سینمای هالیوود یا به قول منتقدان و سینمادان ها صنعت سینمای هالیوود از همان ابتدای پیدایشش به عنوان ابزاری در جهت پیشبرد اهداف سیاسی خرد و کلان دولتمردان آمریکایی و البته صهیونیست ها بوده است. کیست که نداند هشتاد درصد تهیه کنندگان هالیوودی را یهودیان تشکیل می دهند.
مشروح کامل در ادامه
دوستی دارم که سال هاست در این سینما به عنوان های مختلف مشغول به فعالیت است. همین چند وقت پیش که با هم تلفنی صحبت می کردیم بحث اساسی میانمان درگرفت که اصولا این سینما به صورت دهه به دهه اهدافش را پیش می برد. می گفت سیاست های اینجا دهه به دهه از طرف آنهایی که باید تهیه و تدوین می شود و در موقع خودش به آن تزریق می گردد تا اهداف از پیش تعیین شده آن پی گیری شود.
اگر واقع بین باشید و با یک بررسی بدون حب و بغض و تحقیقی سرسری به راحتی می توانید این مسئله را پیدا کنید. بحث کلی ما هم در این نوشته همین است.
ما این سمینار را به سه دوران کاری کلی تقسیم کرده ایم و برای هر دوره اش نمونه هایی آورده ایم تا این واقعیت برایتان مشخص تر و ملموس تر بشود. در نهایت قضاوت و پی گیری بیشتر در این مورد به عهده خودتان است و اینکه اصلا چقدر مشتاق پی گیری چنین مسائلی هستند.
دوران پیش از دهه نود
دوران جنگ سرد و و آغاز نبرد فرهنگی آمریکا و بلوک شرق بخصوص شوروی.
دشمن در بیشتر فیلم های این دهه بالاخره یک جورهایی به شوروی ربط پیدا می کرد. موج فیلم های اکشن و تاریخ مصرف دار هالیوود هم درست از همین دوران بود که شکل گرفت. یکه بزن های بزن بهادری که یک تنه برای نجات یک ملت بلند می شدند و همه دشمنان را از بین می بردند. بازیگرانی مثل سیلوستراستالونه، آرنولد و وان دام از مشهورترین ستاره هایی بودند که در این دوران به آسمان هالیوود رفتند و کلی برای این سینما پولسازی کردند.
دهه نود
مسلما این دهه، دهه پرداختن به تروریسم بود. سینمای هالیوود در این دهه روی مفهوم تروریسم کارکرد و البته بیشتر تروریست ها را عرب نشان داد. به اواسط این دهه که می رسیم ترویست های عرب بطور مشخص جای خودشان را به تروریست های مسلمان دادند. فیلم «دروغ های حقیقی» یکی از مطرح ترین فیلم های این دهه با بازیگری آرنولد است که به همین مساله ترویست اسلامی می پردازد. هالیوود دهه نود شمشیر را برای مسلمانان از روبست و عملا طرح قرار دادن مسیحیت در برابر اسلام را در دستور کار خود قرار داد. البته در این دهه نگاهی هم به ایران داشت. فیلم تحقیر آمیز «بدون دخترم هرگز» در همین دوران ساخته شد که البته در همان روزها هم اصلا مورد توجه قرار نگرفت.
سال ۲۰۰۰ به بعد
سیاست هالیوود عملا وارد فاز جدیدی از فعالیت خودش شده. دستور کار جدید سوای ادامه نظریه تروریسم اسلامی، ضدیت با تمدن های کهن و قومیت ستیزی است. سیاستی که تا امروز صدای خیلی ها را درآورده و آمریکا با هر کشوری که مشکل پیدا می کند نوک پیکانش به سمت قومیت های آن نشانه می رود. یکی از همین نوع فیلم ها که به تازگی به نمایش درآمده «بورا» است. مصداقی بارز برای تمسخر کشورها و قومیت ستیزی.
داستان یک خبرنگار که از قزاقستان به آمریکا می رود و هجویه ای را بوجود می آورد که مردم این کشور را آدم هایی به دور از تمدن و نمادهای جدید مدرنیته نشان می دهد. نقطه اوج این اهانت ها زمانی است که بورات (خبر نگار قزاق) به یک ستاره تلویزیونی آمریکایی به نام پاملاآندرسون دل می بندد و جستجوی خودش را برای رسیدن به آن شروع می کند.
«اسکندر» هم یکی دیگر از همین فیلم هاست. نمونه دیگری از تحقیر تمدن و ضدیت با تمدن مشرق زمین و همین طور ایران الیوراستون در این فیلم تاریخ را آنگونه که خودش دوست داشته و به او دیکته شده برای بیننده اش روایت می کند. شاید نقطه اوج این بلاهت را در اشاره اسکندر به سربازان هخامشی می شود به خوبی مشاهده کرد: «آنها برای شاه خود می جنگند، نه برای وطن خود». دیالوگی کاملا متعارض با شخصیت و بینش ایرانی ها. جالب تر اینکه آقای استون سرداری به نام آریوبرزن که تنها با هزار نفر برای مدتی سپاه عظیم اسکندر را متوقف کرده بود را کلا از جریان فیلم حذف کرده است. خب این هم یک جور روایت تاریخی است دیگر. اوج این رفتار خصمانه با تمدن ها را احتمالا می شود فیلم ۳۰۰ دانست. فیلمی که خشم همه ایرانیان را برانگیخت و نمونه بارزی از جهت گیری علیه تمدن های کهن و با شکوه تاریخ بود. انیمیشن فیلمی که در آن ایرانیان بیشتر به صورت اعراب و اقوام عقب افتاده با هیکل هایی غول مانند نمایش داده شده بودند. نقطه اوج اهانت این فیلم را هم می شود به دیالوگ غضبناک شخصیت خشایار شاه که بیشتر معقول است از دهان یک بیمار روانی خارج شود، اختصاص داد: «تمام اسناد تاریخی یونان باید سوزانده شود، چشمان تمام مورخان و فیلسوفان یونانی باید در آورده شود و زبانشان هم باید بریده شود.» می بینید که.
از این دست نمونه ها زیاد است. این قدر که گاهی اشک آدم را در می آورد این چند نمونه را برایتان آوردیم تا خودتان به دنبال باقی ماجرا بروید. ماهیت اصلی سینمای هالیوود که الحق باید نام آن را سینمای سلطه گذاشت.
اگر واقع بین باشید و با یک بررسی بدون حب و بغض و تحقیقی سرسری به راحتی می توانید این مسئله را پیدا کنید. بحث کلی ما هم در این نوشته همین است.
ما این سمینار را به سه دوران کاری کلی تقسیم کرده ایم و برای هر دوره اش نمونه هایی آورده ایم تا این واقعیت برایتان مشخص تر و ملموس تر بشود. در نهایت قضاوت و پی گیری بیشتر در این مورد به عهده خودتان است و اینکه اصلا چقدر مشتاق پی گیری چنین مسائلی هستند.
دوران پیش از دهه نود
دوران جنگ سرد و و آغاز نبرد فرهنگی آمریکا و بلوک شرق بخصوص شوروی.
دشمن در بیشتر فیلم های این دهه بالاخره یک جورهایی به شوروی ربط پیدا می کرد. موج فیلم های اکشن و تاریخ مصرف دار هالیوود هم درست از همین دوران بود که شکل گرفت. یکه بزن های بزن بهادری که یک تنه برای نجات یک ملت بلند می شدند و همه دشمنان را از بین می بردند. بازیگرانی مثل سیلوستراستالونه، آرنولد و وان دام از مشهورترین ستاره هایی بودند که در این دوران به آسمان هالیوود رفتند و کلی برای این سینما پولسازی کردند.
دهه نود
مسلما این دهه، دهه پرداختن به تروریسم بود. سینمای هالیوود در این دهه روی مفهوم تروریسم کارکرد و البته بیشتر تروریست ها را عرب نشان داد. به اواسط این دهه که می رسیم ترویست های عرب بطور مشخص جای خودشان را به تروریست های مسلمان دادند. فیلم «دروغ های حقیقی» یکی از مطرح ترین فیلم های این دهه با بازیگری آرنولد است که به همین مساله ترویست اسلامی می پردازد. هالیوود دهه نود شمشیر را برای مسلمانان از روبست و عملا طرح قرار دادن مسیحیت در برابر اسلام را در دستور کار خود قرار داد. البته در این دهه نگاهی هم به ایران داشت. فیلم تحقیر آمیز «بدون دخترم هرگز» در همین دوران ساخته شد که البته در همان روزها هم اصلا مورد توجه قرار نگرفت.
سال ۲۰۰۰ به بعد
سیاست هالیوود عملا وارد فاز جدیدی از فعالیت خودش شده. دستور کار جدید سوای ادامه نظریه تروریسم اسلامی، ضدیت با تمدن های کهن و قومیت ستیزی است. سیاستی که تا امروز صدای خیلی ها را درآورده و آمریکا با هر کشوری که مشکل پیدا می کند نوک پیکانش به سمت قومیت های آن نشانه می رود. یکی از همین نوع فیلم ها که به تازگی به نمایش درآمده «بورا» است. مصداقی بارز برای تمسخر کشورها و قومیت ستیزی.
داستان یک خبرنگار که از قزاقستان به آمریکا می رود و هجویه ای را بوجود می آورد که مردم این کشور را آدم هایی به دور از تمدن و نمادهای جدید مدرنیته نشان می دهد. نقطه اوج این اهانت ها زمانی است که بورات (خبر نگار قزاق) به یک ستاره تلویزیونی آمریکایی به نام پاملاآندرسون دل می بندد و جستجوی خودش را برای رسیدن به آن شروع می کند.
«اسکندر» هم یکی دیگر از همین فیلم هاست. نمونه دیگری از تحقیر تمدن و ضدیت با تمدن مشرق زمین و همین طور ایران الیوراستون در این فیلم تاریخ را آنگونه که خودش دوست داشته و به او دیکته شده برای بیننده اش روایت می کند. شاید نقطه اوج این بلاهت را در اشاره اسکندر به سربازان هخامشی می شود به خوبی مشاهده کرد: «آنها برای شاه خود می جنگند، نه برای وطن خود». دیالوگی کاملا متعارض با شخصیت و بینش ایرانی ها. جالب تر اینکه آقای استون سرداری به نام آریوبرزن که تنها با هزار نفر برای مدتی سپاه عظیم اسکندر را متوقف کرده بود را کلا از جریان فیلم حذف کرده است. خب این هم یک جور روایت تاریخی است دیگر. اوج این رفتار خصمانه با تمدن ها را احتمالا می شود فیلم ۳۰۰ دانست. فیلمی که خشم همه ایرانیان را برانگیخت و نمونه بارزی از جهت گیری علیه تمدن های کهن و با شکوه تاریخ بود. انیمیشن فیلمی که در آن ایرانیان بیشتر به صورت اعراب و اقوام عقب افتاده با هیکل هایی غول مانند نمایش داده شده بودند. نقطه اوج اهانت این فیلم را هم می شود به دیالوگ غضبناک شخصیت خشایار شاه که بیشتر معقول است از دهان یک بیمار روانی خارج شود، اختصاص داد: «تمام اسناد تاریخی یونان باید سوزانده شود، چشمان تمام مورخان و فیلسوفان یونانی باید در آورده شود و زبانشان هم باید بریده شود.» می بینید که.
از این دست نمونه ها زیاد است. این قدر که گاهی اشک آدم را در می آورد این چند نمونه را برایتان آوردیم تا خودتان به دنبال باقی ماجرا بروید. ماهیت اصلی سینمای هالیوود که الحق باید نام آن را سینمای سلطه گذاشت.