نقدفا :
یک ادا و اصول هالیوودی!
پوریا دارابیان
لازم نیست خیلی اهل فیلم دیدن باشید تا متوجه شوید از ایده اصلی تا کوچکترین جزییاتِ «ایده اصلی» تا چه اندازه کپی از فیلمهای ژانر «کمدی سیاه جنایی» است که به وفور نمونههای آن را در آثار هالیوودی مشاهده میکنیم. فیلم – اگر اسامی شخصیتها و جزایر را کنار بگذاریم- حتی سعی هم نمیکند که اندکی ایرانی باشد و در نمایش صحنههای کازینو و ارتباطات غیرمعمول شخصیتها با یکدیگر، شانه به شانه نمونههای اوریجینال خود حرکت میکند. رو دست زدنها و یکدیگر را دور زدنهای شخصیتها نیز در فیلمنامه آن قدر سر دستی و بدون خلاقیت به نگارش درآمده که از یک سوم ابتدایی فیلم به راحتی قابل حدس است و هیچ غافلگیری خاصی برای مخاطب ایجاد نمیکند. روایت سه پردهای فیلم هم که مثلا قرار است از دیدگاه سه شخصیت اصلی داستان ماجرا را روایت کند و پازل داستان به مرور توسط این سه روایت کامل شود –فارغ از ایرادات روایی آن- بیشتر به وقت تلف کردن و کش دادن ماجرا شبیه است و در روایتِ داستان نه چندان پیچیده اثر کارکرد خاصی ندارد.
البته فیلمساز در رنگ و لعاب دادن به اثر کم محتوای خود از بزک دوزک فیلمش کم نگذاشته و از بازیگران خوش رنگ و لعاب ایرانی و خارجی تا ماشینهای سوپر لوکس و خانههای لاکچری تا توانسته بهره برده تا مخاطبش را مبهوت زرق و برق اثر کند اما خود فیلمساز پیشتر و بیشتر از مخاطب اثر، مبهوت شیک بودن فیلمش شده و آن قدر تحت تاثیر بریز و بپاشهای تکنیکی قرار گرفته که اثرش فاقد هر گونه حس و حال و روابط انسانی باشد. موضوعی که البته در نمونههای اورجینال این دست از آثار، کاملا مورد توجه فیلمسازان قرار میگیرد اما «ایده اصلی» هیچ رنگ و بویی از آن نبرده است.
از همین رو میتوان با قطعیت گفت «ایده اصلی» هیچ چیز جدیدی برای مخاطبش ندارد جز نمایش برخی صحنههای تابو شکن که کمتر در سینمای ایران شاهد آنها بودهایم و آنچه که در پایان از این فیلم در ذهن بیننده آن باقی میماند تصویر چند ماشین گران قیمت است و دیگر هیچ!
کدام ایده؟
علی زارع
ایدهی اصلی آزیتاموگویی وصله ناجور روز هشتم و حتی جشنواره است. البته جشنواره امسال پر است از فیلمهایی که اصولا نباید توسط داوان انتخاب میشدند. با این حال تکلیف موگویی با خودش و فیلمش مشخص نیست. فیلم یک کپی دست چندمی از نمونههای خارجی و هالیوودیست و قرار است مثلا مخاطب را شگفت زده کند، کاری نمیکند.
ایدهی اصلی داستان زوجیست که از هم جداشدهاند و با هم رقابت دارند و هر دو میخواهند در یک مزایده مهم برنده شوند. در ادامه شاید بیست دقیقه فیلم ادامه میکند و تا ۹۰ دقیقه همان بیست دقیقه را از زبان افراد مختلف روایت میکند. فیلم به شدت کسل کننده و مضحک از کار درآمده است. فیلمساز در فیلم ایده اصلی حتی به خودش زحمت ایرانیزه کردن فیلمنامه کپی و دست چندمی را هم نداده و در فیلم شخصیتها به کازینو میروند و مشروب میخورند و روابط پنهانی دارند. ایده اصلی هم رو دست زدن به هم است.
موگویی با نمایش ماشینهای لاکچری و گران قیمت و لوکیشنهای خارجی سعی در پر زرق و برق نشان دادن فیلم خود دارد. فیلمی که اتفاقا نه ظاهر خوبی دارد و نه محتوای خوبی. فیلم در همه چیز میلنگد. بازیها تصنعیست و فیلمنامه چیزی جز سی صفحه ابتدایی چیزی ندارد. کارگردانی هم که به شدت حساب نشده است. زاویه دوربینها و هلیشاتهای بی معنا که به هیچ دردی در فیلم نمیخورند. فیلم به قدری صحنههای اضافه دارد که اگر حذف شوند چیزی از فیلم نمیماند.
به هرحال ایدهی اصلی یک اثر ماقبل سینماییست، فیلم ضعیفی که هیچ جایگاهی در جشنواره ندارد.
رجانیوز