در مکتب انسان ساز اهل بیت علیهم السلام، « خانواده »، از جایگاه ویژه ای برخوردار است بطوریکه از منظر این آموزگاران حقیقی بشر، محبت نمودن و عشق ورزیدن به همسر و فرزندان در اوج ارزشهاى الهى قرار دارد. این در حالی است که بسیاری از مکاتب بشری، نسبت به این امر مهم، جانب اعتدال را رعایت نکرده اند و در دام افراط و تفریط گرفتار شده اند. دسته ای چنان دلبسته همسر و فرزند خویش گردیده اند که تمام ارزشهاى الهی و قوانین اجتماعى را به پای آن فدا مى کنند، و عده ای نیز آنچنان اسیر جهالت و جمود گشتهاند که توحید و عشق به حق را مستلزم بى مهرى نسبت به غیر او پنداشته اند. اینان محبت وعلاقه به خانواده را امری ناپسند می دانند و در فراقعزیزانشان، حتى از قطره اشکی نیز دریغ می کنند. و حال اینکه عشق ورزیدن به خانواده، در سراسر زندگی اولیای الهی، تجلی باشکوهی پیدا کرده است.
چنانکه در حدیثی نورانی از حضرت امام محمد باقر علیه السلام می خوانیم: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ، أَشَدُّکُمْ إِکْرَاماً لِحَلَائِلِهِم ؛ گرامى ترین شما، کسى است که بیشتر به همسر خود احترام بگذارد. (۱)
برای درک اهمیت این موضوع نگاهی گذرا به روش و سیره پیشوای پنجمِ شیعه، حضرت باقرالعلوم علیه السلام خواهیم داشت.
حسن بصرى می گوید: روزى به همراه یکى از دوستانم که از اهالی بصره بود، به محضر مبارک امام محمّد باقر علیه السلام شرف حضور یافتیم. برخلاف تصور خویش، آن حضرت را در اتاقى آراسته و مزیّن و در حالی که بر دوش خود پارچهاى به رنگ گلهاى سرخ اندخته بود، مشاهده کردیم. ایشان محاسن مبارکشان را قدرى کوتاه کرده و بر چشمانشان سرمه کشیده بود. (که در آن عصر در میان مردان رواج داشته است)
ما مسایل خود را با آن حضرت در میان گذاشتیم و سؤالهایمان را پرسیدیم؛ پس از اینکه گفتگویمان پیایان یافت، از جا برخاستیم تا برویم .هنگام خارج شدن از منزل، امام به من فرمود: همراه با دوستت، فردا هم نزد من بیایید. و من اظهار داشتم : حتما شرفیاب خواهیم شد.
چون فردا شد، با همان دوستم به خانه امام رفتیم، ولى این بار به اتاقى وارد شدیم که در آن، جز یک حصیر، هیچ امکاناتى نبود و امام پیراهنى خشن بر تن داشت. پس از آن که در حضور ایشان نشستیم ، امام به دوست من رو کرد و فرمود: اى برادر بصرى! اتاقى که دیروز مرا در آن دیدی، با تمام لوازم آن، برای همسرم بود. دیروز او خودش را براى من آراسته بود و من نیز نباید بىتفاوت به او می بودم، بلکه مىبایست خودم را براى او می آراستم. امیدوارم از آنچه دیروز مشاهده کردى، به قلبت گمان بد راه نداده باشى.
دوست من عرض کرد: به خدا قسم، بدگمان شده بودم، ولى اکنون خداوند آن بد گمانى را از قلبم زدود و حقیقت را دریافتم.(۲)
این بیان، مىنمایاند که علیرغم اینکه امام در قلمرو امور فردى خود، از تجمل پرهیز می نماید ولى در بُعد اجتماعى و زندگى خانوادگى، عواطف همسر و نیازهاى روحى خانواده خویش را در نظر می گیرد و نه تنها از تجمل حلال دوری نمی گزیند بلکه گاه آن را لازم و ضروری مىداند.
همچنین در روایتی دیگر از حکم بن عتیبه نقل شده است که: روزی به منزل امام باقر علیه السلام رفتم. ایشان را در حالى مشاهده کردم که اتاقش آراسته و لباسش رنگین بود، من همچنان به اتاق و لباس آن حضرت خیره شده بودم که امام فرمود: اى حکم نظرت درباره آنچه مىبینى چیست؟ عرض کردم: درباره عمل شما چگونه مىتوانم داورى کنم (شما امام هستید و جز کار شایسته انجام نمىدهید)، ولى در میان ما، تنها جوانان کم سن و سال به این صورت لباس مىپوشند!
امام فرمود: اى حکم! مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِه (أعراف/۳۲)، چه کسى زینتهاى خدادادى را ممنوع ساخته است! ولى خوب است بدانى که این اتاق، از آن همسر من است و تازه با او ازدواج کردهام و تو مىدانى که اتاق ویژه خود من چگونه اتاقى است. (۳)
این اهتمام ورزیدن به احساسات وعواطف انسانی و عشق ورزیدن به خانواده تنها به همسر اختصاص ندارد، بلکه علاقه و محبت به فرزند نیز از اهمیت بالایی برخوردار است، چنانکه نقل شده است گروهى نزد امام باقرعلیه السلام شرفیاب شدند. اتفاقا در همان زمان یکى از فرزندان خردسال امام مریض بود، به همین خاطر حضرت به گونهاى نگران و ناراحت بود که آرامش نداشت. آن گروه با مشاهده این وضع با خود گفتند که اگر این کودک طورى بشود ممکن است امام علیه السلام از روی ناراحتی کاری کند که ما از ایشان انتظار نداشته باشیم. در همین اندیشه بودند که ناگهان صداى شیون از داخل خانه شنیده شد و دانستند که کودک جان سپرده و اطرافیان بر او مىگریند. بعد از لحظاتی امام باقرعلیه السلام بر خلاف آنچه انتظار داشتند با صورتى گشاده نزد آنها آمد. میهمانان با تعجب گفتند: وقتى که ما حال مضطرب شما را دیدیم، نگران شما شدیم!
امام باقرعلیه السلام فرمود: ما دوست داریم که عزیزانمان سالم و بى رنج و درد باشند، ولى زمانى که امر خداوند سر رسید و تقدیر الهی محقق شد، خواست خداوند را مىپذیریم و در برابر مشیت او تسلیم و راضى هستیم. (۴)
از این روایت شریف می توان به روشنی دریافت که برخوردارى از روحیه تسلیم و رضا به معناى کنار نهادن احساسات وعواطف انسانی و نادیده گرفتن منزلت همسر وفرزندان نمی باشد، بلکه ابراز عواطف و محبت ورزیدن به خانواده در جاى خود بایسته است، چراکه ریشه در فطرت پاک بشر دارد.
پی نوشتها:
۱. من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۵۰۶؛ وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۳۱۱.
۲. کافى، ج ۶، ص ۴۴۸؛ بحارالا نوار، ج ۴۶، ص ۲۹۳.
۳. کافى، ج ۶، ص ۴۴۶؛ بحارالا نوار، ج ۴۶، ص ۲۹۲.
۴. کافی ج۳، ص۲۲۶؛ وسائل الشیعه، ج۳، ص۲۷۶.
تبیان
Related Images:
بازدیدها: 10