هنر به عنوان یکی از جلوه های جمال الهی همواره از نظر اسلام مورد توجه بوده و مخالفت اسلام با برخی از رشته ها یا اشکال خاصی از آن ، دلیل دیگری دارد.
مشروح کامل در ادامه
منبع: جنبش مصاف
استاد شهید مطهّری در این باره می نویسد :
« آن چیزی که شاید بیشتر از همه نیاز به مطالعه دارد ، این است که آیا اسلام هیچ عنایتی به بعد چهارم روح انسان یعنی استعداد هنری نموده و در اسلام به زیبایی و جمال عنایتی شده یا نه؟
بعضی چنین تصور می کنند که اسلام از این نظر خشک و جامد و بی عنایت است و به عبارت دیگر اسلام ذوق کُش است و البته این ها که چنین ادعا می کنند به خاطر این است که اسلام روی خوش به موسیقی نشان نداده و نیز بهره برداری از جنس زن بطور عام و هنرهای زنانه یعنی رقص و مجسّمه سازی را منع کرده است.
ولی به این شکل قضاوت کردن درست نیست. ما باید راجع به مواردی که اسلام باآنها مبارزه کرده، تأمّل کنیم و ببینیم آیا اسلام با آنها مبارزه کرده از آن جهت که زیبایی است یا از آن جهت که مقارن با امر دیگری است ؛ که بر خلاف استعدادی از استعدادهای فردی یا اجتماعی انسان است؟ به علاوه ، ببینیم در غیر این موارد ممنوعه آیا با هنر مبارزه شده است؟».
امام خمینی (ره)می فرمایند : « از جمله چیزهایی که باز مغزهای جوانان را مخدر است و تحدیر می کند ، موسیقی است.کسی که جدی باشد ؛ از جدیت در می آورد و متوجه می کند به جهاتی دیگر.
از نظر اسلام دو نوع موسیقی وجود دارد که یک نوع از آن حرام می باشد. البته دهخدا در لغت نامه ی خود موسیقی را همان غنا می داند و فرقی برای آن دو قائل نمی شود. البته غنا در فقه به نوع خواندنی که حرام باشد ؛ اطلاق می گردد نه موسیقی حرام. شهیدثانی در تعریف غنا می نویسد : « کشیدن صدایی که همراه با ترجیع طَرَب انگیز باشد یا هر صدایی که در عرف ، غنا نامیده شود هر چند طَرَب انگیز نباشد و فرقی نمی کند در خواندن شعر باشد یا قرآن یا غیر اینها».
مقام معظّم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (مدّ ظله العالی)در جواب سؤال از فرق بین موسیقی و غنا و تبیین موسیقی حرام می فرماید :
« غنا یعنی ترجیع صدا به نحوی که مناسب با مجالس لهو باشد ؛ که از گناهان بوده و بر خواننده و شنونده حرام است. ولی موسیقی ، نواختن آلات آن است که اگر به نحو معمول در مجالس لهو و گناه باشد ، هم بر نوازنده و هم بر شنونده حرام است ؛ و اگر به آن نحو نباشد ، فی نفسه جایز است واشکال ندارد».
در جای دیگر ، ایشان در تبیین مرز موسیقی حلال و حرام می فرماید :
« بعضی خیال می کنند که مرز موسیقی حلال و حرام ، موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی غیر سنتی است ؛ نه ، این طوری نیست. آن موسیقی که منادیان دین و شرع ، همیشه در دوره های گذشته با آن مقابله می کردند و می گفتند حرام است ، همان موسیقی سنتی ایرانی خودمان است که به شکل حرامی در دربارهای سلاطین ، در نزد افراد بی بند و بار ، در نزد افرادی که به شهوت تمایل داشتند و خوض در شهوت می کردند ؛ اجرا می شده ؛ این همان موسیقی حرام است. بنابر این مرز موسیقی حرام و حلال ، عبارت از ایرانی بودن ، سنتی، قدیمی بودن ، کلاسیک بودن ، غربی بودن یا شرقی بودن نیست ؛ مرز آن چیزی است که عرض کردم که انسان را به بی کارگی ، ابتذال ، بی حالی و واخوردگی از واقعیت های زندگی بکشاند و نیز انسان را از مسئولیت ، از خدا و ذکر خدا غافل کند و به شهوت رانی تشویق کند».
غنا در قرآن و احادیث
خدای متعال در قرآن می فرماید :« فَاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزّور» یعنی : « از بت های پلید اجتناب کنید و از سخن باطل بپرهیزید».
علّامه طباطباییدر تفسیر گران القدر المیزاندر مورد این آیه می نویسد : « در مجمع البیان ذیل همین آیه نوشته : اصحاب ما روایت کردند که غنا و سایر سخنان لهو از مفاد قول زور است».
همچنین ایشان در ذیل آیه ی « لایشهدون الزّور» می نویسد : « مقصود از زور ، هر سخن بیهوده ای مثل غنا را شامل می شود». در مورد غنا ، آیات شریف دیگری نیز در قرآن آمده که در تفاسیر بحث شده است.
پیامبر اکرم *می فرماید : « ابلیس اولین کسی بود که غنا خواند».
در احادیث آثار شوم زیادی برای غنا بیان شده و اینجا به اختصار به آنها می پردازیم :
1- بی تقاوت شدن نسبت به ناموس
2- ایمن نماندن از مرگ و مصیبت ناگهانی
3- قبول نشدن دعاها
4- خانه ای که در آن غنا باشد ؛ از رحمت الهی دور مانده و فرشتگان بر آن داخل نمی شوند.
5- پیدایش نفاق در دل ها
6- خیر و برکت از خانه می رود.
7- سوق داده شدن انسان به سوی گناه زنا
8- از میان رفتن حیا
9- زیاد شدن غریزه ی جنسی
10- نابود شدن مردانگی
ضررهای موسیقی بر روح و روان
از نظر پزشکان و دانشمندان ، مطلق موسیقی ، چه از نظر فقهی حرام باشد یا حلال باشد ؛ اثرات منفی فراوانی بر روح و روان آدمی وارد می سازد. در این باره آمده است : « تمام کسانی که با موسیقی سر و کار داشته اند ، به نسبت ارتباط آن ها با موسیقی به روان و جان خود صدمه زده و 98% از موسیقی دانان به مرض های روانی و قلبی درگذشته اند و به حالت طبیعی از دنیا نرفته اند …. در بعضی موارد استثنایی ممکن است موسیقی دانی به عمر طبیعی رسیده و با مرگ طبیعی مرده باشد ؛ زیرا آن موسیقی دان ، در کار تعلیم موسیقی یا امور تنظیم برنامه های موسیقی بوده و در معرض موسیقی قرار نگرفته است».
علّامه جعفریدر مورد منفی بودن موسیقی می نویسد : « اگر موسیقی آن چنان که عاشقان دلباخته اش می گویند ، حقیقتاً روح انسان را تصفیه می کند ؛ چرا با شیوع موسیقی در شرق و غرب ، بیماری های روانی و فساد اخلاقی به حدّی است که گفتگو درباره ی آن مایه ی شرمساری است. ما نمی دانیم که اگر انسانها به این اندازه ، به موسیقی اشتغال نمی ورزیدند و با خود واقعیت روبرو می گشتند ، چه اندازه راه ترقّی و اعتلا را می پیمودند».
ایشان در ادامه ، ضررهای موسیقی را بر جسم و روح را که از نظر پزشکی به اثبات رسیده ، این گونه برمی شمارد :
«ایجاد عدم تعادل و توازن بین اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک مرض مانی مرض سیکلوتیمی کوتاهی عمر مرض پارانویا ضعف اعصاب اختلال های دماغی (اغتشاش های مغزی ، هیجانات روحی ، جنون) تأثیرات قلبی واسطه انتحار و خودکشی بیماری فشار خون عامل فحشاء تضعیف و تضییع حسّ شنوایی تضعیف و تضییع حسّ بینایی هیجان سلب اراده و شکست شخصیت سلب غیرت عامل جنایت جلب توجه غیر طبیعی از دست دادن نیروی فکری تضییع نیروی قضاوت افسردگی و خمودگی تهییج عشق شکست عمر و جوان مرگی و…. »
با توجه به مطالب گفته شده ، تأثیرات منفی موسیقی مشخص می شود ؛ ولی برای تکمیل بحث در ادامه نوع مردن و بیماری های موسیقی دانان مشهور نقل می گردد. در کتاب موسیقی از نظر دین و دانش سرگذشت ناگوار چهل تن از موسیقی دانان مشهور از کتاب ها و مجلات معتبر نقل می شود ؛ که در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم :
* اسحاق موصلی(معروف به ابن ندیم و موسیقی دان ایرانی تبار خلفای عباسی) عاقبت کور شد و به مرض اعصاب مرد.
* لئوناردو وارندر برابر چهارصد نفر در اپرای متروپولتین افتاد و سکته ی مغزی کرد و مرد.
* دیمیتری مترو پولوس (آهنگ ساز یونانی) در حال اجرا در اُپرای لاسکالای به سکته قلبی درگذشت.
* ابوالحسن صبا(آهنگ ساز و نوارنده ی برجسته ی ایرانی) در اثر سکته ی قلبی و اختلال درجه ی فشار خون درگذشت.
* آنتون دووراککارش به جنون و دیوانگی کشید و مرد.
* نیچه(وی علاوه بر فلسفه ، پس از آشنایی با ویلهلم ریچارد واگنر- آهنگساز و رهبر ارکستر- در موسیقی نیز فعّالیت هایی داشت و قسمت دوم کتاب تولّد تراژدی ، با دنیای موسیقی سر و کار دارد) به جنون و دیوانگی مبتلا شد و از ضعف اعصاب مرد.
* لودویگ وَن بتهون(موسیقی دان برجسته ی آلمانی و تأثیر گذارترین شخصیت موسیقی دوران کلاسیک و رمانتیک) در26 سالگی کر شد و تا آخر عمر از بیماری اعصاب رنج می برد.
* ولفانگ آمادئوس موتزارت(آهنگساز اتریشی و از بزرگترین آهنگ سازان موسیقی کلاسیک) گاه و بی گاه دچار تشنّج می شده و بیماری های روانی فوق العاده ای داشت و در 36 سالگی مرد. * یوهان سباستین باخ(آهنگساز و اُرگ نواز آلمانی) نابینا و کور شد.
* نیکولای ریمسکی کرساکف(آهنگساز و آموزگار موسیقی روس) دچار حمله و مرض اعصاب بود و در اثر همین حمله ها مرد.
* پرگولزی(یکی از آهنگسازان اوایل دوره ی کلاسیک) ضعف اعصاب داشت و در 26 سالگی مرد.
* فرانتس شوبرت(آهنگساز برجسته ی اتریشی در دوران رمانتیک) اختلالات روانی داشت و دیوانه شد و در 31 سالگی مرد.
* نیکلای دو گرینی(نوازنده ی فرانسوی) اختلالات روانی داشت و در 32 سالگی مرد.