: «نوزاد آن یکی دستش را هم بالا آورده و دارد دعا میکند.» راستش خودم به این موضوع دقت نکرده بودم. وقتی دوباره به عکس نگاه کردم، دیدم درست است. انگار دستش را رو به آسمان گرفته و دارد با خدا حرف میزند و دعا میکند.
دکتر «فرزانه سبحانی»، متخصص جراحی زنان
*میگویند تولد هر نوزاد، نشانهای است برای اینکه خدا هنوز به انسان امیدوار است. فکر میکنم در دوران کرونا، این موضوع به شکلی زیباتر اثبات شد و تولد هر نوزاد، نشانهای بود بر رحمت الهی نسبت به انسانها تا به پایان کابوس کرونا امیدوارتر شویم… از واکنش حاضران در اتاق عمل بگویید. میشود حدس زد همه از این اتفاق انرژی گرفتند.
– بله. فقط من نبودم که از این اتفاق غافلگیر شدم و همه وجودم پر از شادی شد. کار این نوزاد، همه حاضران در اتاق عمل را به خنده واداشت و حالشان را خوب کرد. انگار نور امیدی در دل همه روشن شد که انشاءالله به برکت دستهای این فرشته کوچولو، بهزودی کشور ما و تمام دنیا از شر این ویروس رها شود و دوباره همه بتوانیم با سلامتی در کنار هم زندگی کنیم و بدون ماسک، صورتهای شاد همدیگر را ببینیم.
عکس ما از آن سوی مرزها به دست همکارانم رسید!
*انتظار داشتید این عکس تا این حد بازنشر شود و اینهمه بازخورد مثبت داشته باشد؟
– من از اتفاقات بعد از انتشار این عکس، بیخبر بودم. فردا که برای ویزیت مادر و نوزاد برای صدور مجوز ترخیص به بیمارستان رفتم، مادر و پدر نوزاد با خنده میگفتند کلی پیام محبتآمیز از اقوام و دوستان بابت این عکس دریافت کردهاند. بعد از آن بود که من متوجه شدم عکس به طور گسترده بازنشر شده. حتی بعضی از همکارانم میگفتند این عکس را دوستانشان از خارج از کشور، از اروپا و آمریکا و کانادا برایشان ارسال کردهاند! خیلی برایم جالب بود که عکس در سطح بینالمللی بازنشر شده بود و از خارج از کشور به دست همکارانم در ایران رسیده بود.
همینجا دوباره صحبت اولم را تکرار میکنم. وقتی یک موضوعی واقعی و دلی باشد، دلها را تحتتاثیر قرار میدهد وگرنه همه میدانیم که فضای مجازی پر از عکسهای دستکاریشده و محتواهای جعلی است که مخاطب ارتباطی با آن بر قرار نمیکند. این اتفاقات برای ما که عمری را در بخش زایمان گذراندهایم، عادی است و عکس این اتفاق را هم مثل دیگر اتفاقات جذاب زمان تولد نوزادان در صفحاتمان گذاشتیم اما بازنشر گسترده این عکس توسط خود مردم و بازخوردهای مثبتش، خیلی فراتر از چیزی بود که انتظار داشتیم. در روزهای بعد و با توجه به نظرات مخاطبان، متوجه شدم این عکس حسابی به دل مردم نشسته است.
فضانوردان در بخش زایمان!
*خانم دکتر! این گفتوگو فرصت خوبی است که مروری هم داشته باشیم بر ۲۰ ماه حساس و پراضطراب کرونایی در بخش زایمان. یکی از بزرگترین نگرانیها در دوره کرونا، متوجه مادران باردار بود و آسیبپذیری مادر و جنین در مقابل این ویروس منحوس، به دغدغه مهم خانوادهها تبدیل شده بود. اتفاقاً یکی از بخشهایی که فعالیتش حتی در اوج شیوع کرونا هم تعطیل نشد، بخش زایمان بیمارستانها بود. برایمان از فعالیتتان در این دوره سخت بگویید.
– دست روی نکته درستی گذاشتید. شیوع کرونا، بخش زایمان را هم پر از وحشت کرده بود و آن اوایل، خود ما هم نمیدانستیم چه باید بکنیم. در ادامه براساس تقسیمبندی که انجام شد، بعضی از بیمارستانها در شهر مشهد بهعنوان بیمارستانهای عاری از کرونا در نظر گرفته شد. یعنی ورود بیماران به این مراکز، مشروط به ارائه تست منفی کرونا شد. در مقابل، بعضی دیگر از بیمارستانها پذیرای بیماران مبتلا به کرونا شدند. اما در هر دو گروه از بیمارستانها در هیچ مقطعی در دوران کرونا، حتی وقتی تقریباً تمام کشور برای اجرای قرنطینه سراسری تعطیل شده بود، بخش زایمان تعطیل نشد.
با اینکه من در بیمارستانهای پاک از کرونا فعالیت میکردم، با این حال مواردی پیش میآمد که مادرانی مراجعه میکردند و بعد از پذیرش، با بروز علائمی مشخص میشد مشکوک به کرونا هستند. در این موارد با توجه به اینکه نگرانی شدیدی نسبت به انتقال ویروس وجود داشت، ما با لباسهای مخصوص بخش کرونا، مثل فضانوردان (با خنده) وارد اتاق عمل میشدیم و عمل زایمان را انجام میدادیم. الحمدلله من در زایمانهایی که در این دوره انجام دادم، با تولد نوزاد مبتلا به کرونا مواجه نشدم اما از برخی همکارانم میشنیدم که زایمان مادر مبتلا به کرونای شدید را انجام دادهاند یا نوزادی که به دنیا آوردهاند، گرفتار کرونا بوده. خوشبختانه با گذشت زمان و بهبود شرایط، آن وحشت اولیه رفع شد و با شروع واکسیناسیون عمومی، شرایط بهتر هم شد.
وقتی کرونا مغلوب امید میشود
* به نکته خوبی اشاره کردید. فکر میکنم بعد از سپری شدن آن وحشت اولیه، حالا ورق برگشته است و اتفاقاً بسیاری از زوجها تصمیم گرفتهاند از فرصت خاص دوره کرونا که برای بسیاری از خانمها با دورکاری و شرایطی مناسبترهمراه بوده، برای فرزنددار شدن استفاده کنند. به همین دلیل، تصور میکنم آمار فرزندآوری در این دوره، افزایش داشته. شما این موضوع را تأیید میکنید؟
– بله. دقیقاً همینطور است. با توجه به اینکه من در مرکز درمان ناباروری هم فعالیت میکنم، کاملاً با این موضوع مواجه بودهام، موضوعی که برایم خودم هم تعجبآور و جالب است. درحالیکه انسان تصور میکند در دوره کرونا امید به زندگی در افراد کاهش پیدا کرده اما برعکس، آمار مراجعه زوجهای نابارور به مرکز ما در این دوره تقریباً دو برابر شده است! مثلاً زوجی داشتیم که ۱۰ سال بود فرزنددار نمیشدند و اصلاً مراجعه نکرده بودند، اما در همین دوره برای درمان مشکلشان پیش ما آمدند.
فقط هم زوجهای نابارور نیستند. من در مطب خودم هم با موارد جالبی مواجه میشوم. مثلاً چند وقت قبل، خانمی که برای مشاوره بارداری مراجعه کرده بود، مادر ۳ فرزند بود و میگفت: «دوست داریم برای فرزند چهارم اقدام کنیم.» خلاصه برای خودم هم جالب است که در دورهای که برخی افراد دچار افسردگی شدهاند و میگویند معلوم نیست فردا زنده باشیم، امید به زندگی در برخی دیگر بالاتر رفته و حتی دلشان میخواهد خانوادهشان را گسترش بدهند.
*در صحبتهایتان به فعالیت در مرکز درمان ناباروری اشاره کردید. برایمان از خدمات ارزشمندی که در این جایگاه به زوجهای نابارور ارائه میکنید، بگویید.
– مرکز درمان ناباروری نوین حدود ۱۵ سال قبل بهعنوان اولین مرکز ناباروری خصوصی شمال شرق کشور توسط خانم دکتر منصوری، از دوستان قدیمی من در شهر مشهد پایهگذاری شد. من هم بعد از چند سال حضور ناپیوسته، حالا حدود ۴ سال است دو روز در هفته در این مرکز خدمت میکنم. خوشبختانه با حضور یک تیم متخصص که بسیار با حساسیت و دقت پیگیر وضعیت مراجعان هستند، این مرکز در درمان زوجهای نابارور بسیار موفق بوده و بسیاری از زوجهای مشهدی را از مراجعه به شهرهای دیگر مثل تهران بینیاز کرده است.
اگر موافق باشید، الان فرصت مناسبی است که یک درخواست بسیار مهم در این زمینه را از طریق خبرگزاری فارس با مسئولان محترم مطرح کنم…
با حمایت از زوجهای نابارور، افزایش جمعیت دستیافتنی است
*در زمینه حمایت از زوجهای نابارور؟
– بله. اخیراً میبینیم مسئولان نسبت به افزایش آمار زاد و ولد و جوانسازی جمعیت در کشور توجه بیشتری نشان میدهند و تصمیم دارند طرحهایی را در این زمینه اجرا کنند. این، اتفاق خوبی است اما در حاشیه این طرحها، شائبههایی هم مطرح شده که مایه نگرانی است؛ شائبههایی مثل اینکه قرار است وسایل پیشگیری را از مراکز بهداشتی و درمانی جمعآوری کنند. نمیدانم این موضوع تا چه حد صحت دارد اما حرف من این است که برای افزایش زاد و ولد در جامعه، بهتر است بیاییم روی مراکز درمان ناباروری سرمایهگذاری کنیم تا اینکه با جمعآوری وسایل پیشگیری، آمار بارداریهای ناخواسته را در زوجهایی که به لحاظ مالی یا روحی آمادگی فرزنددار شدن ندارند، بالا ببریم و به دنبالش با موضوعات ناخوشایندی مثل سقط جنین مواجه شویم. من میبینم زوجهای زیادی عاشقانه دوست دارند بچهدار شوند اما دچار مشکل ناباروری هستند و چون توان مالی ندارند، متاسفانه نمیتوانند از خدمات مراکز ناباروری مثل شیوه IVF بهرهمند شوند چون هزینههای بسیار سنگینی دارد که در منصفترین مراکز، ۱۵ میلیون تومان و در سایر مراکز، سرسامآور است.
اگر دولت مراکز درمان ناباروری را حمایت و تجهیز کند و از آن طرف، داروهای موردنیاز زوجهای نابارور مثل داروی تخمکگذاری را رایگان کند، مطمئن باشید آمار زاد و ولد در کشور افزایش پیدا خواهد کرد. این زوجها اگر فرزنددار شوند، عاشقانه آن فرزند را بزرگ و تربیت میکنند چون با همه وجود او را میخواهند و سالها چشم به راهش بودهاند. این بچهها هم در کنار چنین والدینی، حتماً زندگی خوبی خواهند داشت. خوب است به شما بگویم اغلب زوجهایی که به مرکز ناباروری یا مطب خودم مراجعه میکنند و تمایل به فرزندآوری دارند، از خانوادههای متوسط و ضعیف به لحاظ مالی هستند. خانم میگوید: «بچه میخواهیم اما همسرم بیکار است و پول نداریم.» خب، این زوجها باید برای هزینههای درمان ناباروری، مورد حمایت دولت قرار بگیرند. بسیاری از کشورها برای افزایش جمعیتشان، IVF را کاملاً رایگان کردهاند.
*اخیراً در خبرها داشتیم که هزینههای درمان ناباروری، تحتپوشش بیمه قرار گرفته. این خبر خوبی است…
– این بیمه، قبلاً هم وجود داشت. مشکل، این نیست. مشکل این است که بسیاری از داروهای درمان ناباروری، نایاب شده چون خود دارو یا مواد اولیهاش وارداتی است. مثلاً یک قرص ساده برای انتقال جنین فریز شده به رحم مادر داریم به نام استرادیول که تا قبل از این در تمام داروخانهها موجود بود اما حالا نایاب شده. چنین داروهایی باید فراوان و ارزان و حتی رایگان شود وگرنه پوشش بیمه، سالهاست وجود دارد. ما میگوییم دولت در هزینههایی مثل هزینه IVF و عمل تخمککِشی باید از زوجهای نابارور حمایت کند و تا حد زیادی این هزینهها را تقبل کند تا زوجها بتوانند با هزینه اندک و حتی رایگان از این خدمات بهرهمند شوند و طعم شیرین فرزندار شدن را بچشند.
*اشاره کردید در میان مراجعانتان با زوجهایی مواجه میشوید که درخواست سقط جنین دارند. مشتاقیم بدانیم شما که حدود ۲۴ سال از عمرتان را صرف این کردهاید که زوجها به آرزویشان برسند و فرزنددار شوند، چه واکنشی در مقابل این افراد دارید؟
– صرفنظر از مواردی که سقط به صورت قانونی انجام میشود؛ مثل وقتی که غربالگریها تشخیص جنین ناهنجار دادهاند یا پزشکان متخصص، بارداری را برای سلامت مادر مضر تشخیص دادهاند، زوجهایی که با درخواست سقط جنین به ما مراجعه میکنند، چند دستهاند؛ یک گروه، زوجهایی هستند که در دوران عقد بچهدار شدهاند. ازآنجاکه فرهنگ جامعه ما، دوران عقد را زمان خوبی برای فرزنددار شدن نمیداند و این اتفاق برای هرکس بیفتد انگار آبرویش به خطر افتاده، تصمیم میگیرند جنینشان را از بین ببرند.
برای این زوجها در نقش مشاور ظاهر میشوم و تا جایی که بتوانم سعی میکنم با صحبت کردن، آنها را به بهترین تصمیم برسانم. به آنها میگویم: این اصلاً اتفاق بدی نیست. در کشورهای دیگر، خانم در همان شرایط بارداری، لباس عروس میپوشد و در مراسم عروسی با افتخار دست آقا داماد را میگیرد. حتی بعضی زوجها هم مراسم عروسیشان را با حضور فرزندشان برگزار میکنند. خدا را شکر، زوجهای زیادی را با همین صحبتها توانستهام از سقط جنین منصرف کنم. گروه دیگر میگویند: «فرزند قبلیمان هنوز کوچک است، آمادگی یک فرزند دیگر را نداریم.» باز هم با آنها صحبت میکنم و میگویم: عوضش با هم بزرگ میشوند و از وجود هم لذت میبرند. به همه این زوجها میگویم روش درست، جلوگیری از بارداری ناخواسته است نه سقط جنین.
اما یک گروه میآیند و ما را در مقابل عمل انجامشده قرار میدهند. اینها خانمهایی هستند که از راههای غیرقانونی، به داروهای قاچاقی سقط جنین دسترسی پیدا کرده و سرخود آن را مصرف کردهاند. اگر جنین در ماههای ابتدایی حیاتش باشد، معمولاً با مصرف این داروها از بین میرود. گاهی که دارو را با دُز خیلی بالا مصرف میکنند، علاوهبر سقط جنین متاسفانه سلامت و جان مادر هم به خطر میافتد. متاسفانه در بعضی موارد هم زوجها برای سقط جنین پیش افرادی میروند که این کار را به شکل غیرقانونی در خانه و با وسایل غیراستاندارد انجام میدهند. نتیجه مراجعه به این افراد، این است که مادر را با حال بسیار بد پیش ما میآورند. حتی مواردی بوده که من شنیدهام کلیههای مادر از کار افتاده! به طور کلی، هرچه سقط جنین در ماههای بالاتر انجام شود، خطرات شدیدتری تا حد مرگ متوجه مادر میشود… فراموش کردم از یک گروه خاص دیگر که درخواست سقط جنین دارند، یاد کنم…
هدیه خدا را پس نفرست!
*این گروه چه ویژگی دارند؟
– من همیشه به زوجهایی که برای سقط مراجعه میکنند، یک نکته میگویم که خوشبختانه به دل ۷۰، ۸۰ درصدشان مینشیند و آن را میپذیرند. به آنها میگویم: جنینی که خواست خودتان نبوده، هدیه خداست. این هدیه را پس نفرستید. مطمئن باشید این بهترین فرزند شما خواهد بود اگر نیت کنید و به خاطر خدا او را حفظ کنید.
یک گروه دیگر از زوجهایی که برای سقط میآیند، آنهایی هستند که سنشان بالاست. خانم میگوید: «من ۴۱، ۴۲ سالهام، عروس و داماد دارم، الان وقت بچهدار شدن من نبود. آبرویم میرود.» با آنها صحبت میکنم و میگویم: قول میدهم آخرش همین بچه، دست شما را میگیرد. بقیه که رفتهاند سر خانه و زندگی خودشان. میگویم: چرا فکر میکنید سنتان برای بارداری، بالاست؟ خود من، سومین فرزندم را در ۴۳ سالگی به دنیا آوردم و همین تهتغاری، زندگیمان را شادتر و باطراوتتر کرد.
*این تجربه شیرین شما، بهترین حسن ختام برای گفتوگوی ما بود. در خدمت شما هستیم برای صحبت پایانی…
– دوست دارم یک نکته درباره عکسی که بهانه این گفتوگو شد، مطرح کنم. واقعاً دلم میخواهد هنرمندان کشور، عکس زیبای این نوزاد و حرکت قشنگش را تبدیل به پوستر کنند و پیامش را که «آرزوی دنیای بدون کرونا و ماسک» است، با زبانهای مختلف روی آن درج کنند و در سطح بینالمللی منتشر کنند. دوست دارم این پیام امیدبخش، از کشور ما به تمام دنیا برسد.
فارس