داستان عشق من مهناز – فصل دوم قسمت پانزدهم

اشتراک گذاری :

اولین پیامکی که براش فرستادم :”سلام خوبی ؟”

نوشت : “سلام ممنون”

نوشتم : “چه خبر خانواده خوب هستن؟”

نوشت :”بله ممنون”

نوشتم : “میخوام چیزی بگم که احتمالا باعث بشه ارتباطمون تموم بشه”

نوشت : “بگو”

نوشتم:”خانوادم با ازدواجمون مخالفت کردن”

نوشت :”خانواده من هم مخالفت کردن مخصوصا بابام”

نوشتم : “خب فک کنم این آخرین پیامکهایی هستش که به هم میدیم”

نوشت : “شاید نمیدونم”

نوشتم : “یه چیزی می پرسم رک جواب بده حاضری ارتباطمون حفظ بشه”

نوشت : “من مشکلی ندارم اما فکر کنم خانواده تو خیلی با من مشکل دارن”

نوشتم : “قرار نیست کسی که متوجه بهش پس حله ؟”

نوشت : “نمیدونم آخه چی بگم”

نوشتم : “یه بله بگی درست میشه”

نوشت : “باشه”

این پیامک بازی شروع ارتباط من و حنانه شد.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب اینجا کلیک کن
[کل آراء: 0 میانگین: 0]

Related Images:

Visits: 186

مرتضی - مدیر اصلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

نحوه درست کردن دستمال مرطوب در منزل

د جولای 17 , 2017
نودیها:دستمال مرطوب آرایشی یکی از لوازم ضروری است که هر خانمی روی میز لوازم آرایش اش باید داشته باشد. به جای خرید دستمال مرطوب حاضری می توانید درمنزل با لوازمی که در اختیار دارید دستمال مرطوب خانگی درست کنید.   دیگر همه‌ ما می‌دانیم که دستمال‌های پاک کننده‌ آرایش چقدر […]

شاید این مطالب را دوست داشته باشی

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...