«من خودم را دعوت نکرده بودم؛ شما خواستید، من یک جایی در آن بالاها کنار پر و بال فرشتهها نشسته بودم و بازی میکردم. با من نامهربان نباشید. برای من یک اسم خوب بگذارید، فرشته، امید، آرزو … هرچه که باشد فقط مرا به نام صدا کنید…
ناخواسته صدا نکنید. بودن مرا هم مثل شما، خدا خواسته است.»
خوب به صدای اولین ضرباهنگ قلب کوچک این نوزاد که ناخواستهاش میخوانی گوش دهید. چه فرقی میکند منتظرش بودهای یا نه؟! به قول قدیمیها هر آن کس که دندان دهد نان دهد و هرکه به جانی ارزد به نانی ارزد. پس حالا که خدا شما را شایسته دیده است تا سرپرستی روحی پاک را در جسم نوزادی ناتوان به شما بسپارد، برخیزید و فکرتان را کمی تازهتر کنید و به دورو بر خود نگاهی بیندازید. حتما برای پذیرایی از این مسافر در راه چیزهایی پیدا میشود.
شوک اول: اینجا هیچچیز رو به راه نیست
وقتی والدین بیاینکه منتظر کودکی باشند حس میکنند او پشت در زندگیشان ایستاده و در میزند، بسته به وضعیت مالی و اقتصادی که دارند شوکی را تجربه میکنند که شدت و ضعفش فرق میکند.
ممکن است مادر تازه شاغل شده باشد یا پدر تازه بیکار شده باشد. وضع اقتصادی شکننده باشد یا زن و شوهر قصد ادامه زندگی مشترک نداشته باشند یا حتی کودک حاصل یک ازدواج موقت یا دوران نامزدی باشد.
در چنین وضعیتی والدین میبینند که هیچچیز رو به راه نیست و ناگهان موضوع بچه چندان به نظرشان بزرگ میآید که از آمدنش لرزه بر اندامشان میافتد.
چطور خرج بیمارستان را بدهیم، هزینههای پوشاک و خوراکش را فراهم کنیم، چطور بزرگش کنیم با نیازهای فزایندهای که خواهد داشت چطور کنار بیاییم و…
پیگیری فرایندهای درمانی
اما این نگرانیها هر قدر زیادتر باشد، خرج کودک نیز ممکن است زیادتر شود، زیرا مادر ممکن است در اثر استرس زیاد در معرض مشکلات بارداری قرار گیرد و نیاز به مراقبتهای بیشتری داشته باشد، یا این استرسها به کودک لطمه بزند. پس بیایید به روشهایی که میتواند نتایج جبرانناپذیری داشته باشد فکر نکنید. کافی است بدانید در سال ۹۰ یک پنجم مادرانی که در حین سقطجنین فوت شدهاند، مادرانی بودهاند که بارداری ناخواسته داشتهاند. خوب است بدانید زنانی که فرزند ناخواسته را مشکل تلقی میکنند و در خانواده با آن کنار نمیآیند، بیشتر از سایر مادران با مشکلاتی از قبیل زایمـان زودرس، و وزن کـم نوزاد هنگام تولـد مواجه میشوند.
این گروه از زنان به علت داشتن احساسات و عواطف ناخوشایند طی دوران بارداری، در معرض بروز علائم فشارخون و خطر افزایش بروز سقطجنین، زایمان زودرس و تولد نوزادان کم وزن در مقایسه با زنان دارای حاملگی خواسته قرار میگیرند.
اینکه نوزاد خواسته باشد یا ناخواسته فرقی نمیکند، دوران بارداری نیاز به مراقبتهای بهداشتی دارد که باید با جدیت پیگیری شود؛ بنابراین بهتر است به جای فکر کردن به گزینههای خطرناک که میتواند یک عمر پشیمانی یا حتی نقص جسمی به همراه آورد، تنها برای پذیرش وضع موجود از همین حالا برنامهریزی کنید.
فکر خوب فرزند خوب
کودکی که در شکم شما است هدیهای الهی است که نصیب هر کسی نمیشود. سعی کنید با تلقین مثبت حال خود و فرزندتان را بهتر کنید.
به یاد داشته باشید طبق تحقیقات انجامشده مادران طی ماههای مختلف بارداری حس متفاوتی دارند. امتناع از پذیرش کودک در ماههای اول بیشتر دیده میشود و همین که صدای قلب جنین شنیده شود حس مادر و پدر فرق میکند. هیچچیز جای رابطه عاطفی که شما با جنینی که در شکم شما زندگی میکند میتوانید برقرار کنید را نمیگیرد.
از وسوسههای منفی افراد که به بهانه خیرخواهی مطرح میشود بپرهیزید. توصیههای مبنی بر از بین بردن جنین میتواند زندگی زناشویی و حتی جان شما را به خطر بیندازد.
ختم خوشبختی
کودکی که میآید قرار نیست نقطه پایان خوشبختی شما باشد یا جلوی رشد و تعالی شما را بگیرد شخصا مادرهای شاغل زیادی را میشناسم که با وجود چند فرزند قد و نیم قد هم کار کردهاند و هم تحصیل. فقط هر چیز زمانی دارد و هیچ کس مثل شما نمیتواند وقتهای مناسب را برای مطالعه یا ارتقای شغلی تشخیص دهد. پس عجله نکنید.
افسردگی پس از زایمان سراغ خیلی از مادران میآید خصوصا اگر بارداری ناخواسته داشته باشند پس نگران نشوید کافی ا ست از یک مشاور کمک بگیرید.
از راهنمایی حضوری و اینترنتی مادرانی که تجربه مشابه شما داشتهاند کمک بگیرید تا حس بهتری داشته باشید.
از مشاوران کمک بگیرید
اگر هنوز نمیتوانید با حضور فرد جدیدی در خانواده کنار بیایید شاید بد نباشد که با همسرتان به یک مشاور خانواده مراجعه کنید.
شاید این موضوع یک بحران ناخواسته برای شما به وجود بیاورد، اما هر بحرانی قابل مدیریت است.
کافی است مهارتهای حل مسئله را در خود و خانوادهتان افزایش دهید و با اندکی صرفهجویی با مشکل خود کنار بیایید.
توکل به خدا و درخواست روزی از او نخستین چیزی است که باید در نظر داشته باشید.
قلب خود را بگشایید و چون سفرهای فراخ خواهان روزی بیکران الهی باشید. بدانید به زودی در رحمت به روی شما و فرزندی که در انتظارش هستید باز خواهد شد.
معاینات دورهای در مراکز و خانههای بهداشت برای شما هزینهای نخواهد داشت.
شاید خودتان یا کسی در خانواده وسایل و لباسهای فرزندان قبلی را داشته باشید که هنوز برای فرزند جدید قابل استفاده باشد.
سعی کنید کودک را از شیر خودتان سیر کنید تا هزینههای کمتری برای شما داشته باشد و کودک سالمتر و مقاومتر رشد کند.
به محض اطلاع یافتن از حضور کودکی جدید، برنامههای خود را بازبینی کنید و سعی کنید وقت مورد نیاز برای پرورش او را در برنامه خود بگنجانید.
زیر چتر حمایت
در کشور ما که طبق فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب افزایش جمعیت ضمانتی برای آینده کشور و تداوم پیشرفتهای علمی و فرهنگی به شمار میرود، بیش از همه چیز فقدان چتر حمایت اجتماعی حس میشود.
این شبکههای اجتماعی حمایتگر، چیزی فراتر از خیریههای کمک به خانوادههای نیازمند و کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست است.
در واقع ما در کشور نیاز به انجمنهایی داریم که از خانوادههای دارای فرزند ناخواسته یا چند قلو حمایت کنند. این حمایتها میتواند به مدد کمکهای مردمی، تسهیلات دولتی و ساماندهی خیرین، مدیریت و به سوی خانوادههای نیازمند به این حمایتها هدایت شود.
دولت نیز میتواند با اختصاص تسهیلات مناسب برای مادران به ویژه در دوره بارداری و شیردهی و پوشش بیمهای هزینههای زایمان و تقویت نهادها و مؤسسات حمایتی زندگی را برای خانوادههایی که آینده جامعه را با تحمل سختی پرورش فرزندان بیشتر، پویا و فعال نگه میدارند و از سالمندی آن جلوگیری میکنند، دلپذیرتر کند.
ماهیگیری به جای ماهی
حمایت همیشه به این معنا نیست که شما یک بسته پول به دست نیازمند بدهید. کار مهیا کردن برای یک درآمد مستمر و بیمنت خود مهمترین زمینه برای پذیرش کودکان در یک خانواده است. ترس از فقر یکی از چیزهایی است که نوزادان را با مشکل پذیرفته نشدن از سوی والدین مواجه میکند.
اگر سرمایه خیرین با اولویت برای خانوادههای پر اولادی که از بیکاری در عذاب هستند وارد چرخه کارآفرینی شود، احتمال عدم پذیرش فرزند جدید از سوی خانواده کاهش مییابد.
شبکههای حمایتی باید به وجود بیایند که پدران بیکار و مادران جویای کار را که فرزندی ناخواسته در راه دارند با امکان داشتن درآمد و کار در خانه یا پارهوقت تقویت کنند و خانوادههایی که فاقد مهارت لازم برای کار هستند را آموزش دهند.
فقر فرهنگی قبل از فقر اقتصادی
چند گروه بیش از بقیه با آمدن فرزند جدید شوکه میشوند: افرادی که تازه ازدواج کردهاند، افرادی که فرزندان خیلی بزرگ دارند و منتظر تولد نوهشان هستند، افرادی که مشکلات شدید اقتصادی دارند و آنان که پس از چندین فرزند دختر منتظر تولد نوزاد پسر هستند، ولی دوباره دختری به خانواده اضافه میشود. دو مورد اخیر از جمله خانوادههایی هستند که حتی دیده میشود زن را از خانه بیرون میکنند و میگویند: «نه خودت را میخواهم و نه فرزندت را.»
در بسیاری از موارد فقر فرهنگی و ملاحظات خانوادگی سبب میشود فرزند را نخواهند.
عدم حمایت همسر در بسیاری از خانوادهها سبب نخواستن فرزند است.
از این لحاظ در قدم اول باید فرهنگ و نگاه جامعه به مقوله فرزند و جنسیت آن تغییر کند، اما این اقدامات طولانی مدتی را میطلبد.
در کوتاه مدت مهمترین کاری که میتوان کرد تشکیل مراکزی است که خدمات همه جانبهایی به چنین خانوادههایی ارائه دهد: راهنمایی و مشاوره، خدمات بهداشت و درمانی، آرامش بخشیدن به خویشتن و مهارتهای حل مسئله و مدیریت بحران، مدیریت خشم، توانمندسازی خانواده برای مقابله با مشکلات اقتصادی و راهنمایی لازم برای طرحهای اشتغالزایی خانواده از جمله این خدمات همهجانبه است که باید به صورت رایگان در یک مجتمع خصوصا در شهرهایی که آمار سقطجنین و بارداریهای ناخواسته بیشتر است، ارائه شود.
نقش رسانهها
رسانهها خصوصا صدا و سیما به عنوان فراگیرترین رسانه ملی در تسهیل پذیرش این کودکان در خانواده نقش مهمی دارد.
بخش مهمی از آموزش مهارتهایی که پیشتر ذکر شد در شبکههای آموزشی قابل اجراست. همچنین با پخش فیلمها و سریالهایی که مهارتهای خانوادگی برای پذیرش فرزند ناخواسته را معرفی میکنند، و فرزند را برکت خانواده نشان میدهند نه مایه دردسر، میتوان به تدریج فرهنگ موجود را به نفع کودکانی که در راهند، تغییر داد. اگر نگاهمان را به آنچه پیش میآید تغییر دهیم خواهیم دید هیچ فرزندی ناخواسته نیست و فرزند نطلبیده خود برکت خانه است.
با سلام من فرزند ناخواسته بودم همیشه دوران کودکی مادرم بهم میگفت مثل کنه به دنیا چسبیده بودی هرکاری کردم بیفتی نیفتادی عین سگ به شکمم چسبیده بودی اینجوری که من متوجه شدم کیسه آب مادرم در حین کارایی که میکرده تا منو سقط کنه پاره میشه و من ۱۳ روز دیرتر به دنیا میام همیشه میگفت تو شکمم مثل سگ بودی من موندم اخه خدا چرا به بعضیا بچه میده که اینجوری بخوان خورد و تحقیرش کنن الان که بزرگ شدم و ازدواج کردم بازم برای همسرم ارزشی ندارم مدام میگه عقب مونده کثافت مرتیکه حسود درصورتی که من اصلا به کسی حسادت ندارم فقط دوس داشتم تو زندگی مشترک حرف ما بود نه منم منم باشه میگم بیا بهم احترام بزاریم خواسته های منو هم ببین همینجور که من خواسته هاتو میبینم ولی دریغ از یه بار توجه من تو این دنیا به این باور رسیدم کسی از بچگی برای خانوادش ارزشی نداشته باشه برای همسرشم بی ارزش خواهد بود امیدوارم دیگه بچه ای تو این جهان ناخواسته بدنیا نیاد تا مثل من عذاب نکشه خدایی خیلی سخته برای هیچ کسی ارزش نداشته باشی