نقد فا : سینما یعنی همین!
محمدجوادکتابی
فیلم جدید نرگس آبیار را میتوان گذاشت در لیست بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران. شبی که ماه کامل شد یک اثر کامل است. چه از لحاظ فرم و چه از لحاظ محتوا یک سرو گردن از مابقی آثار منتشر شده در این سالها بالاتر است. نرگس آبیار در چهارمین فیلم سینمایی خود به چنان پختگیای در روایت داستان و تکنیک سینمایی رسیده است که دو ساعت و نیم مخاطب را در سالن سینما میخکوب میکند. اتفاقی که خیلی به ندرت در سینمای ایران اتفاق میافتد.
آبیار این بار به سراغ یک سوژه خاص و ملی رفته است. او اینبار از دل خانوادهی ریگیها قرار است برایمان داستان عاشقانهای را تعریف کند که فرجام تلخی در انتظار آن است. آبیار برای پرداختن به موضوع تکفیریها و علی الخصوص جنایتکار معروف عبدالمالک ریگی با هوشمندی مسیر جدیدی انتخاب کرده است. او داستان واقعی عاشق شدن عبدالحمیدریگی را روایت میکند و در بستر داستان، تغییر را به بهترین شکل ممکن به تصویر میکشد. تغییر عبدالحمید ریگی از یک عاشقِ شاعر و دلسوز به یک جانی!
اینجا دقیقا جاییست که کارگردانی آبیار و نوع روایت داستانش تحسین برانگیز میشود. او ایدئولوژیکترین و شعاریترین حرفها را هم جوری در زبان کارکترهای فیلم قرار میدهد که نهتنها تصنعی از آب در نمیآیند که اتفاقا خیلی هم باور پذیر میشوند. این مسئله زمانی مهم میشود که نگاهی به آثاری با مضامین ایدئولوژیکی در این سالها بیاندازیم. اغلب فیلمها شعاری میشوند و از پس موضوع خود بر نمیآیند اتفاقی که برای فیلم جدید آبیار نمیافتد.
نرگس آبیار هم در فیلمنامه و هم در کارگردانی درجه یک ظاهر شده است. البته دوربین روی دست و سبک مستندگونه فیلم ابتدائا کمی توی ذوق میزند ولی در ادامه کار حالت بهتری پیدا میکند. فیلم چند صحنه شاخص و درخشان دارد که به جرات میتوان گفت کمتر کارگردانی از پس آنها بر میآید. آبیار نه تنها صحنههای احساسی و زنانه که صحنههای جنگی و تعقیب و گریز فیلمش را هم به زیبایی به تصویر میکشد. بازی هوتن شکیبا در نقش عبدالحمید ریگی و بازی صدرعرفایی در نقش مادر ریگیها چشمگیر شده است.
در کل باید گفت نرگس آبیار با فیلم شبی که ماه کامل شد به موفقیت بزرگی در سینما رسیده است. موفقیتی که باید دید دیگر فیلمهای مطرح جشنواره در روزهای آینده میتوانند به آن برسند یا نه.
یک زن توانمندتر از ده مرد!
داوود مرادیان
شبی که ماه کامل شد، داستان عبدالحمید ریگی است. انتخابی بسیار سختی برای یک کارگردان زن. اقلیم، جنس داستان، ایدئولوژیک بودن ذاتی داستان، خیر و شری به شدت خطکشی شده و معلوم بین تکفیر و انسانیت. عبدالحمید اما سایه میان این نور و تاریکی است. پرداختن به چنین داستانی به خودی خود خطر شعارزدگی، تک بعدی شدن و مضحکه شدن را دارد.
سوژه در اقلیم بسیار ضمخت، سنگین و نفسگیر میگذرد. پرداخت چنین سوژهای برای هر فیلمسازی کشنده است. میتواند فیلم اول و اخر او باشد. اما نرگس آبیار تمام عقبه و تجربه نویسندگیاش را به میان کشیده و روی انبوهی از پژوهش ایستاده و کاری خلق میکند شایسته. داستان سقوط عبدالحمید عاشق از عشق تا جنایت آنقدر آرام آرام صورت میگیرد که انگار خنجری در تنگنای سینه مخاطب فرو کردهاند و آرام عقب و جلو میکنند. همه اینها که گفتم یعنی کارگردانی. یعنی یک روایت یکدست و عاری از هرنوع بازی اضافی فرمی. حتی دوربین روی دست آزار دهنده هم جزیی از شکنجه است. شکنجه عبدالحمید برای ما.
برعکس فیلمهایی که سعی میکنند ریتم را با تقطیع و نابودی محتوا تولید کنند آبیار ریتم را در تکتک حرکات دوربین ایجاد میکند. فیلم ریتمی ذاتی دارد. انگار طپشهای قلب فائزه و حمید در تکتک پلانها دمیده میشود. کارگردانی پلانهای اکشن دیدنی است اما آنچه در کارگردانی حیرتانگیز است بیرون کشیدن خوی لطیف و عشق شورانگیز عبدالحمید است. فرشته درون دیوی را بیرون کشیدن جادوگری است. آبیار در این فیلم در روابط انسانی جادوگری کرده است.
هوتن شکیبا کمنظیر نقش آفرینی کرده است. عبدالحمید بازی خورده را خلق مجدد کرده بیآنکه تحت تاثیر لیسانسهها باشد اما فرشته صدرعرفایی بینظیر است. دست نیافتنی است. به هرحال باید صبر کرد و دید آیا فیلم رقیبی دارد یا نه. بیتردید نرگس آبیار را باید از الان بر قله سینمای ایران دید. سیمرغ که قابل نیست.
وفاداری به درام
حامد یامین پور
همواره این سوال مطرح بوده که چرا با وجود ماجراهای دراماتیک فراوانی که در اطراف ما و در همین سال های پس از انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته اند فیلمسازان ما به دنبال سرهم کردن قصه های نصف و نیمه از اطراف خود هستند. آثاری که در این سال ها نشان داده چندان مورد اقبال عمومی هم قرار نمی گیرند.
یکی از فیلمساز هایی که تلاش کرده از این الگو فاصله بگیرد و اتفاقاً به دنبال رویداد های دراماتیک پس از انقلاب اسلامی برود «نرگس آبیار» است. آبیار در سه فیلم اخیر خود نشان داده که کار در حوزهی ادبیات به عنوان قصه نویس و خاطره نگار را به عنوان یک سرمایهی گران بها با خود به سینما آورده است. احترام به قصه و خلق درام در سینما اکنون در سومین اثر مهم او این فیلمساز را از دیگران متمایز کرده است.
امسال «شبی که ماه کامل شد» نشان می دهد که آبیار به صورت اتفاقی در دو فیلم قبلی خود به سراغ قصه هایی از درون تاریخ معاصر ایران نرفته است. از فیلم «شیار۱۴۳» که در مورد مادر یک شهید جاویدالاثر بود و «نفس» که به نوعی ادای دین به انقلاب، دفاع مقدس و رنج ستم کشیدهی ایران بود و این فیلم که باز هم روایت است از درون زندگی همین مردم و اتفاقاتی که نه چندان دور به وقوع پیوسته و تاثیر مستقیم بر زندگی آن ها دارد.
آبیار در فیلم اخیر خود به سراغ سوژه ای سخت رفته و قصه ای دشوار برای روایت انتخاب کرده است. به تصیر کشیدن زندگی عبدالحمید ریگی برادر عبدالمالک ریگی تروریست مشهور همان قدر که به لحاظ سینمایی میتواند قصه ای جذاب محسوب شود در ساخت دشواری هایی برای تیم سازنده به همراه دارد.
این چالش ها صرفاً مسائل مربوط به تولید و فراهم کردن شرایط ساخت نیست. اقتباس از یک داستان واقعی و خلق شخصیت های در یک فیلم سینمایی و انتخاب درست موقعیت ها برای همراه کردن مخاطب کم از تولید این فیلم سختی ندارد.
فیلمساز اما در به تصویر کشیدن یک زندگی موفق بوده است. ما یک لحظه از ماجراهای فیلم جدا نمیشوی و هر لحظه اتفاقی برای کشش بیشتر اثر گنجانده شده تا فارغ شده از قصه در طول فیلم به راحتی ممکن نباشد. وقتی آبیار از زاویه ی عشق به ماجرای ریگی ورود کرده شما ناخودآگاه قلاب توجهتان به صورت عاطفی به این زندگی جذب می شود و این دقیقاً چیزی است که فیلمساز می خواهد.
آبیار تلاش کرده تا آنچه بر سر فائز همسر عبدالحمید آمده به خوبی در ذهن مخاطب نقش ببندد. اینکه چگونه یک عشق تبدیل به نفرت می شود و عبدالحمید عاشق چگونه با القائات برادر خود عبدالمالک تبدیل به یک جنایتکار می شود مسیر برگزیده شدهی فیلمساز برای نمایش این ماجراست.
بدون شک همچنان ماجراهایی در دل همین قصه هستند که مستقلاً قابلیت فیلم شدن داشته باشند اما این نگاه زنانهی آبیار بود که با محترم شمردن عشق از این زاویه به ماجرا نگاه کرد.
حتماً فیلم زندگی خود عبدالمالک ریگی و مسیری که او تا دستگیری طی کرد میتواند فیلمی جذاب باشد اما این فیلم فیلم فائز و عبدالحمید است و باید به انتخاب فیلمساز احترام گذاشت.
انتظارات با این فیلم از آبیار خیلی بیشتر از گشته بالا رفته. اگر چه او میگوید که دوست دارد فضاهای مختلفی را تجربه کند و شاید در فیلم بعدی به کلی از این فضاها فاصله بگیرد اما شاید اغراق نباشد که بگویم ادامهی این مسیر توسط او به شرط حفظ همین کیفیت از وی فیلمسازی ماندگار خواهد ساخت.
رجانیوز