“مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است
در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است” فاضل نظری
قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه
دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است
تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند
کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است
باشد ای عقل معاش اندیش، با معنای عشق –
آشنایم کن ولی نا آشنایی بهتر است
فهم این رندی برای اهل معنا سخت نیست
دلبری خوب است، اما دلربایی بهتر است
هر کسی را تاب دیدار سر زلف تو نیست
اینکه در آیینه گیسو می گشایی بهتر است
کاش دست دوستی هرگز نمی دادی به من
« آرزوی وصل » از « بیم جدایی » بهتر است فاضل نظری
**********************************************************************
عباس احمدی:
مرگ نزد شاعران از بی نوایی بهتر است
وضع ما از مردم اتیوپیایی بهتر است
فقر و زن هردو بلا هستند در خانه ولی
بین این هر دو بلاها زن، خدایی بهتر است
بچه آوردن هم آری پول میخواهد داداش
زیر این درمان نازایی بزایی بهتر است
نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
مرغ بخت من، تو اینطوری نیایی بهتر است
دائما” بین بد و بدتر مخیّر می شویم
جبر از این اختیارات کذایی بهتر است
فکر کردن بین این مردم خودش دیوانگی است
لاجرم افکار مالیخولیایی بهتر است
هر که مشکل دارتر باشد مقرّب تر شود
گاو پیشانی سفید از سرحنایی بهتر است
واژه ها امروز ابعاد جدیدی یافتند
گر به جای رشوه گفتی پول چایی بهتر است
بانکداری گرچه اسلامی است در ایران ولی
کاربرد واژه بانک ربایی بهتر است
وقت جنگیدن به درگاه مدیرانِ نترس!
از میان جمله واجب ها، کفایی بهتر است
مجلس و دولت یکی بودند در تخریب و من
فکر می کردم رسایی از مشایی بهتر است
شاعر خنگ مزخرف گو برو تقلید کن
شعر دزدی گاهی از مهمل سرایی بهتر است!
شعر تو گر بهتر از شعر جناب حافظ است
شعر ایرج میرزا هم از سنایی بهتر است
**********************************************************************************
مادرم پرسید شعر از بهر تو نان می شود؟
گفتمش: خوب شعر گفتن از گدایی بهتر است!
عباس احمدی
روح الله احمدی/بلبل:
من نمیگویم که مرگ از بیوفایی بهتر است
چونکه اوضاع من از هر آسیایی بهتر است
نادر و سیمین دوتایی بردهاند اسکار را
تازه میفهمند که عشق از جدایی بهتر است
فارسی میگویم اما ترک میفهمد فقط
قهوه هرچه خوب باشد باز چایی بهتر است!
پاگشایی! دلگشایی! گاه هم مشکل گشا!
هر چه را که میتوانی گر گشایی بهتر است!
ورزش و فرهنگ دارند ارتباطی تنگِ تنگ
که برای حل آن شیث رضایی بهتر است
شاعری شغل شریفی نیست اما چاره چیست
شاعری کن، هرچه باشد از گدایی بهتر است!
شعر میخوانی، خودت کف میکنی کف میزنی
توی فن شاعری هم خودکفایی! بهتر است
گرچه بعضیها برای ما خدایی میکنند
طنز ما از طنزِ بعضیها خدایی بهتر است!
روح الله احمدی/ بلبل