خانواده – انتخاب همسر
نکته ۴: ریز کردن معیارها
درادامه
ریز کردن معیارها
این نکته، بسیار مهم و کارآمد است. بسیاری از اختلافاتی که در زندگی رخ میدهد، به جهت بیتوجهی به این نکته است.
گفتم: تا به حال درباره معیارهای همسر آیندهات فکر کردهای؟
بادی به غبغب انداخت و گفت: بله که فکر کردهام.
گفتم: برایم بگو.
کمی خودش را جا به جا کرد، با یک سرفه هم سینهاش را صاف کرد وگفت: اولاً باید عفیف و با وقار باشد. ثانیاً باید حجابش را رعایت کند. ثالثاً باید اجتماعی باشد. رابعاً از خانوادهای اصیل باشد. خامساً اهل عشق ورزیدن باشد.سادساً….
چند معیار دیگر هم پشت سر هم ردیف کرد و ساکت شد. در نگاهش تیز شدم. سرش را تکان داد و گفت: ماییم دیگر؛ کارمان روی حساب و کتاب است.
چند سال دیگر دیدمش. پکر بود و بیحال. خیلی زود بود؛ اما نمیدانم چرا موهایش جو گندمی شده بود. پرسیدم: چه خبر؟
گفت: از کجا؟
گفتم: از زندگی.
گفت: نپرس.
گفتم: چرا؟
گفت: عفیف نبود.
گفتم: دیگر؟
گفت: حجابش را رعایت نمیکرد.
گفتم: باز؟
گفت: روابط اجتماعی خیلی بازی داشت.
گفتم: مگر به او نگفته بودی زن عفیفی میخواهی؟
گفت: چرا. اصلاً میگفت زنی که عفیف نباشد، زن نیست.
گفتم: مگر نگفته بودی زن با حجابی میخواهی؟
گفت: چرا. اتفاقاً او هم گفت حجاب باید رکن اخلاقی یک زن باشد.
گفتم: مگر نگفته بودی که باید در روابط خودش حساب شده عمل کند؟
گفت: چرا. او هم به من گفت اگر کسی نتواند در روابط اجتماعی حساب شده عمل کند، هنوز بچه است و نباید به فکر ازدواج باشد.
گفتم: پس کجای کار مشکل داشت.
آهی کشید و با حسرت گفت: شب عروسی که شد، هوس کرد یک توری روی سرش بیاندازد و بس. گفتم: خانم! این طور که نمیتوانی حجابت را رعایت کنی.
توری را نشانم داد و گفت: مگر این حجاب نیست؟
برق از کلهام پرید و گفتم: خانم! پس عفت زنانهکجا رفت؟
گفت: مگر عفت به اینهاست؟
فردای عروسی هم دیدم هر کس و ناکسی که وارد خانه میشود، چنان با او گرم میگیرد که انگار به اندازه محله و فامیل، برادر دارد.کنارش کشیدم و گفتم: خانم! مگر شما به روابط اجتماعی حساب شده معتقد نبودی؟
گفت: حساب شده تر از این؟
خلاصه چه دردسرت بدهم که تازه فهمیدم تعریف او از حجاب و وقار و عفت و…، فقط در کلمات با من اشتراک داشته و آن معنایی که او از این کلمات در ذهن خود پرورش داده، با آن چه در ذهن من است، از زمین تا ثریا فاصله دارد.
بعضیها فکر میکنند جلسه خواستگاری؛ کنفرانس یا میزگرد است. چنان قُلُمبه و سُلُمبه میگوید: « به نظر من روابط اجتماعی باید بر اساس تعقل و منطق شکل بگیرد. » خب که چی؟ کیست که این حرف را نپذیرد؟به من بگو روابط اجتماعیِ بر اساس تعقل و منطق یعنی چه؟ یکی میگوید برای این که مرد همسایه از متدینین زده نشود، من به عنوان زنِ همسایه او، باید چنان با او گرم بگیرم و صحبت کنم که نگویند متدینین خشکه مقدس هستند. این، از نظر او یعنی روابط اجتماعی بر اساس تعقل و منطق. همین برخورد، از نظر آقا، آن قدر غیر منطقی است که میگوید اگر خواستی یک بار دیگر این گونه برخورد کنی، لطف کن جهیزیهات را بار بزن، برو خانه مادرت و منتظر باش تا دعوت نامهای از دادگاه برایت بیاید .
باورکنید که در بعضی از این خواستگاریها زن میگوید: من اگر سرم برود، حجابم نمیرود. مرد هم میگوید: اصلاً من هم چنین زنی میخواهم. اما وقتی برادر مرد، به خانهمیآید و زن در مقابل او حجابش را رعایت میکند، شوهر میگوید: مگر برادر من غریبه است؟ اجازه نمیدهد که همسرش، در مقابل برادر با حجاب ظاهر شود. تفسیر این دو از حجاب و محرم و نامحرم، کاملاً متفاوت است.
اگر میخواهید در جلسات خواستگاری کلی صحبت کنید؛ بدون این که معیارها را ریز کنید، لطف کنید و اصلاً حرف نزنید.
lمنبع : کتاب پانزده نکته برای انتخاب همسر – استاد محسن عباسی ولدی
نکته ۱: انتخاب خویش، قبل از انتخاب همسر
نکته ۲: انتخاب، بعد از تصمیم یا تصمیم، بعد از انتخاب
نکته ۳ :گزینش معیارها، متناسب با انتخاب خویش؛ قبل از انتخاب همسر