نودیها – کیاوش کلهر: کشور ترکیه فعلی را با حدود ۷۴ میلیون نفر جمعیت و بیش از ۷۸۳ کیلومتر مربع مساحت، میتوان باقیمانده هسته اصلی امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول دانست. امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول از هم فروپاشید و با همت مصطفی کمال پاشا، جمهوری فعلی ترکیه بر بقایای آن امپراتوری تأسیس گردید و بدین طریق کشور ترکیه وارد بعد جدیدی از هویت ملی گردید.
به گزارش رجانیوز، جمهوری ترکیه با اصلاحات اساسی آتاتورک روندی از حرکت به سوی کشوری جدید را آغاز کرد که طی آن هویت اسلامی باقیمانده این کشور از دوران عثمانی، آرام آرام دچار دگرگونی گردید و هویت ملت ترکیه طی این اصلاحات، در چهارچوب پانترکیسم تعریف گردید. آتاتورک طی مدت حکوتش ترکیه را چهارنعل به سوی غرب تازاند و در محو کردن آثار اسلامی جامعه ترکیه –حتی رسمالخط عربی این کشور- از هیچ عملی دریغ نکرد و ترکیه را در چهارچوب پارامترهای جدید ناسیونالیستی تعریف نمود.
با انجام بسیاری از اصلاحات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، ترکیه حرکت به سوی یک کشور صنعتی را آغاز نمود. بخصوص پس از جنگ جهانی دوم و تشکیل ناتو، در حالی که بسیاری از کشورهای عربی به شوروی گرایش داشتند، ترکیه پرشتاب در مسیر غرب حرکت کرد. سیاست خارجی ترکیه نیز طبیعتاً متأثر از این دیدگاه غربگرایانه بود و ترکیه تا پیش از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه، رابطه حداقلی با کشورهای منطقه داشت. لیکن در سال ۲۰۰۲ و با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، دولت ترکیه در پی پس زدن رویکرد منفعل منطقهای خود برآمد و تلاش نمود تا هویت سیاست خارجی خود را به عنوان یک بازیگر منطقهای بازتعریف کند.
طبیعتاً برای بررسی سیاستهای منطقهای ترکیه، اجمالا مروری بر نحوه روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه و کارنامه سیاسی شخص اول آن، رجب طیب اردوغان خواهیم داشت.
آقای شهردار تاریخ معاصر جمهوری ترکیه را میتوان به دو بخش قبل و بعد از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه تقسیم نمود. رجب طیب اردوغان فعالیتهای سیاسی خود را با حزب رفاه نجمالدین اربکان در دوران دانشجویی آغاز نمود و پلههای ترقی در سیاست را یکبهیک از شهرداری استانبول تا نخستوزیری و ریاستجمهوری طی نمود. اردوغان پس از رسیدن به مقام شهرداری استانبول و خدمات شایان ذکر در زیرساخت و حمل و نقل این شهر، به محبوبیت نسبی رسید و در سال ۲۰۰۲ با حزب عدالت و توسعه قدرت را در ترکیه به دست گرفت. حزب عدالت و توسعه با عهدهدار شدن امور ترکیه، بسیاری از الگوهای سیاست خارجی این کشور را تغییر داد. صرفنظر از بسیاری از چالشهای داخلی این کشور و شخص اردوغان از قبیل بحران فساد در دولت و آشوب پارک گزی و… شاید بتوان بزرگترین چالش و قمار سیاست خارجی در دوران تاریخ معاصر ترکیه را بحث خیانت به سوریه دانست. همانگونه که پیش از این نیز ذکر شد، دولت ترکیه تا پیش از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، رویکرد منفعلانهای نسبت به دولتهای منطقهای داشت، اما با تغییر سیاستهای این کشور و طرح تئوریهای نوین در سیاست خارجی این کشور، ترکیه تلاش کرد تا خود را از قالب یک کشور منفعل خارج و خود را به عنوان یک بازیگر فعال منطقهای نشان دهد. فهم بهتر تغییرات سیاست خارجی ترکیه جز با فهم نظریه سیاست خارجی این کشور یعنی عمق راهبردی میسر نیست.
عمق راهبردی!
احمد داود اوغلو را میتوان تئوریسین سیاست خارجی نوین ترکیه و حزب متبوعش دانست. احمد داود اوغلو با تألیف کتابی بنام «عمق استراتژیک» به تشریح اصول سیاست خارجی ترکیه در تعامل با کشورهای منطقه و به صفر رساندن مشکلات با همسایگان جهت بدل شدن به بازیگر فعال منطقهای پرداخت. ترکیه تا مدتها با کشورهای پیرامون خود دچار تنشهای گوناگون بود که این پتانسیل ترکیه برای فعالیت در منطقه را کاهش میداد.
یکی از نمونههای تنش این کشور با همسایگان درگیری با سوریه و عراق در خصوص حقابه فرات بود. طبیعتاً دولتمردان ترکیه به پشتوانه نظرات احمد داود اوغلو دست به تغییر رویکرد در سیاست خارجی خود دادند. براساس نظرات داوود اوغلو، ﺗﺮﻛﻴﻪ، ﻗﺪرت ﺑﺰرﮔﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﺧﺼﻮص ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ اﺻﺮار ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ ﺑﻪ راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻏﺮب ﻣﻴﺮاث و ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺗﺎرﻳﺨﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺧﻮد را ﻣﻮرد ﻏﻔﻠﺖ ﻗﺮار داده اﺳﺖ و در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ اﺳﺘﺮاﺗﮋﻳﻚ ﻓﻌﻠﻲ ﺧﻮد و رواﺑﻂ دﻳﭙﻠﻤﺎﺗﻴﻚ و ﺳﻴﺎﺳﻲ و اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﻛﺸﻮرﻫﺎ در ﺧﺎورﻣﻴﺎﻧﻪ و ﺷﻤﺎل آﻓﺮﻳﻘﺎ و اوراﺳﻴﺎ را ﻧﺎدﻳﺪه ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺑﻪ ﺻﻔﺮ رﺳﺎﻧﺪن ﻣﺸﻜﻼت، اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﻗﻮیﺗﺮی ﺑﺮای ﻫﻤﻜﺎری دﻳﭙﻠﻤﺎﺗﻴﻚ ﺑﺎ ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﺗﺮﻛﻴﻪ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﻣﺤﻮرﻫﺎی ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﻲ ﺣﺰب ﻋﺪاﻟﺖ و ﺗﻮﺳﻌﻪ را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ ﺷﺮح زﻳﺮ ﺑﻴﺎن ﻛﺮد:
۱- ﺗﻮازن ﺑﻴﻦ آزادی و اﻣﻨﻴﺖ
۲- ﺗﻨﺶزداﻳﻲ در ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﻲ ﻣﻨﻄﻘﻪای
۳- ﺳﻴﺎﺳﺖﻫﺎی ﭼﻨﺪ ﺑﻌﺪی
۴- دﻳﭙﻠﻤﺎﺳﻲ اﻧﻌﻄﺎفﭘﺬﻳﺮ
در ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﻲ ﺟﺪﻳﺪ، ﺗﺮﻛﻴﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﭘﻴﺮاﻣﻮن ﺧﻮد ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻛﺮده و ﺣﺘﻲ در ﺻﻮرت وﺟﻮد ﻓﺮﺻﺖ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪه و در آﻧﻬﺎ ﺣﻀﻮر داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و زﻣﻴﻨﻪ را ﺑﺮای اﻓﺰاﻳﺶ ﻋﻤﻖ راﻫﺒﺮدی ﺗﺮﻛﻴﻪ و ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪن ﺑﻪ ﺑﺎزﻳﮕﺮ ﻣﺆﺛﺮ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﻓﺮاﻫﻢ ﻛﻨﺪ. با اتخاذ این رویکرد جدید دولت ترکیه حتی از فرصت بیداری اسلامی نیز استفاده نمود و تلاش کرد تا برای افزایش نفوذ خود در کشورهایی که دچار انقلاب شدهاند، مدل حکومتی خودر را ارائه دهد. با اتخاذ این رویکرد، روابط سوریه و ترکیه که دچار فراز و نشیب تاریخی بسیاری بود و نوعاً به سردی میگرایید، دچار تحول اساسی گردید. حزب عدالت و توسعه پس از روی کار آمدن فرایندی از اعتمادزایی را آغاز نمود که نتیجه آن به اوج رسیدن روابط سیاسی و اقتصادی در دو کشور بود، اما با کلید خوردن بحران در سوریه، ترکیه تمام این فرایند را بر باد داد.
تا پیش از اوجگیری این بحران در سوریه، دو کشور بخش زیادی از نیازهای اقتصادی یکدیگر را برطرف میکردند و حجم مبادلات تجاری این دو کشور سالیانه، بالغ بر چند میلیارد دلار میشد. اما با شروع بحران در سوریه، ترکیه دچار خطای استراتژیک و اشتباه محاسباتی گردید و تصور نمود که دولت اسد به زودی از بین خواهد رفت، لذ رابطه با اسد دیگر برای ترکیه سودمند نیست. ترکیه به خیال رابطه گرم با دولت و حکومت بعدی سوریه، از شورشیان حمایت نمود و به چند سال فرایند اعتمادسازی خود پشت پا زد. اما سئوالی که در این میان مطرح میگردد این است که ترکیه به چه دلایلی علناً به حمایت از داعش میپردازد و از سقوط دولت اسد خرسند میگردد؟ عموم تحلیلگران دو دلیل ذیل را برای این امر مطرح میکنند:
۱) احتمال تجزیه سوریه و ایجاد یک کشور سنی تابع ترکیه و قطع محور مقاومت: یکی از قویترین محرکهای حمایتی ترکیه از شورشیان داعش، رؤیای تجزیه سوریه به چند بخش گوناگون و زیر نفوذ گرفتن یکی از این مناطق توسط ترکیه بود. ترکیه تصور میکرد که با سقوط اسد، چند کشور کوچک ایجاد خواهد شد و دولت ترکیه میتواند در این میان یک دولت سنی زیر نفوذ خود ایجاد کند. هدف اصلی این کشور قرار بود، قطع محور مقاومت تعریف گردد تا با قرار گرفتن بین عراق و سوریه بتواند مانع از کمکهای ایران به همپیمانان خود در منطقه گردد.
۲) دستیابی به منابع نفتی عمده خاورمیانه: برای اولین بار دونالد ترامپ نامزد جمهوری خواه آمریکا از این علت پرده برداشت و یکی از دلایل حمایت ترکیه از داعش را دستیابی به منابع نفتی ارزان بیان نمود. رسواییهای اخیر اردوغان و اعضای خانواده وی در خرید نفت از داعش به خوبی مؤید این نکته است. بیشک یکی از دلایل حمایتهای همهجانبه ترکیه از داعش، دستیابی به منابع عمده و ارزان نفت است.
با ذکر نکات فوق، شاید بتوان اینگونه نتیجه گرفت سیاستهای منطقهای ترکیه در آینده باتوجه به پیشرویهای ارتش و ملت سوریه و همچنین حمایتهای روسیه و جمهوری اسلامی ایران و بالطبع خروج تکفیریها از این کشور با شکست مواجه میگردد و ترکیه برای برونرفت از این منجلاب بایستی در سیاستهای خود تجدید نظر نماید.
منبع : رجانیوز