شعر زیبا از صائب تبریزی/چشم روشن می دهد از کف دل بی تاب را

صائب تبریزی :

چشم روشن می دهد از کف دل بی تاب را

صفحه آیینه بال و پر شود سیماب را

از علایق نیست پروایی دل بی تاب را

هیچ دامی مانع از جولان نگردد آب را

عشق در کار دل سرگشته ما عاجزست

بحر نتواند گشودن عقده گرداب را

می کند هر لحظه ویران تر مرا تعمیر عقل

شور سیلاب است در ویرانه ام مهتاب را

بی خموشی نیست ممکن جان روشن یافتن

کوزه سربسته می باید شراب ناب را

زنده می سوزد برای مرده در هندوستان

دل نمی سوزد درین کشور به هم احباب را

طاعت زهاد را می بود اگر کیفیتی

مهر می زد بر دهن خمیازه محراب را

نیست دلگیر آسمان از گریه های تلخ ما

خون ناحق گل به دامن می کند قصاب را

در صفای سینه خود سعی کن تا ممکن است

صاف اگر با خویش خواهی سینه احباب را

نفس را نتوان به لاحول از سر خود دور کرد

وای بر کاشانه ای کز خود برآرد آب را

نیست درمان مردم کج بحث را جز خامشی

ماهی لب بسته خون در دل کند قلاب را

روشنم شد تنگ چشمی لازم جمعیت است

بر کف دریا چو دیدم کاسه گرداب را

چرب نرمی رتبه ای دارد که با اجرای حکم

می نماید زیردست خویش روغن آب را

تا نگردد آب دل صائب ز آه آتشین

نیست ممکن یافتن آن گوهر نایاب را

منبع : گنجور

مرتضی - مدیر اصلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

فیلم/دل کندن حبیب از کوفیان، از کوفه و کوفی بیزارم / مختارنامه

پ مارس 3 , 2016
[hana-flv-player video=”http://duya.navadiha.ir/uploads/kufe-kufi.flv” width=”400″ description=”” player=”2″ autoload=”true” autoplay=”false” loop=”false” autorewind=”true” /]

شاید این مطالب را دوست داشته باشی

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...