فیتیله، غیرت، توهین و ما ایرانی‌ها!

نودیها : صادق باشیم؛ بعضی از ما اخبار پویش های این چنینی را دنبال می کنیم و همان لحظه هم لطیفه های زننده و زشتی را از یه «تُرکه» و «لُره» و «رشتیه» و امثالهم در گروه ها اجتماعی فوروارد می کنیم…!

 علی مرادخانی فعال فرهنگی – دانشجویی، در مطلبی به بررسی حاشیه های اخیر برنامه فیتیله کرده است:

ما ایرانی ها گاهی بیش از آن که خودمان بتوانیم تصورش را بکنیم آدمهای غیر قابل تحلیلی می شویم. از همان جنسی که روزی از سوراخ سر سوزن رد می شویم و فردایش از در دروازه هم رد نمی شویم! مدلی که دو دو تایمان گاهی سه تا می شود و گاهی اوقات ممکن است به سی و سه تا هم رضایت ندهیم! خط های موازی که هیچ بعید نیست یهویی به هم برسیم و یهویی هم از هم جدا بشویم دوباره! نمی دانم توی این روزهای سخت و حساس اجتماعی، رسانه ای هست که جرأت انتشار این خط ها را داشته باشد یا نه، اما این گزاره هایی که گفتم همیشه توی گوشه ذهنم بوده اند. ولی هر چند وقت یک بار اتفاقاتی در لایه های اجتماعی کشور می افتد که دوباره همه اینها می روند توی دستگاه معادله و تلاش می کنم که حلشان کنم ولی هربار ناموفق تر از دفعات قبل می شوم.

 

یکی دو روز بیشتر طول نکشید که ماجرای بی مهری سهوی (روی این ترکیب تاکید دارم) برنامه فیتیله به اهالی آذربایجان به تیتر یک تمام شبکه های اجتماعی، مردم عادی، مجلس شورای اسلامی و ائمه جمعه و… تبدیل شد. داستان چه بود؟ برنامه ی کودکانه طنزی که جزو باسابقه های رسانه است و بشدت مورد توجه تمام اقشار مردم در تمام نقاط کشور هست و سالهاست دارد برنامه سازی می کند و سالها آنتن زنده سیما را در اختیار داشته، در یکی از آیتمهای خود شوخی زننده و سخیفی می کند با لهجه آذری. بلافاصله چند مصاحبه از نمایندگان آن منطقه و اعتراضات در شبکه های اجتماعی از راه می رسد و چشم که باز می کنیم می بینیم مردم تبریز تجمع کرده اند و تمام مردم ایران حواسشان را دوخته اند به شمال غرب ایران و اتفاقاتش. مردم آذربایجان از رسانه ملی ممنوع التصویری دائمی و تنبیه شدید عوامل برنامه را خواستار شده اند و حتی جامعه دانشگاهی آن سامان هم درخواست برخورد شدید با خاطیان و ممنوع التصویری دائمی عوامل فیتیله را دارند.

 

رسانه ملی بلافاصله عذرخواهی می کند، برنامه متوقف می شود و دو تن از مدیران مربوطه هم اخراج. کارگردان برنامه روی انتن می آید و به زبان آذری عذرخواهی شدید می کند و می گوید خود من هم آذری هستم و باور کنید عمدی در کار نبوده. ماجرا اما تمام نمی شود. موضوع ابعادی غیر اجتماعی هم به خود می گیرد و تمام تشکل های سلطنت طلب و ضد انقلاب و دوزاری داعیه دار حقوق بشر هم وارد ماجرا می شوند و از این اعتراض گسترده حمایت می کنند و کار حتی به سفارت جمهوری اسلامی در باکو می شود و الخ!

 

بلافاصله بعد از این ماجرا ذهن من رفت به طرف چند کیلومتر این طرف تر در مرکز ایران: قم. همین چند ماه پیش شخصیتی در رسانه ملی در پربیننده ترین برنامه آن روزهای سیما با لهجه قمی بازی می کرد. شخصیتی که بسیار خودخواه، حریص و در یک کلام قالتاق بود و سید جواد رضویان نقش آن را بازی می کرد. «اینجا واس ماس، ینی کلش واس ماس» را تمام مردم ایران شنیده بودند و تمام مردم ایران هم می دانستند که جواد رضویان دارد به لهجه قمی صحبت می کند. آن روزها اما در گروه های اجتماعی مردم قم جواد رضویان را آبروی شهرشان معرفی می کردند و چنان از بازی او تعریف می کردند که بیا و ببین! و در ماجرای انتخاب خنداننده برتر برنامه خندوانه هم چنان پشت سر شخصیت محبوب همشهری شان در می آمدند که ناگاه نتایج رأی گیری را به طور محسوسی عوض می کردند. و جواد رضویان از همشهریانش تشکر کرد و «در حاشیه۲» هم دارد ساخته می شود و همه هم خوشحال هستند!

جواد رضویان قمی است و با قمی ها شوخی می کند، محمد مسلمی آذری است و با آذری ها شوخی می کند. اما این به کجا می رسد و آن به کجا؟!

داستان عمیق تر از این حرفهاست.

 

سرزمین کهن بعنوان سریالی تاریخی و الف ویژه با میلیاردها تومان پول رسانه تولید می شود و روی آنتن می رود و در همان چند قسمت اول فیلم مردم بختیاری به فیلم اعتراض می کنند و فیلمنامه را پر از توهین به خودشان می دانند. بختیاری ها اعتراض می کنند و شهر شلوغ می شود و رسانه عقب می نشیند و عطای کل فیلم را لقیش می بخشد و میلیاردها تومان پول بیت المال میرود گوشه انبار صدا و سیما برای خاک خوردن!

پایتخت۴ با لهجه تمام مازندرانی پخش می شود و در آن علاوه بر آن که چند کاراکتر منفی و خودخواه و سودجو هم هستند، حتی در قسمتی ارسطو اشتباهاً غذای حیوان را می خورد، ولی شمالی ها از این اتفاق ناراحت نمی شوند و فیلم پخش می شود و همه مردم هم خوشحال هستند و تمام!

 

یا خیلی از فیلمهای تلویزیون و سینما که شخصیت های منفی شان بچه های تهران هستند و کلاً بچه تهران بودن در آن ها مرادف است با دزد و سوسول و مال مردم خور و فلان. یا شخصیت آقوی همساده در کلاه قرمزی که نماد آدمهای بدبخت بود و لهجه شیرازی داشت. یا خیلی از فیلمها در تاریخ سینما و تلویزیون که در آن سیستانی ها قاچاقچی بوده اند، یا اصفهانی ها خسیس بوده اند، یا کردها آدم های خلافکار یا شوخی های عادل فردوسی پور با کرمانی ها و… و هیچ صدای اعتراضی از هیچکدامشان شنیده نشده تابحال. اما به یاد بیاورید قشقرقی که دوستان وکیل و حقوقدان ما راه انداختند در حاشیه سریال درحاشیه. به خاطر چه؟ چیزی که آن را توهین به جامعه فرهیخته حقوقدانان تلقی کرده بودند!

حتی خود ترکها و لرها. مگر تا همین چند ماه پیش برنامه جمعه ایرانی(صبح جمعه با شمای سابق) جزو پرشنونده ترین برنامه های رادیو نبود؟ مگر در این برنامه ها با تمام لهجه ها به خصوص آذری ها و لر ها به طور ثابت شوخی نمی شد؟ یا حتی همین برنامه فیتیله، مگر تا پیش از این کم با ترکها و لرها شوخی کرده بود؟ اصلاً اگر بخواهیم تمام لهجه ها و اقوام را از دایره سوژه های شوخی -یا حد فراتر، از نقد اجتماعی- کنار بگذاریم پس نویسندگان این ممکلت از کدام آدمها حرف بزنند؟ سوژه ها را مریخ بیاورند؟! مگر خود ما نیستیم که می گوییم باید رسانه ملی برای تمام اقشار و اقوام باشد؟ اصلا با این روند، بقیه اقوامی که تابه حال به این مدل سوژه ها و نقدها و شوخی ها اعتراض نکرده اند خودشان را به بی غیرتی متهم نمی کنند؟ خیال نمی کنند که توی مسابقه بزرگ غیرت ورزی عقب مانده اند؟!

 

اینجاست که دو خط موازی به هم می رسند! خب الان باید کدام یک از این دو رفتار کاملا متناقض را مصداق ایرانی بودن بگیریم؟! الان کدام این رفتارها درست است واقعاً؟! چه شد یهویی؟! مایی که همزیستی مهربانانه و برادرانه اقوام مختلف مان، در تمام دنیا زبانزد است چرا یهویی انقدر نامهربان می شویم؟ چرا انقدر عصبی؟! اگر همیشه بخواهیم این موضوعات را به چشم «مسابقه بزرگ غیرت ورزی» ببینیم، ثمره این نگاه چیزی جز خشونت و دعوا و بی مهری قومیتی آن هم در مفهوم کلان خواهد بود؟ با این وضعیت، چیزی به نام آستانه تحمل در میان ما باقی می ماند؟ مایی که توی جمع های خودمانی و مدرسه و دانشگاه آدم های باجنبه را به خاطر ظرفیت بالایشان دوست داشته ایم، با این روندِ روبه رشدِ خطرناک، دیگر آدم باجنبه ای بین مان می ماند؟! یعنی این مدل رفتار، تیشه نیست بر ریشه سترگی به نام اتحاد ملی؟

من در دانشگاه درس حقوق خوانده ام اما قشقرق حقوقدانان برای در حاشیه را نمی فهمم. خود من هم آذری م و مثل تمام ترکها افتخار می کنم که ترک هستم. چند خط بالاتر هم به «زننده» و «سخیف» بودن شوخی مذکور اشاره کردم. طبعاً با توبیخ عوامل مسئول این شوخی و هر شوخی زننده ای دیگری با هر کدام از اقوام و مشاغل کشورم هم کاملا موافقم و بر حد ظریف و حساس طنز و شوخی هم واقفم.

 

کم هم ندیده ایم خلط نابجای هجو و طنز و توهین و شوخی را. اما دارم از روندی صحبت می کنم که در میان سطوح مختلف اجتماع، مشاغل و قومیت های مختلف روز به روز دارد شایع تر می شود و این شیوع خطرناک است. پدیده ای که انگار مترصد عرض اندام است در فضاهای اجتماعی. چیزی که قبلا با لبخند همراه بود ولی امروز به اخم و خشونت و فریاد بدل شده، و بعید نیست فردا به خون و خونریزی برسد. و شیوع آن علاوه بر سوزاندن ستاره های درخشان و ممکن الخطای فرهنگ و هنر، وحدت موجود میان اقوام و موضوع حیاتی و استراتژیکی به نام اتحاد و همدلی را تحت الشعاع قرار می دهد. ما را هم از چیزی به نام نقد اجتماعی دور می کند و بعید نیست که با این روند چند وقت دیگر فقط به به به و چه چه کردن از خودمان راضی شویم. هنری که می خواهد نقد اجتماعی کند طبیعتاً ممکن است گاهی اوقات دچار خطاهای این چنینی هم بشود. اما بخاطر این خطاهای سهوی باید عطای نقد را به لقایش ببخشیم؟

صادق باشیم؛ بعضی از ما اخبار پویش های این چنینی را دنبال می کنیم و همان لحظه هم لطیفه های زننده و زشتی را از یه «تُرکه» و «لُره» و «رشتیه» و امثالهم در گروه ها اجتماعی فوروارد می کنیم…!

 

مرتضی - مدیر اصلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

واکنش رهبر انقلاب به علنی کردن شهر موشکی سپاه

ش نوامبر 14 , 2015
نودیها:سردار رشید جانشین رئیس ستادکل نیروهای مسلح از نظر رهبری درباره رونمایی از شهر موشکی سپاه خبر داد. سردار رشید از نظر رهبری درباره رونمایی از شهر موشکی سپاه خبر داد.   سردار غلامعلی رشید، جانشین رئیس ستادکل نیروهای مسلح در چهارمین سالگرد شهادت شهید تهرانی‌مقدم که در حسینیه امام […]

شاید این مطالب را دوست داشته باشی

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...