نودیها:مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: اینجور نیست که دائم آخ و اوخ باشد. البته یک مقداری آخ و اوخ داریم. همه آخ و اوخها هم برای یک «آه» است. برای این که من یک آه بکشم. همه این هیاهوها برای یک آه بود. میدانید صدای آه از کجا میآید! خودت حس کن آه که میکشی صدا از کجا حرکت میکند. صدای آه از ذات انسان و از جان انسان است. این جان هم به آنجا نزدیک است. نزدیک آن طرف است.
بنابراین همه هیاهو برای آن است که یک آه تهیّه شود. این همه هیاهو در عالم برای یک آه است. امیدوارم از جمله کسانی باشیم که از آه بهره ببریم. دارای آه باشیم. آه که کشیدید دیگر چیزی نمیماند. آخ اینطور نیست. آخ نگویید. آخ یعنی دردم آمد. البته اگر ناچار بشویم آخ هم میگوییم. اما اگر میتوانید جلوی آخ را بگیرید. آه خوب است چون مال مرکز ذات و جان است. همین جان ظاهری هم به بالا سرایت دارد راهها را باز میکند. لا اِله اِلا اللهُ که میگویید ببینید صدا از کجا میآید، یا اللهُ اکبَرُ که میگویید ببینید صدا از کجا میآید، اصلاً «هُ» همان اشاره به الله است، الله اکبرُ.
«هُ» مال الله است، ببین به کجا زده است! زده است توی ذاتت ای برادر. جایش را قدر بدان. آنجایی را که الله اکبر میگویی قدر بدان. «هُ» مال خداست مال اسم خداست اسم اعظمش است. خیلی به جا و قشنگ است. این از اسرار قرآن است.
امیدواریم انشاء الله از نور قرآن بهره ببرید. من خیلی بیسوادها را دیدهام که قرآن خوان و قرآن دانند. هیچ سواد نداشتند اما قرآن دان بودند. جوانانی در شرکت واحد کار میکرد. این جوان پای سماور مینشست و به قرآن خوانها چای میداد و اشک میریخت. یک روز قران را گذاشتم جلویش گفتم تو هم همراه بقیّه نگاه کن. آیه آیه بیا جلو. وقتی یک آیهای خوانده شد تو هم یک آیه بیا جلو. چند وقت این کار را کرد دیدم کمکم قرآن خواندن را یاد گرفته که هیچ، الان قرآندان است. یعنی قرآن را میداند. چون رغبت و میل داشت.
کتاب طوبای محبّت جلد دوم – ص ۱۸۷
مجالس حاج محمّد اسماعیل دولابی
فرهنگ