داستان ۲ کوزه

اشتراک گذاری :

در افسانه ای آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای 

چوبی می بست…چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد

یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. 

هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.

مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. 

کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده 

به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که 

فقط می تواندنصف وظیفه اش را انجام دهد.

هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است. 

کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد 

تصمیم گرفت با او حرف بزند : ” از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی که از من استفاده 

کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای…فقط نصف تشنگی کسانی را که در 

خانه ات منتظرند فرو نشانده ای. “

مرد خندید و گفت: ” وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن. 

موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده…سمت خودش… گل ها و 

گیاهان زیبایی روییده اند.

مرد گفت:میبینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ 

من همیشه می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم.

این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب 

می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. 

اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را بکنی؟

 

منبع: متل ها و مثل ها

برای امتیاز دادن به این مطلب اینجا کلیک کن
[کل آراء: 0 میانگین: 0]

Related Images:

Visits: 130

محمد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

دانلود بازی اسکیت true skate 2015 - برای اندروید

س مه 5 , 2015
  دانلود بازی با حجم ۲۲ مگابایت اندروید ۲٫۳ و بالاتر برای امتیاز دادن به این مطلب اینجا کلیک کن [کل آراء: 0 میانگین: 0]Related Images:Visits: 130

شاید این مطالب را دوست داشته باشی

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...