۱.باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا ۱۸ دسامبر سال ۲۰۱۵ قانون تحریم حزبالله لبنان به شماره «۲۲۹۷» را -که پیشتر در کنگره با اجماع تصویب شده بود- امضا کرد. مطابق این قانون -که از پانزدهم آوریل امسال اجرایی شده است- ایالات متحده آمریکا بانکها و موسسات مالی که با مقاومت اسلامی لبنان همکاری میکنند را تحریم کرد؛ همچنین حسابهای بانکی مربوط به حزبالله لبنان که شامل بیش از سه هزار شخص، شرکت و افراد است نیز مسدود شدند و این افراد و سازمانها پس از این اجازه نخواهند داشت در هیچ بانک لبنانی و با هیچ واحد پولی حساب جدید باز کنند.
گفتنی است که پس از ابلاغ و اجرا این قانون توسط ایالات متحده آمریکا «ریاض سلامه» رئیس بانک مرکزی لبنان اعلام کرد که ۱۰۰ حساب بانکی مرتبط با این حزب مسدود شده است.
۲.کارگروه اقدام مالی (fatf) با انتشار بیانیهای در بیست و چهارم ژوئن امسال از تعهد سطح بالای ایران برای اجرای قوانین آمریکا درباره پولشویی و حمایت از تروریسم رونمایی کرد. بر اساس این توافق سطوح بالای اقتصادی در بانک مرکزی ایران پذیرفته است که خودش قوانین مربوط به پولشویی امریکا را اعمال کند.
بسیاری از منتقدین این بیانیه در کشور پس انتشار متن آن اعلام کرده بودند که در صورت اجرای این تعهدات دست جمهوری اسلامی ایران برای حمایت از محور مقاومت بسته خواهد شد؛ علاوه بر این اجرای این تعهدات هیچگونه تضمینی نیز برای عادی شدن مبادلات مالی با بانکهای ایران به همراه نخواهد داشت و fatf صرفا گامهای بعدی (next steps) در این باره را بررسی(will consider) خواهد کرد چنانچه در بیانیه این کارگروه آمده است:
If Iran meets its commitments under the Action Plan in that time period, the FATF will consider next steps in this regard.
اگر ایران در این دوره به تعهدات خود ذیل برنامه اقدام عمل کرده باشد، کارگروه اقدام مالی گامهای بعدی در این ارتباط را بررسی خواهد کرد.
۳.پس از تحریم حزبالله لبنان و انتشار بیانیه کارگروه اقدام مالی، همانطور که پیشبینی میشد مقامات آمریکایی در تکمیل پازل سوم پروژه خود اعلام کردند که دسترسی ایران به بازارهای بینالمللی منوط به توقف حمایت از حزبالله لبنان است. در همین راستا «اریک شولتز»، سخنگوی کاخ سفید گفت: «عاملان مالی نمیخواهند با کشوری تجارت کنند که برای تروریسم تأمین مالی انجام میدهد .بنابراین ما از ایران میخواهیم این کار را نه تنها به دلیل آنکه برای امنیت ملی خوب نیست – و آنها دارند از تروریسم حمایت میکنند – بلکه، به این دلیل که در راستای منافعشان هم نیست، متوقف کنند.»
۴.سه سناریو اخیر که طی چند ماه گذشته به وقوع پیوسته است را به معنی واقعی کلمه میتوان زمینهسازی برای وارد کردن کشور به مذاکرات منطقهای با آمریکا و به تعبیر دیگر برجام دو دانست. ابتدا حزبالله لبنان تحریم مالی میشود، سپس دولت تدبیر و امید در اقدامی که نتیجه آن تقریباً هیچ است وارد سنایو خطرناکfatf مبنی بر اجرای تعهدات سطح بالا میشود و در نهایت نیز آمریکا خواهان عدم حمایت ایران از حزبالله لبنان شده است.
لذا آمریکا با طرح مسئله جدید و دامن زدن به آن ،کشور را به حیطه جدیدی وارد خواهد کرد که برای رفع این مسائل مذاکرات جدیدی را مجددا باید آغاز کرد. از طرفی دیگر نیز نحوه عملکرد دولت تدبیر امید طی ماههای اخیر از جمله عزل امیرعبداللهیان -معاون عربی آفریقایی وزارت خارجه- و همچنین دم زدن از گفتوگوهای منطقهای توسط دولتمردان حکایت از آن میکند که دولت نیز ایمانی راسخ به پیاده کردن پروژه آمریکا در سطح منطقه دارد. اما سوق دادن کشور به سمت برجام دو شکستی دیگر در پرونده دولت یازدهم به یادگار خواهد گذاشت که دلایل آن به شرح زیر است:
الف: قبل از پرداختن به برجام دو باید به ارزیابی برجام یک پرداخت. باگذشت بیش از یکسال از اجرای توافق هستهای و باوجود باوجود تعلیق غنیسازی بیست درصد، بتنریزی در محفظههای راکتور اراک، کاهش سانترفیوژها به پنج هزار عدد و تبدیل فردو به یک مرکز آموزشی و تحقیقاتی نهتنها بسیاری از تحریمها همچنان پابرجا مانده است بلکه روز به روز اقدمات ضدایرانی آمریکا رو به افزایش است به طوری که برخی از مقامات دولتی چون ولیالله سیف نیز اعتراف کردهاند که ثمرات اقتصادی برجام تقریباً هیچ بوده است.
ناگفته نماند از دیگر مضررات اقتصادی بخش پنهان و محرمانه توافق هسته ای آن بود که دولت تدبیر بیش از ۱۰ میلیارد دلار برای ساخت پالایشگاه و مجتمع پزشکی در خارج از کشور سرمایه گذاری کرد، بازار صنعت خودروسازی را به فرانسوی ها واگذار کرد و در نهایت تا به امروز مبلغی بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار تعهد برای خرید بیش از ۲۲۰ فروند هواپیما از بوئینگ، ایرباس و شرکت های تابعه آنها به امریکا و فرانسه ایجاد نمود تا مشخص شود محتوای جلسات پیاپی و چندین ساعته ظریف و کری در مذاکرات هسته ای در چه زمینه ای بوده است.
به عبارتی دیگر دولت تدبیر و امید برای بازگشت ۲۳ میلیارد دلار پول های بلوکه شده کشور در کنار تعطیلی صنعت هسته ای، تعهد ۱۰۰ میلیارد دلاری خرید هواپیما به امریکا و فرانسه ایجاد کردند.
لذا برجام یک مدل کاملاً شکست خورده است و تسری آن به مسائل دیگر نیز شکستی دیگر را به دنبال خواهد داشت.
ب: وارد شدن به مذاکرات منطقهای به شیوهی برجام آن هم از طریق دولت یازدهم-با توجه به کارنامه ناکارآمد مذاکرات هستهای- ممکن است به ایجاد مخاطرات امنیتی برای جمهوری اسلامی بیانجامد. از آنجایی که در مسائل امنیتی مذاکرات برد-برد هیچگاه محقق نمیشود- مگر در صورتی که آنچه که مبادله میشود همجنس و هم وزن باشد- در صورت واگذاری هر نوع امتیازی به طرف مقابل ممکن است شاهد حضور و فعالیت داعش و نیروهای تکفیری در داخل کشور و در سطح گستردهتر باشیم. به عبارتی دیگر به جای نبرد با گروههای تکفیری در سوریه و عراق باید در استانهای مرزی خودمان و در نهایت نیز در تهران با گروههای تروریستی مواجه بشویم.
پیشتر نیز تجربه مذاکرات آتشبس در سوریه و نقض آن توسط تکفیریها -که به تصرف مناطقی در جنوب حلب انجامید- نشان داد که معارضین مسلح از هر موقعیتی برای پیشروی استفاده میکنند و هرنوع توافقی با آنها و متحدانشان محکوم به شکست است.
ج: به طور کلی بازی کردن در مدل ارائه شده توسط آمریکاییها برای رسیدن به نتیجه مطلوب همواره محکوم به شکست است. این مدل در سخنرانی ابتدای سال مقام معظم رهبری در مشهد مقدس اینگونه تعریف میشود: در مقطع کنونی، آمریکاییها بهدنبال تزریق تفکر خاصی در میان نخبگان جامعه و سپس افکار عمومی کشور هستند مبنی بر اینکه ملت ایران بر سر یک «دو راهی» قرار دارد و چارهای جز انتخاب یکی از این دو راه ندارد!: دو راهی که آنها ادعا میکنند این است که ملت ایران یا باید با آمریکا کنار بیاید و یا بهطور دائم تحت فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن باشد
.
لذا باید این مسیر را یک دو راهی بیپایان دانست؛ همانطور که تجربه مذاکرات هستهای نیز آن را نشان داده که با عدول بسیاری از منافع ملی نتیجه به دستآمده مطلوب نخواهد بود و پس از هر مذاکره بر سر مسئله هستهای باید روز به روز به پاسخگویی در مسائل جدیدی بپردازیم و در آن زمینهها نیز از منافع ملی و خطوط قرمز عبور کنیم. مقام معظم رهبری در این رابطه میفرمایند: شما وقتی در مقابل دشمن، درحالیکه میتوانید ایستادگی کنید -که بعداً عرض خواهم کرد- عقبنشینی کردید، دشمن جلو میآید -دشمن متوقّف نمیشود- و کمکم کار را به اینجا میرسانند که اینکه شما میگویید دولت جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی و قوّهی قضائیه باید برطبقِ احکام اسلام و شریعت اسلامی باشد، اینها برخلاف آزادی است و لیبرالیسم اینها را قبول ندارد؛ کمکم به اینجاها میرسد. اگر عقبنشینی کردیم، عقبنشینی به این نقطهها منتهی خواهد شد که [بگویند] شورای نگهبان چه نقشی در جامعه دارد و چرا باید شورای نگهبان بهخاطر مخالفت با شرع قوانین را بردارد؟
به همین جهت باید اعتراف کرد که در صورت حرکت دولت تدبیر به سمت برجام منطقهای، روند امتیاز دهیها نهتنها به مسائل منطقهای محدود نخواهد ماند بلکه باید شاهد برجامهای دیگری نیز بود که غیر از تضعیف مولفههای قدرت جمهوری اسلامی ایران هیچ چیزی برای کشور به ارمغان نخواهد آورد.
رجانیوز