۱- حقانیت مرگ
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«ان الموت حق» (۱)؛
«و همانا مرگ حق است».
یکی از اعتقادات ما که با واقعیت خارجی نیز مطابقت دارد موضوع مرگ است، و قرآن نیز بر آن تأکید دارد آنجا که میفرماید:
(کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ) (۲)؛
«هر کسی مرگ را میچشد».
و میدانیم که اعتراف به حقانیت مرگ در زندگی انسان اثر تربیتی فراوان دارد؛ زیرا کسی که میداند مرگ در پیش رو دارد دلبستگی به دنیا پیدا نمیکند تا مانع رسیدن او به کمال باشد، بلکه همیشه به دنبال زاد و توشه برای آخرت است گرچه نباید نصیبش از دنیا را فراموش نماید، ولی باید در نظر او دنیا استقلال نداشته باشد.
۲- لزوم اقرار به حقانیت برزخ و معاد
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«و انّ الموت حق و انّ ناکراً و نکیراً حق، و اشهد انّ النشر حق…» (۳)؛
«و همانا مرگ حق است و اینکه ناکر و نکیر نیز حق میباشند، و گواهی میدهم که انتشار [نامهی اعمال انسان در روز قیامت] حق است…».
ما معتقدیم که انسانها در این دنیا نخواهند ماند بلکه همگی طعم مرگ را خواهند چشید و نکیر و منکر در عالم برزخ از آنها سؤال خواهند کرد و پس از عالم برزخ همگی در صحنهی قیامت محشور شده و نامههای اعمالشان منتشر خواهد شد.
۳- مبشّر و بشیر برزخی
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که از خداوند متعال چنین تقاضا میکند:
«و ادرأ عنّی منکراً و نکیراً، و أرِ عینی مبشِّراً و بشیراً» (۴)؛
«و از من منکر و نکیر را دور کرده و [به جای آن] مبشّر و بشیر را به من بنمایان».
از این جملات استفاده میشود که دو ملک دیگر در عالم برزخ بعد از مرگ انسان وجود دارند که گاهی برای برخی از افراد جایگزین نکیر و منکر شده و او را بشارت به بهشت و جایگاه برین میدهند.
۴- سؤال در برزخ
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند متعال عرضه میدارد:
«و تولّ انت نجاتی من مسائلهِ البرزخ» (۵)؛
«و حسابرسی برزخ مرا خود به عهده گیر».
از جمله اموری که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به آن خبر دادهاند مسألهی سؤال در برزخ از اموات است که بعد از آن، افرادی که نیک کردار بودهاند جایگاه خوبی داشته و افراد زشت کار در جایگاه بد به سر میبرند.
۵- سؤال مُنکر و نکیر در برزخ
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند متعال عرضه میدارد:
«و تول انت نجاتی فی مسأله البرزخ، و ادرأ عنّی مُنکَراً و نکیراً» (۶)؛
«و حسابرسی برزخی مرا خود برعهده گیر، و نکیر و منکر را از من دور کن».
از جمله اموری که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) به آن خبر دادهاند مسألهی سؤال در برزخ توسط دو ملک به نام نکیر و منکر است که ما نیز باید به آن اعتقاد کلی داشته باشیم، گرچه ممکن است کس دیگری متکفّل آن شده و کار آن دو را انجام دهد، که در این دعا از خداوند متعال خواسته شده که خودش متکفّل آن شود.
۶- پایان پذیرفتن خلقت عالم
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که دربارهی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
«و اودعته علم ما کان و ما یکون الی انقضاء خلقک» (۷)؛
«و علم آنچه بود و آنچه خواهد بود تا هنگام به آخر رسیدن آفرینشت را به او سپردی».
در علم کلام به اثبات رسیده که هرچه مبدأ و ابتدایی دارد، انتهایی نیز دارد، و از آن جا که عالم حادث است و خداوند متعال علت محدثهی آن میباشد لذا انتهایی هم دارد.
۷- احیای موتی به واسطهی روحالقدس
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که دربارهی حضرت عیسی (علیه السلام) به خداوند متعال عرضه میدارد:
«اذ ایّدته بروحالقدس، و انطقته فی المهد، فاحیی به الموتی، و ابرأ به الأکمه و الأبرصَ باذنک» (۸)؛
«آن هنگام که او را به روحالقدس تأیید کرده و او را در گهواره به سخن درآوردی، و به واسطهی او مرده را زنده کردی و [مرض] گنگی و پیسی را به اذن تو بهبودی داد».
از جملات فوق استفاده میشود که حضرت عیسی (علیه السلام) کارهای خارقالعادهای از آن جمله زنده کردن مردهها را به سبب و عامل خاصی انجام داده است که روحالقدس باشد، همان عاملی که موجب تأیید حضرت عیسی (علیه السلام) گردیده و به آن، امراض دشوار را علاج میکرد.
۸- عقیدهی به معاد
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به خداوند متعال عرضه میدارد:
«انت الله الذی مَبْدَء الخلق و معیدهم» (۹)؛
«تو خداوندی هستی که آغازگر خلق و اعداه کنندهی آنانی».
و نیز در ادامه دربارهی خداوند متعال میفرماید:
«… و باعث من فی القبور» (۱۰)؛
«… و مبعوث کنندهی دفن شدههای در قبرها میباشی».
یکی از اصول دین اعتقاد به معاد و بازگشت مردم به عالمی دیگر برای حساب و کتاب و جزاست، و این عالم به اراده و قدرت لایزال و حتمی او انجام میگیرد.
۹- حقانیت قیامت
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«البعث حق» (۱۱)؛
«برانگیخته شدن مردم [در روز قیامت] حق است».
از جمله اعتقادات اسلامی و نیز همهی ادیان الهی عقیده به معاد و برانگیخته شدن به جهت حساب است، که بعد از آن برخی به جهنم رفته و عدهای نیز به بهشت خواهند رفت.
۱۰- حقانیت محشور شدن مردم
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«و الحشرَ حق» (۱۲)؛
«و محشور شدن مردم حق است».
ما معتقدیم که در قیامت همهی مردم برای حساب و کتاب محشور میشوند تا پس از محاسبهای دقیق و توزین اعمال به جزای خیر یا شرّ خود نایل گردند و این از مسایل حقی است که امام زمان (علیه السلام) نیز بر آن اذعان کرده و عقل و قرآن و روایات متواتر نیز بر آن دلالت دارند.
۱۱- آخرت، بزرگترین همّت انسان
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال عرضه کنیم:
«و لا تجعل… الدنیا اکبر همّی» (۱۳)؛
«و دنیا را بزرگترین همت من قرار ندهی».
از آنجا که دنیا مزرعهی آخرت است و انسان در همین دنیا میتواند توشهی آخرت را بردارد، لذا باید همّ و غمّ آن را داشته باشد، ولی نباید دنیا برای انسان بزرگترین هدف و آرزویش باشد، و لذا باید از خداوند متعال بخواهد تا به او لطف کرده و آخرت را بزرگترین همت او قرار دهد و یا لااقل با دنیا مساوی گرداند.
۱۲- حقانیت «صراط»
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«ان الصراط حق» (۱۴)؛
«همانا صراط حق است».
یکی از مواقف قیامت موقف «صراط» است؛ به این معنا که بر روی جهنم پلی قرار دارد که همهی افراد باید از روی آن عبور کنند؛ بهشتیها از آن گذر کرده و وارد بهشت میشوند و جهنمیها از آن سقوط کرده و در دوزخ میافتند. این آن معنایی است که متکلمان اسلامی به آن اشاره کرده و از ظاهر برخی از روایات استفاده میشود؛ گرچه برخی آن را به معنای دنیا گرفتهاند.
۱۳- حقانیت «مرصاد»
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«و المرصادَ حقّ» (۱۵)؛
«و مرصاد حق است».
برای این واژه دوگونه میتوان تفسیر کرد؛
۱- اینکه خداوند در این دنیا در کمین افراد خطاکار است و تمام رفتار و کردارشان را زیر نظر دارد.
۲- اینکه خداوند متعال در قیامت و هنگام حساب و کتاب در کمین افراد خطاکار است و همه را زیر نظر دارد و کسی نمیتواند بدون حساب و کتاب از آن مواقف بگذرد.
۱۴- حقانیّت «میزان»
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که میفرماید:
«و المیزانَ حق» (۱۶)؛
«و میزان حق است».
یکی از اعتقاداتی که در قرآن و روایات نیز به آن اشاره شده مسألهی «میزان» است؛ به این معنا که در قیامت تمام اعمال خوب و بد انسانها به صورت دقیق، وزن و اندازهگیری میشود تا به کسی ظلم نشود، گرچه میتوان گفت که این توزین و اندازهگیری خداوند به صورت توزین دنیوی و امور مادی نیست بلکه از آن جهت که اعمال جنبهی غیر مادی دارد لذا توزین هم به صورت غیرمادی است.
۱۵- حقانیّت «حساب»
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«و الحسابَ حق» (۱۷)؛
«و حساب حق است».
یکی از اعتقادات ما در مورد قیامت و مواقف آن موقف حساب و کتاب اعمال است تا کسی که نیکی کرده به جزای نیک خود برسد و کسی که بدی کرده به جزای کارهای زشت خود نایل گردد، و این عقیده از عقاید حقی است که امام زمان (علیه السلام) نیز به آن اشاره کرده و از آیات و روایات متواتر نیز استفاده میشود.
۱۶- سرعت در حسابرسی
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که به خداوند متعال عرضه میدارد:
«یا… اسرع الحاسبین» (۱۸)؛
«ای سریعترین حسابرسان».
یکی از مواقف قیامت، موقف حسابرسی اعمال است و از انسانهای خوب و بد حساب کشیده میشود و از آن جا که خداوند متعال عالم به حقایق امور از گذشته و حال و آینده است، و هیچ چیز مانع او نمیگردد، لذا در حسابرسی از همه سریعتر میباشد.
۱۷- حقّانیّت بهشت و دوزخ
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
«و الجنه و النار حق و الوعد و الوعید بهما حق» (۱۹)؛
«و بهشت و دوزخ حق است و وعده و وعید به بهشت و دوزخ نیز حق است».
از جمله اعتقادات ما، اعتقاد به بهشت و جهنم است؛ بهشت برای نیکوکاران، و دوزخ برای بدکاران، و این دو وعد و وعیدی است که خداوند متعال به آن خبر داده و مطابق نصّ قرآن کریم او هرگز خلف وعده نمیکند، و این اعتقادی است که امام زمان (علیه السلام) نیز بر آن تأکید نموده است.
۱۸- سؤال از ولادت در بهشت
از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در مورد زاد و ولد در بهشت از بهشتیان فرمود:
«… اذا اشتهی المؤمن ولداً خلقه الله عزوجل بغیر حمل و لا ولاده علی الصوره التی یرید» (۲۰)؛
«… هرگاه که مؤمن فرزندی را خواست خداوند متعال بدون حمل و ولادت، به آن صورتی که خواسته آن را برای او خلق میکند».
پینوشتها:
۱. الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۹۳.
۲. آل عمران، آیه ۱۸۵.
۳. الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۹۳.
۴. مصباح الزائر، ص ۵۶.
۵. مصباح الزائر، ص ۵۶.
۶. مصباح الزائر، ص ۵۶.
۷. اقبال الاعمال، ص ۲۹۰.
۸. بلد الأمین، ص ۳۹۳.
۹. منتخب الاثر، ص ۵۲۱.
۱۰. منتخب الاثر، ص ۵۲۱.
۱۱. الاحتجاج، ج ۲، ۳۹۳.
۱۲. همان.
۱۳. بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۲۶۶.
۱۴. همان.
۱۵. بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۲۶۶.
۱۶. همان.
۱۷. بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۲۶۶.
۱۸. مصباح الزائر، ص ۵۶.
۱۹. مصباح الزائر، ص ۵۶.
۲۰. احتجاج، طبرسی، ج ۲، ص ۴۸۷.
منبع : راسخون