نقد فا – ناگهان درخت
بیمصرف
محمدجوادکتابی
ناگهان درخت یک فیلم ناگهانی است؛ از آن جنس فیلمها که ناگهان در لیست جشنواره آمده و باید به زور دید و خیلی هم جدیاش نگرفت. ناگهان درخت اثر صفی یزدانیان است و داستان زندگی فرهاد را روایت میکند. فیلم مانند اسمش عجیب است! داستان فیلم گنگ و مبهم است و تا آخر هم متوجه نمیشویم که حرف حساب کارگردان چیست!
از ابتدا تا انتهای فیلم تنها چند موقعیت درهم و بدون دلیل میبینیم که از فرط کش آمدن حوصله همه را سر میبرد. مشکل اساسی ناگهان درخت این است که کارگردان ابدا نمیداند دارد درباره چه چیزی فیلم میسازد و میخواهد چه بگوید.
داستان از قبل از انقلاب شروع شده و در سالهای ابتدایی انقلاب ادامه پیدا میکند و در زمان حال تمام میشود. بماند که هیچ کدام از این زمانها منطق درستی ندارند و شلختهوار تنها پشت سر هم به تصویر کشیده شدهاند.فیلم در اوج بیداستانی و عدم انسجام تنها با نریشن میخواهد موقعیتهای جدید را به هم متصل کند که اتفاقا از پس آن هم بر نمیآید.
از فیلمنامه اثر که بگذریم تازه میرسیم به کارگردانی. فیلم در این بخش نیز با شکست رو به رو میشود و یکی از مهمترین اشکالات آن این بوده که کارگردان در ساخت فضا کاملا عاجز است. صفی یزدانیان نه دوران پهلوی، نه اوایل انقلاب و نه زمان حال، هیچ کدام را درست به تصویر نمیکشد. در فیلم حتی اندک تلاشی هم برای خلق فضای درست و متناسب با زمان نشده است. زمان شاه خلاصه شده در مدرسهی مختلط و زمان انقلاب به زندان و صدای روضه! به هر حال صفی یزدانیان یکی از ضعیفترین آثار جشنواره تا امروز را ساخته است؛ فیلمی که بیش ازین سی صد کلمه ارزش پرداختن ندارد.
ساز ناکوک
محسن محمدی
هیچ چیزی شروع نشد، هیچ چیزی هم تمام نشد. درخت مهمترین نقش آفرین فیلم در لحظات پایانی برای نجات فیلم دست به کار شد تا فاجعه را زودتر به پایان بکشاند و با تمام قدرت ایستادگی کرد تا به هر زوری که شده است فیلم را تمام کند که موفق هم شد. درخت نقش اول فیلم بود. از این جهت اسم فیلم خیلی هم با مسما و درست انتخاب شده است.
«ناگهان درخت» انگار از عمد قصد مضحک کردن همه چیز را دارد. نوع روایت، شخصیتپردازیهای بدون بعد و بیعقبه، صحنههای کشدار بیهدف، حرکتها و نماهای بیمعنی دوربین و… همه و همه دست در دست هم دادهاند تا روایتی مضحک را تصویر کنند. واقعا قبول اتفاقی بودن این حد از هماهنگی در بیمعنی و بیربط بودن خیلی سخت است و حتما عمدی در کار بوده ولی با چه هدفی واقعا قابل درک و فهم نیست.
بهترین جزء «ناگهان درخت» که در مجموع اجزا، فالش میزد، موسیقی فیلم بود. تمام اجزا، همساز در به استهزا کشیدن بودند بهجز موسیقی که کاملا متفاوت با تمام اجزا، مسهور کننده بود. کاش تمام مدت خبری از تصویر نبود و فقط موسیقی پخش میشد تا تصویر لذت شنیدن را خراب نمیکرد. موسیقی مسیری را طی میکرد که هیچ ارتباط معنایی با تصویر نداشت. واقعا چه بهتر که ساز موسیقی با تصویر کوک نبود.
رجانیوز