نودیها:رضا ایرانمنش در ابتدای گفتوگویش به جهت همشهری بودن با «حاجقاسم» و به عنوان کسی که سالیان سال در جوار حاجقاسم سلیمانی بوده است، تأکید کرد: من سالیان سال، در جوار حاجقاسم سلیمانی بودم. هر بار که در بیمارستان بستری میشدم حاجقاسم به عیادتم میآمد. حتی در وضعیتی که از روی گوشی حاجی را رصد میکردند، به اطرافیانش میگفته من باید بروم!
ایرانمنش در این برنامه به اجرای صبحگاه لشکر ۴۱ ثارالله اشاره کرد و گفت: ۴ سال و نیم در لشکر ۴۱ ثارالله در خدمت حاجقاسم بودم؛ سردار میگفتند صبحگاه را رضا باید اجرا کند. بعضی اوقات پیش میآمد که سرما خورده بودم و صدایم درنمیآمد و چه تلاوت قرآن و چه اجرای صبحگاه برایم امکانپذیر نبود، اما حاجقاسم میگفت رضا باید باشد و اگر نباشد دلم میگیرد.
او سپس به خاطرهای جالب و قابل تأمل از عملیات کربلای یک اشاره کرد که حاجقاسم ۵ روز نخوابیده بود؛ بازیگر نقش اول فیلمهای «دکل» و «سجاده آتش» تصریح کرد: یادم میآید کربلای یک، ۵ روز بود حاجقاسم اصلا نخوابیده بود. ما برگشتیم خط را به بچهها سپردیم و آنها پدافند کردند. حاجقاسم گفتند بچهها من خیلی خستهام؛ کسی هست مرا ببرد اهواز، ساعت ۶ صبح جلسه دارم؛ میخواهم در ماشین استراحت کنم. گفتم حاجی خودم هستم؛ کنار من نشست با شهید دلیجانی، هر ۲ آنقدر خسته بودند تا اهواز تکان نخوردند.
وی افزود: جالب است بدانید زمانی که در تاریکی شب رانندگی میکردم، دستاندازهایی که خمپاره خورده بود، ماشین به زمین میخورد، اما آنها اصلا تکان نمیخوردند. حدود ساعت ۵ و نیم صبح بود که آفتاب میخواست طلوع کند حاجی را بیدار کردم، نزدیک بود نماز قضا شود. گفت چرا بیدارم نکردی! سن و سال کمی داشتم و از این واکنش ناراحت شدم. بعد از جلسه سراغم را گرفته بودند که چرا آنقدر زود ناراحت میشوی.
ایرانمنش خاطرنشان کرد: مردم بدانند اقتداری که الان داریم به برکت وجود حاجقاسمها و شهدایی است که کموبیش نامهایشان را در تابلوها به اسم شهدا میبینیم؛ راحت از کنارشان نگذریم. آن مسؤولانی که به این میزهای مدیریت تکیه زده و فکر مردم را نمیکنند، بدانند که شهدا از آنها نمیگذرند.
باشگاه خبرنگاران