نودیها:درباره نحوه پوشش و لباس انسان در آیات مختلفی از قرآن مطالبی ذکر شده است. برخی از این آیات را بیان نموده و درباره آنها توضیحاتی ارائه می کنیم: “قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَهَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِه…” (بگو چه کسی زینت های خدا را که برای مردم خارج کرد، حرام کرد؟…)
زینت چه فایده ای دارد؟
“اخراج زینت” کنایه است از اظهار آن. خداوند در فطرت انسان انواع و اقسام زینت هایى که مورد پسند جامعه او و باعث مجذوب شدن دل ها به سوى او است را ایجاد نموده تا انسان به این وسیله نفرت و تنفر مردم را از خود دور سازد. خداوند این را در انسان قرار داده است چون مى دانسته که این نوع موجود محتاج به زینت است. بله، اگر انسان در دنیا به طور انفرادى زندگى مى کرد هرگز محتاج به زینتى که خود را با آن بیاراید نمىشد، اما چون انسان برای رفع نیازها مجبور است که جامعه تشکیل دهد، باید از زینت هم استفاده کند. به طور کلی همین مسأله که انسان به زینت نیاز دارد دلیل بر مباح بودن آن است.
حال اگر هر انسانی بخواهد بدون قانون و بر اساس هوای نفس زینت های خود را آشکار کند نیز جامعه به فساد می افتد. کمتر فسادى در عالم ظاهر مىشود که منشأ آن اسراف و افراط در استفاده از زینت و رزق نبوده باشد، چون انسان طبعاً اینطور است که وقتى از جاده اعتدال بیرون شد و پا از مرز خود بیرون گذاشت کمتر مى تواند خود را کنترل کند، و به یک حد معینى اکتفاء نماید. بنابراین نیاز به قانون و قاعده ای دارد که این زینت ها در جای خود و به شکل صحیح استفاده شود و به همین دلیل نیاز به تربیت و بیان نکاتی در باب نحوه لباس و پوشش و … دارد.
” یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً” (اى فرزندان آدم! ما بر شما لباسى فرو فرستادیم که عورتهاى شما را مىپوشاند و نیز پوششى زیبا نازل کردیم)
لباس ظاهری انسان را به لباس باطنی سوق می دهد و برهنگی ظاهری انسان را به برهنگی باطنی و عدم داشتن لباس تقوی سوق می دهد. برعکس هم ممکن است و لباس باطنی (تقوا) منجر به پوشیدگی ظاهری و عدم تقوا باعث برهنگی ظاهری می شود. گرچه این رابطه تام و کامل نیست اما تأثیر و تأثر هر یک از این دو نسبت به هم، حتمی است.
آیه مورد بحث لباس را با اینکه عمل خود انسان است مخلوق خدا شمرده نظیر آیه “وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ” است، که عمل انسان را هم مخلوق خدا شمرده است و این می تواند نشانگر اهمیت مسأله لباس یا پوشش باشد.
جمله “یُوارِی سَوْآتِکُمْ” که وصف براى “لباس” است دلالت دارد بر اینکه لباس پوشش واجب و لازمى است که کسى از آن بىنیاز نیست، و آن پوشش عضوى است که برهنه بودنش زشت و مایه رسوایى انسان است، به خلاف ریش که به معناى پوشش زاید بر مقدار حاجت و باعث زینت و جمال است.
“وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ …” در اینجا لباس باطنی انسان بیان می شود. آن تاثر و انفعالى که از کشف عورت به آدمى دست مىدهد در عورت ظاهرى و باطنیش از یک سنخ است، با این تفاوت که تأثر از بروز معایب باطنى بیشتر و ناگوارتر و دوامش زیادتر است، زیرا حسابگر آن مردم نیستند، بلکه خداى تعالى است و نتیجه اش هم اعراض مردم نیست، بلکه شقاوت و بدبختى دائمى و آتشى است که به دلها سرایت مى کند، و به همین دلیل لباس تقوى نیز از لباس ظاهر بهتر است.
براى تتمیم این نکته بدنبال جمله مزبور فرمود: “ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ”. در این جمله لباسى را که انسان به استفاده از آن هدایت شده آیتى الهى شمرده که اگر انسان به دقت در آن بنگرد خواهد فهمید که در باطن او معایب و نواقصى است که آشکار شدنش باعث رسوایى او است و آن معایب عبارت است از رذایل نفس که اهمیتش به مراتب بیشتر از معایب ظاهرى و پوشاندنش واجب تر از پوشاندن عیب و عورت ظاهرى است.
“وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ” (لباست را پاکیزه بدار)
خداوند امر به پاکیزه نمودن لباس مىکند و این سخن در برخی از روایات نیز آمده است. پاکى لباس در هنگام نماز به معناى خاص فقهى واجب است، ولى به طور کلى پاکیزگى از نجاسات و کثافات در همه حال مستحب مى باشد.
“وهوالذی سَخّرالبحر لتأکلوا منه لحماً طریاً وتستخرجوا منه حلیهً تلبسونها” (او خداوندی است که دریا را زیر سلطه شما قرارداد تا ازآن گوشت تازه بخورید و از آن زیورهایی مانند درّ و مرجان استخراج کنید که آن را (به عنوان لباس) می پوشید)
“والله جَعَلَ لکم ممّا ظلالاًوجعل لکم مِن الجبال اکناناً وجعل لکم سرابیل تقیکم الحَرّو سرابیل تقیکم بأسکم …” (خداوند برای شما سایبان هایی را آفرید و از کوه ها غارهایی را قرارداد و برای شما پوشش هایی قرارداد که شما را از گرما حفظ می کند و پوشش هایی که شما را در میدان جنگ حفظ می کند.)
لباس نماد انسان است
لباسی که انسان را می پوشاند به نوعی می تواند نماد هر انسانی باشد. بخصوص اگر این لباس لباس حقیقی و باطنی انسان باشد. در جامه هم می بینیم انسانها تا حدودی با نحوه لباس هایشان شناخته می شوند و فرهنگ و آداب خود را بیان می کنند. اما بهشتیان و جهنمیان هم برای خود لباس هایی داشته و باطن خود را با آنها بروز می دهند.
• “اِنّ الذین آمنوا وعملوا الصالحات…یُحَلّون مِن أساور مِن ذَهَبٍ و یَلبسِون ثیابا خُضراً مِن سُندسٍ واستبرقٍ … ” (آنان که ایمان آوردند وکارنیکو انجام دادند با دستبندهایی ازطلا آراسته می شوند و لباس های سبزی ازحریرو دیبا می پوشند)
• “و تری المجرمین یومئذٍ مقرّنین فی الأصفاد سرابیلهم من قطران تغشی فی وجوههم النار” (درآن روز گناهکاران را می بینی که درزیر چرخ قهر خداوند قرار دارند، پیراهن هایشان ازمس گداخته آتشین است و شعله آتش چهره آنها را می پوشاند.)
نکته ای که می توان از این آیات برداشت کرد این است که لباس چیزی است که هم بهشتی و هم جهنمی و یعنی همه انسانها آن را دارا می باشند. گویی لباس امری جدا نشدنی از انسان است.
“اخراج زینت” کنایه است از اظهار آن. خداوند در فطرت انسان انواع و اقسام زینت هایى که مورد پسند جامعه او و باعث مجذوب شدن دل ها به سوى او است را ایجاد نموده تا انسان به این وسیله نفرت و تنفر مردم را از خود دور سازد. خداوند این را در انسان قرار داده است چون مى دانسته که این نوع موجود محتاج به زینت است
رابطه لباس ظاهری و لباس باطنی چیست؟
لباس ظاهری انسان را به لباس باطنی سوق می دهد و برهنگی ظاهری انسان را به برهنگی باطنی و عدم داشتن لباس تقوی سوق می دهد. برعکس هم ممکن است و لباس باطنی (تقوا) منجر به پوشیدگی ظاهری و عدم تقوا باعث برهنگی ظاهری می شود. گرچه این رابطه تام و کامل نیست اما تأثیر و تأثر هر یک از این دو نسبت به هم، حتمی است.
لباس نوروزی مطلوب
در نوروز معمولاً افراد لباس نو و جدید استفاده می کنند. با توجه به گفته های پیشین مشخص می گردد که بهترین لباس، لباسی است که:
انسان را از فساد دور نگه داشته و باعث شود انسان در باطن نیز لباس تقوا به خود بگیرد. این لباس باید پاکیزه بوده و انسان را از گرما و سرما محافظت کند. این لباس نباید نماد کافران باشد و انسان را از یاد خدا غافل کند. بعضى اگر لباس متجمل و نو بپوشند، از یاد خدا غافل مىشوند، اینها نباید بپوشند. بعضى اگر لباس کهنه و وصله اى بپوشند، پیوسته نظر و توجهشان به آن کهنگى و پینگى است، آنها نباید بپوشند، زیرا همین که توجه ایشان به لباس مشغول شد، خواه از جهت زیبائى، و خواه از جهت کهنگى، این توجه، توجه به غیر خداست.
لباس باید طورى باشد که عادى باشد، و براى پوشنده آن تفاوتى نیاورد، و کهنه و یا نو، وصله دار و یا بدون وصله، کاملا عادى باشد، و توجه پوشنده را به خود جلب نکند، و الا این جلب توجه ممدوح نیست.
منابع:
قرآن کریم
ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبایی(ره)
الله شناسی، سید محمد حسین حسینی طهرانی(ره)
تبیان