روایت خواندنی شاهد عینی از ناکامی «لیدر های مارکسیت» در دانشگاه تهران/دانشجویان انقلابی، هم بساط ضدانقلاب را جمع کردند و هم مطالبات مردم را فریاد زدند

حوالی ظهر شنبه خبردار شدیم که سردر دانشگاه شلوغ شده است و تعدادی از دانشجویان با پلیس در مقابل در «پنجاه تومنی» درگیر شده‌اند. از آنجا که از تجمعات مردمی و دخالت ساختارشکنان در میان آنها مطلع بودیم و از تجربه فتنه۸۸ باخبر، به سردر رفتیم تا از نزدیک پیگیر ماجرا باشیم.

حدس و گمان و خبر هایی که بهمان رسیده بود درست بود؛ لیدر های جوجه مارکسیت  چپ‌نما که تنها عاریه‌شان از تفکر چپ! سبیل گذاشتن و پوتین و کلاه‌کج پوشیدن است، با عبور از سردر دانشگاه و شعار های انحرافی و پرتاب سنگ به سمت پلیس مستقر در روبروی دانشگاه، سعی در تحریک مردم داشتند و پلیس با پرتاب گاز اشک آور و جلو آمدن، آنها را به داخل دانشگاه رانده بود.با توجه به رخ دادن این اتفاق عده ای زیادی از دانشجویان نیز به سر در آمدند تا ببینند ماجرا چیست.

وقتی ما  مجتمع شدیم و به شعار های رادیکال و سیاسی شان که اصلا سمت و سوی اقتصادی نداشت معترض شدیم، شروع به فحاشی علیه ما کردند.چند پاره سنگ به طرف دانشجویان پرت شد که سر سه نفرمان شکست.یکی دانشجوی فنی،یکی دانشجوی علوم سیاسی و دیگری دانشجوی الهیات.

با غلبه جمعیت دانشجویان و اعتراض به ساختارشکنی آنها، از تعداد آنها هم کاسته شد؛ چرا که لیدر ها زیر قول و قرار اولشان زده بودند! برخی دانشجویانی که از جمعشان جدا شدند گفتند که قرارمان نبود که علیه نظام شعار بدهیم و یا به سمت کسی سنگ پرتاب شود و با پلیس درگیر شویم! اینها به ما گفتند میخواهیم درباره گرانی تجمع برگزار کنیم و در خصوص وضع معیشتی کارگران اعتراض کنیم.

شعار های رادیکال تر و در جهت ایجاد درگیری شروع شد. بعد از بسته شدن درب دانشگاه سعی کردند در را از جا در بیاورند که نتوانستند. صورت هایشان را پوشانده بودند و در پاسخ به درخواست ما مبنی بر نشان دادن کارت دانشجویی، بعضی شان فحش ناموس میدادند!

در یک صحنه وقتی یکی از دانشجویان پرچم یاحسین را بالا برده بود، پرچم را کشیدند و تکه تکه کردند. بدلیل وجود نرده میان جمعیت دانشجویان  وآنها و همچنین حائل شدن بچه های ما برای جلوگیری از درگیری فیزیکی امکان جلوگیری از این هتاکی نبود؛ وقتی معترض شدم که چرا پرچم امام حسین(ع) را پاره میکنید، چیزهایی که نباید میشنیدم را شنیدم؛ یکی شان صورتش را هم نپوشانده بود و در جواب من شروع کرد به توهین به مقدسات.

یکی دیگر با چاقوی ضامن داری که دستش بود اشاره میکرد که بیا و جلوی من را بگیر! اما تمام سعیمان آن بود که خون از دماغ کسی نیاید.یکی از دخترهایشان که روپوش آزمایشگاه به تن داشت و یک شیشه بشر را محکم گرفته بود، در جریان همین کشمکش ها در شیشه بشرش افتاد و شکست و مقداری از محتویات بشر روی پایه های سردر ریخت؛ بوی اتانول بلند شد و در همان حال تهدید میکرد که اگر عقب نروید به روی صورتتان میپاشم اما با ایستادگی بچه ها و بعد از آنکه سایر دانشجویان نیز به ما پیوستند آنها قافیه را باخته دیدند و شروع کردند به شعار دادن و عقب رفتن.

این ماجرا حدود سه ساعت به طول انجامید و در جریان این چند ساعت چه فحاشی ها که نشنیدیم و چه توهین ها به مقدسات و دین، نظام، ولایت فقیه و رهبرانقلاب که نکردند. مشخص بود که به دروغ اسم کارگر ایرانی را می آورند. آنهایی که ازسرتاپایشان با لباس مارک پوشیده شده، اورکت آمریکایی به تن دارند و حتی پوتین پایشان هم ایرانی نیست، چگونه دم از کارگر ایرانی میزنند؟! جوجه مارکسیست هایی که گران ترین لباس های مارک غرب را پوشیده بودند و بعید نیست که با آن تیپ و قیافه غیرمتعارف تابحال پایین تر از میدان انقلاب را دیده باشند!

 مخالفت آن چند نفر هتاک با اصل نظام بود؛ چیزی که در تک تک شعاریشان میگفتند. مخالفتی از جنس توحش و اغتشاش که منافقانه به نام مردم و کارگران مینامیدند.

در مدتی که بالای پایه سردر ایستاده بودم به سمتم کفش پرتاب کردند و البته با پوزخندی کفش را بهشان برگرداندم. یکی شان با قفل-زنجیر موتور میخواست به پایم بزند که جاخالی دادم و همان لحظه به یکی دیگر از بچه هایشان که کمتر رادیکال بود! و میدانستم که دانشجوست گفتم که چاقو و قفل زنجیر را از دوستانت بگیر و در غیر این صورت اگر اتفاقی برای کسی بیفتد پاسخگوی این رفتار ها تو هستی که دانشجویی؛ من اینهایی که صورتشان را پوشاندند نمیشناسم، اما تو را میشناسم!

متاسفانه در آن ساعات، حراست دانشگاه نیز اصلا خود را دخالت نداد و وقتی غائله با برپایی نمازجماعت مغرب و عشاء در مقابل سردر جمع شد، آن موقع بود که تازه برخی مسئولین دانشگاه آمدند و خودی نشان دادند!

روز دوم،یکشنبه ۱۰ دی

روز دوم از صبح دانشگاه بودیم و قرار داشتیم تا با تجمع در مقابل سر در، وقایع روز گذشته و هتک مقدسات و ساحت دانشگاه را محکوم کنیم و همصدا با مردم حقوقشان را در فضای دانشگاه بر سر مسئولین بی‌درد و اشرافی فریاد بزنیم. شعار هایی مثل: «چپ،راست،فتنه‌گر/علیه کار و کارگر» ، «نه شرقی، نه غربی/نبرد علیه دزدی» ، «فتنه گر بی ریشه/تهران،دمشق نمیشه» ، «یه اختلاس کم بشه/گرونیا حل میشه» ، «ننگ ما ننگ ما/مسئول بی‌درد ما» ، «نه اختلاس،نه برجام/مقاومت یک کلام» و …

بعد از ادای نماز ظهر و عصر به سمت سر در رفته و شعار هایمان را فریاد کشیدیم؛ «حاج امیر عباسی» به میان دانشجویان آمد و فریاد یاحسین را در دانشگاه طنین انداخت و برخی دانشجویان درخصوص هتاکی به مقدسات و نظام و همچنین اغتشاشگری فتنه‌گران سخنرانی کردند؛

دانشجویان ضمن محکوم کردن هر اقدام خارج قانون و هنجارشکن، به دولت هشدار دادند که صدای مردم را بشنود؛ صدای کارگری که ۱۴ ماه حقوق نگرفته است را بشنود.حیا کند از دامن زدن به جریان بازی سیاسی و متهم کردن دیگران.یکی دیگر از دانشجویان گفت ما تا آخر پشت مردمیم و از مردم در برابر ضدانقلاب و مسئولین اشرافی و کاخ نشین دفاع خواهیم کرد. اگر بنا باشد برای احقاق حقوق مردم مقابل وزارت اقتصاد و یا مقابل صداوسیما برای آنکه صدای مردم باشد نه صدای دولت!، جمع شویم، این کار را خواهیم کرد و تجمع قانونی برگزار میکنیم تا صدای مردم باشیم.

 همچنین وحید جلیلی به میانمان آمد و سخنرانی خوبی درباره مطالبه حق مردم مستضعف داشت؛ اما باز هم سر و کله شان پیدا شد. در حیاط پردیس هنر جمع شده بودند و با هم کلنجار میرفتند که چکار کنیم و چه شعار بدهیم؛ زد و بند لیدر ها گویا دست آخر نتیجه را به اینجا کشاند که علیه نظام نباید شعار داد! چرا اینکه ممکن است مانند دیروز دانشجویان از بدنه شان جدا شوند.آنقدر اختلاف نظر داشتند که ما خنده‌مان گرفته بود.واقعا تن مارکس! را در گور لرزنداند.

تک تک بچه ها را توجیه میکردیم که در مقابل هرگونه تنش زایی آنها واکنش تند ندهند؛ در جواب توهین ها چیزی نگویند و هرگز شروع کننده درگیری نباشند؛ همینطور هم شد. چند متری بالاتر از سر در زنجیر شدیم و اجازه ندادیم که به سر در نزدیک شوند. جمعیت دانشجویان آنقدر بود که جرئت نکنند مجددا توهین کنند.در این میان چندین بار بحث میان دانشجویان صورت گرفت. درخصوص نحوه مطالبه و این مسائل؛ اگرچه لیدر ها چپ بودند اما همین شعار های قشنگ بعضی نوورودی های دانشگاه را به خود جذب کرده بود.

بچه ها با گفتگو سعی در آرام کردن دانشگاه و جلوگیری از هرگونه درگیری و اغتشاش داشتند. یکی شان به من گفت ما قصد نداریم فضا را ناآرام کنیم و شعار علیه شما بدهیم؛ ما فقط میخواهیم شعار بدهیم «نان،شغل،آزادی»؛ به او گفتم شما دیروز اینجا بودی و من تو را دیدم؛ امتحانت را یکبار پس دادی.نمیخواستیم مجددا اجازه بدهیم که به سردر بیایند،فحاشی کنند،ضدانقلاب را تحریک کرده و به تبع آن باعث گرا دادن به ضدانقلاب خارج دانشگاه شوند. مهمتر آنکه اصلا صدای دانشگاه نیستند! کدام دانشجویی راضی به از جا درآوردن در ورودی دانشگاه خود است؟ کدام دانشجو راضی به توهین به ساحت امام حسین است؟ هرگونه اختلاف نظر باید با گفتگو مبادله شود نه با چاقو و قفل-زنجیر و فحش ناموس!

وقتی ما را مانع حضور مجدد خود در سر در دیدند به سمت در دیگر دانشگاه در همان ضلع جنوبی رفتند. به من گفت ما تنها میخواهیم شعار مسالمت آمیز بدهیم اما نفر اول خودش بود که پرید و با لگد به در دانشگاه کوبید! در را چسبیدند اگر پلیس از بیرون مانع نمیشد میخواستند قفل آن را بشکنند؛ چند نفر از بیرون قصد داشتند که به آنها بپیوندند که پلیس آنها را روی در دستگیر کرد.

دیگر نماز شده بود.ایستادیم و نماز را به جماعت ادا کردیم؛ شش ساعت از حضورمان گذشت. با توجه به فضای بیرون دانشگاه از دختران دانشجو تقاضا کردیم که لطف کنند و بروند اما اینبار باز به سراغمان آمدند! خواهران هم وقتی دیدند اینطور است گفتند ما نخواهیم رفت!

اینبار جمعیت کمتر و طلبکار تر؛ مجددا نتوانستند و اینبار به در دیگری رجوع کردند و شروع کردند رو به بیرون دانشگاه شعار های رادیکال دادن. بچه ها زنجیر شدند و به طرفشان رفتند؛ حواسمان بود که نباید هیچگونه درگیری رخ ندهد.خواهرانی که همراه ما بودند از پشت مصلی نماز جمعه راهی شدند و از در ۱۶ آذر دانشگاه را ترک کرده بودند.

حراست از جمعیت دانشجویان خواست تا دانشگاه را ترک کنند اما بچه های مومن و انقلابی گفتند تا این ۱۰ پانزده نفر باقیمانده دانشگاه را ترک نکنند ما نیز میمانیم..آخرش بهمان فحش دادند و از «لاو گاردن» فرار کردند به سمت در ۱۶ آذر. خنده مان گرفته بود از آنهمه قیافه های عجیب غریب و ترسو که از یک مطالبه قانونی هم دریغ میکنند و زبانشان فقط به فحاشی میچرخد.

 به راستی با همچنین اقلیتی (که واقعا برای ما هم معلوم نیست چه تعدادشان دانشجو بودند) هیچ چهارچوب قانونی را رعایت نمیکند و مترصد است تا از کوچکترین فرصت برای برهم زدن نظم و آرامش دانشگاه به بدترین شکل ممکن استفاده کند و اخبارش را رسانه های ضدانقلاب با بزرگنمایی پوشش میدهند چگونه باید رفتار کرد؟!

رجانیوز

موسوی - مدیر اصلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

اعتراف به خرابکاری در کشور توسط حسینی و زم

س ژانویه 2 , 2018
[hana-flv-player video=”http://duya.navadiha.ir/uploads/eteraf-be-kharabkari.flv” width=”400″ description=”” player=”4″ autoload=”true” autoplay=”false” loop=”false” autorewind=”true” /] دانلود روشنگری

شاید این مطالب را دوست داشته باشی

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...