راه نجات از ربا-بخش یکم
انفاق یک نهاد محسوب میشود که ارتباط جدی و مستقیمی با نهاد بیع دارد. در این نهاد مردم مال خود را به صورت مخفی و آشکار به دیگران میدهند.
واژگان و مفاهیم در علومانسانی حکم سنگِ بنای یک نظام نظری را دارند؛ در علوم انسانی چهارچوبهای نظری هستند که ساختار یک موضوع خاص از علوم انسانی را در حوزههایی چون سیاست، جامعهشناسی، اقتصاد و… شکل میدهند.
تولید علوم انسانی دینی نیز از این قاعده تبعیت میکند. در این حوزه ابتدا باید به مفاهیم و واژگان پرداخت؛ سپس ارتباط معنادار بین این مفاهیم را برقرار کرد تا چهارچوب مفهومی ایجاد شود. از درون این نظامِ مفهومی است که میتوان به چهارچوبهای نظری متعدد دست یافت.
حال سوال این است که برای دستیابی به یک نظام مفهومی دینی از چه منبعی باید استفاده کرد؟
قرآن به عنوان اولین منبع برای استخراج مفاهیم برای شکلدهی به یک نظام مفهومی مطرح است.
در علم معاش (اقتصاد) دینی هم میبایست از مفاهیم شروع کرد و از آنجا که قرآن دامنهی مفهومی گستردهای در این حوزه دارد، میتواند خاستگاه اصلی مفاهیم مرتبط در حوزهی معاش باشد. از دل این مفاهیم است که میتوان به نظام مفهومی رسید و از آن طریق به چارچوبنظری کامل و جامعی دست یافت.
واژگان قرآنی مرتبط با یک نظام اقتصادی عبارتند از رزق، صدقه، قرضالحسنه، خمس، زکات، حساب، ربا، بیع، انفاق، تجارت، طمع، حرص و … که به فراخور موضوع و سیر بحث به هر یک از آنها میتوان پرداخت.
«چهارچوب مفهومی علم معاش در قرآن: در علم معاش (اقتصاد) دینی میبایست از مفاهیم شروع کرد و از آنجا که قرآن دامنهی مفهومی گستردهای در این حوزه دارد، میتواند خاستگاه اصلی مفاهیم مرتبط در حوزهی معاش باشد.»
دکترین ربا در برابر دکترین انفاق
دکترین ربا عبارت است از گرفتن اموال دیگری، بالاجبار و بلاعوض. در واقع، زمانی که اموال فرد دیگری، با اجبار و بلاعوض گرفته و غصب میشود ربا رخ داده است.
در مقابل دکترین انفاق؛ دادن اموال به شخص دیگر، اما با اختیار و بلاعوض است. در اینجا اکراه و اجبار وجود ندارد.
تفاوت دکترین ربا و انفاق در اجبار و اختیار است. در انفاق هیچ اکراه و اجباری در کار نیست اما فردی که ربا میدهد رضایت به دادن آن مال ندارد. نکتهای که باید در نظر داشت این است که این دو عبارت هیچ کدام تعریف ربا و انفاق نیستند بلکه دکترین آنها محسوب میشوند چراکه بین تعریف یک عبارت و دکترین آن تمایز نظری وجود دارد. دکترین کارکرد یک مفهوم را به صورت عملیاتی نشان میدهد.
انفاق یک نهاد محسوب میشود که ارتباط جدی و مستقیمی با نهاد بیع دارد. در این نهاد مردم مال خود را به صورت مخفی و آشکار به دیگران میدهند. در آیهی ۳۱ سورهی ابراهیم اشاره شده است که خدا از پیامبر میخواهد تا به بندگان بگوید که از آنچه خداوند به عنوان رزق به آنها داده است بهطور مخفی و آشکار انفاق کنند، پیش از آنکه روزی فرا برسد که در آن امکان بیع و ایجاد خلت و دوستی عمیق ممکن نیست[۱]. نهاد انفاق نهادی است که مردم مال خود را به آنجا میسپارند تا به صورت مخفی و آشکار به دیگران داده شود. ضمن اینکه انفاق انواع مختلفی دارد و بسته به نوع انفاق، نهاد انفاق متناسب با آن تغییر خواهد کرد. به عنوان مثال خمس یا زکات از انواع انفاقهای واجب، و صدقه یا نذر از انواع انفاقهای مستحب هستند که هر یک میتوانند تشکیلات نهادی خاص خود را داشته باشند. علاوه بر این انفاق تنها برای سرمایهی مال و اقسام آن مطرح نیست و میتواند برای گذارههای دیگر مثل نفس و اجزای آن نیز که خداوند رزق انسان کرده است تعریف شود، که متناسب با این گستره از انواع مال یا انواع نفس، نهاد انفاق میتواند بازتعریف شود.
در مقابل این نهاد، نهاد ربا قرار دارد. این نهاد، بعد از اینکه مقداری پول را در ساز و کاری که به آن تجهیز مالی گفته میشود از افراد جمعآوری میکند آنرا به افراد دیگری قرض میدهد. اما در ازای پولی که قرض داده میشود بهرهی زیادی طلب میشود و هر چه جلوتر میرود شخص قرضگیرنده به سختی میتواند از پس تعهد خود برآمده و از آن نجات یابد. در این فرآیند نهادی، دکترین ربا محقق شده، پول و مال فرد از آنها با اجبار و بلاعوض گرفته میشود. عموماً کسی که وام میگیرد، قبل از اینکه تولید کند متعهد میشود که از مال، نفس، و عمرش پیشاپیش بپردازد.
پس نهاد ربا، در گام اول درست در شرایطی که کسی نیازمند است مالی را قرض میدهد؛ سپس به تدریج با بهرهی مضاعف که در قبال آن طلب میکند، مال شخص را با اجبار و بلاعوض میگیرد. در اینجا نهاد ربا از راه نیاز اشخاص وارد شده و به مرور مال و نفس افراد را بلاعوض از آنها میگیرد. در مقابل کسی که قرض میگیرد، نه تنها پیشاپیش درآمدهای آتی خود را مصرف میکند، بلکه تعهد میکند از محل این درآمدهای آینده بهرهی مضاعفی نیز بپردازد. در واقع یکی از مشکلات قرض این است که در حالیکه هنوز درآمدی به دست نیامده و تولیدی صورت نگرفته است؛ پیشاپیش به پرداخت این درآمد و تولید بابت قرض تعهد داده میشود.
وامدار و متعهد کردن افراد یکی از ارکان سبک زندگی آمریکایی است. در این شیوه، به کمک نهادهای ربا، مردم بدهکار و وامدار میشوند. استقامت در برابر مشکلات و وامدار نشدن تا جای ممکن، شیوهی زندگی مقابل سبک زندگی آمریکایی است که البته لازمهی آن فرهنگسازی جدی در حوزههای مربوط به معیشت است. از آنجایی که محرک اصلی برای وامدار شدن افراد در سبک زندگی آمریکایی، طمع است؛ از اینرو گذارهی کلیدی شورش علیه طمع، از یکسو برای فرهنگسازی در این حوزه مطرح است و از سوی دیگر میتواند یک جنبش اجتماعی گسترده، جبههی متحد و یک کمپین وسیع علیه ربا و جنگ با خدا به وجود آورد.
انواع ربا در نسبت با انواع انفاق
مال، نفس و عمل میتوانند به مثابه طعمه باشند. مال در اقسام آن میتواند به عنوان طعمه مطرح باشد که فرد دیگری ممکن است به آن طمع داشته باشد. به همین صورت، نفس و محصول عمل حاصل از سرمایهی نفس انسان، طعمهای است که ممکن است به آن طمع شود. در واقع در حوزهی سرمایهی نفس، عمل و راندمان کار افراد میتواند به عنوان طعمه مطرح باشد.
ربا و انفاق در نسبت با این طعمه تعریف میشوند، این طعمه میتواند با اختیار و بلاعوض به دیگری داده شود و انفاق صورت گیرد؛ یا با اجبار و بلاعوض از فرد گرفته شود و ربا رخ دهد.
با نگاه دکترینال، ربا این قابلیت را دارد که در حوزههای مختلف معیشت به اشکال مختلف بروز یابد؛
- ربای زمین: گرفتن زمین و مِلک فردی دیگر به صورت بلاعوض است.
- ربای پول: گرفتن پول فردی دیگر به صورت بلاعوض است.
- ربای جهاز: گرفتن وسایل و تجهیزات دیگران به صورت بلاعوض است.
- ربای نفس: گرفتن جان و دسترنج فردی دیگر به صورت بلاعوض است.
- ربای فکر و اندیشه: گرفتن محصول فکر دیگران به صورت بلاعوض است.
در حوزهی ربا موارد دیگری نیز میتوانند مشابه نمونههای بالا تعریف شوند.
انفاق نیز با توجه به دکترین خود، میتواند مانند ربا در حوزههای مختلف معیشت ظاهر شود؛
- انفاق پول: دادن پول خود به فرد دیگر، بلاعوض اما به اختیارِ خود.
- انفاق زمین: دادن مِلک خود به شخص دیگر، بلاعوض اما به اختیار خود.
- انفاق تجهیزات؛
- انفاق نفس؛
- انفاق فکر و اندیشه؛
موارد دیگری هستند که به عنوان طعمه در اختیار انسان قرار دارند. افراد میتوانند آنها را با اختیار و بلاعوض به دیگران داده و به جای ربا، انفاق دهند. جوانب دیگر معیشت نیز در این قاعده قابل طرح است.
نکتهی حائز اهمیت این است که در هر صورت یک یا چند قلم از انواع سرمایههای مال و نفس به مثابه طعمه در اختیار انسان قرار دارد. حال این طعمهها یا به اجبار از افراد گرفته میشود، یا اینکه افراد به اختیار آنها را میبخشند. الگوی معیشتی غرب یعنی اکانامی، در تمامی انواع مکاتب خود، در پی این است که این طعمهها را به زور از چنگ افراد بیرون آورد. اما سوالی که در برابر این روش مطرح میشود این است: «در حالیکه بشر همهی این سرمایهها را در اختیار دارد چرا پیش از اینکه شرایطی پیش بیاید که مجبور شود آنها را به اجبار از دست بدهد، دست به انفاق نمیزند و با اختیار این طعمهها را نمیبخشد؛ آنهم درست در شرایطی که انفاق برکت به ارمغان میآورد، اما ربا، چیزی جز شومی و محاق به بار نخواهد آورد؟»
بنابراین مکتب انفاق، واگذارکنندهمحور است، به صورت بلاعوض و مکتب ربا، گیرندهمحور است، به صورت بلاعوض. از اینرو حاصل ربا، ایجاد دشمنی میان خریدار و فروشنده است. اما حاصل انفاقِ مبتنی بر بیع، که در رویکرد مشتریمدار رقم میخورد، خلت، دوستی، ایجاد مودت و گسترش محبت در جامعه است.*
ادامه دارد…
پانوشت:
[۱] . قُل لِّعِبَادِىَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ یُقِیمُواْ الصَّلَوهَ وَ یُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِیَهً مِّن قَبْلِ أَن یَأْتىَ یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ وَ لَا خِلَالٌ؛ «به آن بندگان من که ایمان آوردهاند بگو که نماز را برپا دارند و از آنچه روزى آنان کردهایم (از مال و جاه و جان) در نهان و آشکار انفاق کنند پیش از آنکه روزى بیاید که در آن نه داد و ستدى است و نه دوستیى (نه مال است و نه روابط و نه کارآیى آنها)» (سورهی ابراهیم، آیهی ۳۱).
* این نوشتار برداشتی است از جلسهی ۳۵۹ کرسی نظریهپردازی کلبهی کرامت و هفدهمین شورش علیه طمع، با عنوان رزق و انفاق.
منبع:سایت کدآمایی
Related Images:
بازدیدها: 36