نودیها:«موشک» این بار خورده بود به زمین «خودی». پاس گلی که داد، به سمت دروازه رقیب نبود. خشم و عقده از کلماتش میبارید و انگار همان حرفی را میزد که سالها در دل حامیان رژیم صهیونیستی ماندهبود. نوشتهاش، سرشار از مغلطه، میان کمک به مردم مظلوم لبنان و فلسطین و عراق، و حل مشکلات داخلی دوگانه میساخت. مهدویکیا، ستاره سالهای نهچندان دورِ فوتبال ایران، درباره جدایی فوتبال از سیاست اظهار نظر میکند و در روزی که یک ایران، داغدار شهید مدافع حرم بوده، حرفی را میزند که مطلوب حامیان و پدران داعش است.
پست اینستاگرامی مهدویکیا دو حرف عمده داشت. یکی ادعای دخالت سیاست در فوتبال و دیگری، ادعای کمتوجهی به مشکلات کشور در مقابل توجه زیاد به مسائل و مشکلات منطقهای. در هر دو محور، مهدویکیا گافهای بزرگی داده و درباره چیزهایی اظهار نظر کرده که خودش، در آنها بدترین کارنامهها را دارد.
از معافیت تا مچبند سبز
موشک دهه هفتاد و هشتاد فوتبال ایران، یکی از بازیکنانی است که نامش بیش از هر بازیکن دیگری با سیاست گره خورده. او ، در کنار حمید استیلی پس از گلزنی به امریکا در جریان «بازی قرن»، تبدیل به چهرهای محبوب و فراموشنشدنی برای مردم ایران شد. گذشته از انبوه تقدیرها و حمایتهایی که به سمت مهدویکیا سرازیر شد، او معافیت از خدمت سربازی را هم مدیون گلی است که در سیاسیترین بازی تاریخ فوتبال به ثمر رسانده. آقای گریزان از سیاستِ امروز فوتبال ایران، بیشترین سود را از حمایت مقامات کشوری برده و چیزی که همه جوانان ایرانی آرزویش میکنند را از همین سیاسی بودنِ جنبههایی از فوتبال دارد.
سالهای بعد نیز برای مهدویکیای فوتبالیست، بدون سیاست سپری نمیشود. او و شماری از همتیمیهایش در تیم ملی، پنج روز پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری و در روزهایی که فتنه ۸۸ در حال اوجگیری بود، با مچبند سبز به زمین مسابقه با کره جنوبی رفتند تا پیوندهای عمیق خود با جریان معترض آن روز و فتنهگرِ ماههای بعد را علنی کنند. مهدوی کیای آن دوران شاید هرگز تصور نمیکرده که ۸ سال بعد، در مقام معترض به دخالت سیاست در فوتبال ظاهر شود و خودش در مقام منتقد خودش نقشآفرینی کند.
از آخرین نقشآفرینی سیاسی مهدویکیا البته زمان زیادی نگذشته. سه-چهار سال پیش بود که مهدویکیا به دیدار محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق رفت تا پیوندهای خود با جریان اصلاحات را دوباره محکم کند. مهدویکیا، حداقل سه کنشِ کاملاً سیاسی داشته و احتمالاً چیزی که باعث شده تا او با فراموشی این کنشهای سیاسی، در نقش منتقد آمیختگیِ فوتبال و سیاست ظاهر شود، کمحافظگی و یا شاید منافع سیاسیِ دیگر است!
رفع فقر با خودروی لاکچری
مهدویکیا در بخش دیگری از آن پست اینستاگرامی، مدعی شده که توجه به اتفاقات لبنان و عراق و فلسطین، مانع رسیدگی به مشکلات کشور شده و با «از بین بردن اعتیاد،فقر و بیکاری» و «توجه به زیرساختهای ورزش و ساختن چند ورزشگاه آبرومند» منافات دارد. موشک سابق فوتبال ایران، اینجا را هم اشتباه زده! بسیاری از کاربران فضای مجازی، نسبت به این اظهارات مهدویکیا واکنشهای سفت و سختی داشتهاند.
دست به دست شدن تصاویر حضور شهدای مدافع حرم در اردوهای جهادی، در کنار ماشین گرانقیمت مهدویکیا و «سگبازی» دخترش، به خوبی گویای همهچیز هست. گذشته از این موضوع اما، تعدادی از گروههای جهادی، از جمله گروه جهادی بسیج دانشگاه علومپزشکی بابل، که این روزها در حال رفع فقر و محرومیت در مناطق محروم کشور هستند، با دعوت از مهدی مهدویکیا برای حضور در اردوهای جهادی، به او نشان دادند که بر خلاف ادعای سرشار از مغلطهی مهدویکیا، صف اول رفع فقر و محرومیت هم در اختیار جوانان «آتش به اختیار»ی است که مساله لبنان و فلسطین و عراق هم برایشان مهم است.
در نکوهش سلبریتیبازی
ماجرای شجاعی و حاجصفی و اتفاقات پس از آن را البته از زوایای دیگری هم میشود نگاه کرد. در این یک هفته، نگاه رسانهها و مردم بیش از آنکه به نظرات متخصصین و کارشناسان و مسئولین باشد، به صفحه اجتماعی فلان بازیگر و فلان فوتبالیست بوده تا ببینند آنها به این موضوع چه واکنشی نشان میدهند. چشمهای زیادی به مانیتور بود و دستهای زیادی روی دکمه PrintScreen کیبورد، تا به سرعت از آخرین پیام توئیتری یا اینستاگرامی فلان ستاره عکس بگیرند و منتشر کنند. جریان رسانهای در تسخیر سلبریتیهایی بود که نظراتشان دست بالا برای خود و دوستانشان ارزش کارشناسی خواهد داشت.
این نظرات اما به سرعت «تیتر یک» میشدند و برای تمام مردم ایران به نمایش در میآمدند. نتیجه چنین روندی، ایجاد حس «خود مهمپنداری» در سلبریتیهاست که در نهایت نظرات عحیب و مضحکی مثل آخرین اظهارات مهدی مهدویکیا در اینستاگرام و یا هشتگزنی همزمان ترانه علیدوستی، وزارت خارجه رژیم صهیونیستی و مهناز افشار در حمایت از دو بازیکن حرمتشکن را میسازند. آیا نظرات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی سلبریتیها اینقدر مهم هستند که ارزش این همه جنجال را داشته باشند؟
مماشات ممنوع
اظهارات و افاضات مهدی مهدویکیا، موجی از ناراحتی و خشم را در میان مردم ایران ایجاد کرده. پرونده عجیب و غریب مهدویکیا از سیاسیبازی تا ماجرای عاشقانهاش با سمیرا سمیعی در آلمان این روزها مورد توجه کاربران فضای مجازی و کنشگران فضای حقیقی قرار گرفته. مهدویکیا هم احتمالاً هرگز فکر نمیکرده با یک اظهار نظر نسنجیده، اینچنین خودش را به دردسر بیندازد و مجبور به بستن ِ قسمت نظرات آخرین پست صفحه اینستاگرامش شود. مردم نشان دادهاند در هرچیزی مماشات کنند، سر خط قرمزها و سر رژیم منحوس اسرائیل، هیچ مماشاتی ندارند.
سلام.یا توایران نیستید یا ایرانی نیستید در ضمن حرف زدن بلد نیستید حرف نزدن که بلدید.
سلام هرکسی حق داره نظربدهد مهدوی کیا هم نظرشخصی خودش راداده ایا هیچوقت بی غل وغش وبدون سانسور نظرمردم را پرسیده اید ببینیدچندنفر با شما موافقند