حکایت کریمخان و کبوتر و باز شکاری

گفت: آمریکایی‌ها در مقابل  اینهمه زورگویی و باج‌خواهی نظیر بازرسی از مراکز نظامی ایران و بازجویی از دانشمندان و… چه امتیازی خواهند داد؟!
گفتم: امنیت کشورمان را می‌گیرند و هر روز باید شاهد چند عملیات تروریستی باشیم،  اقتصادمان را نابود می‌کنند و…
گفت: مرد حسابی! سؤالم این است که در مقابل اینهمه امتیازی که می‌خواهند قرار است چه امتیازی بدهند!
گفتم: بعد از همه این امتیازات، در نهایت قول داده‌اند که ۱۳ درصد از تحریم‌ها را بردارند!
گفت: ولی برای رفع همین ۱۳ درصد تحریم‌ها، باید چند برابر آن را هزینه کنیم.
گفتم: چه عرض کنم؟! برای کریمخان‌زند یک باز شکاری آوردند. پرسید؛ هنرش چیست؟ گفتند روزی دو کبوتر می‌گیرد. پرسید؛ هزینه‌اش چقدر است؟ گفتند؛  روزی ۲ تا کبوتر می‌خورد… کریمخان گفت؛ خب! ولش کنید برود، خودش بگیرد و خودش بخورد، چرا هزینه نگهداریش را ما بپردازیم؟!

محمد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

طنز در شبکه های اجتماعی ۴

س ژوئن 23 , 2015
:: اینایی که با یه جمله مسیر زندگیشون عوض میشه ؛ فرمون زندگیشون هیدرولیکه فک کنم … :: :: یه دفتر خریدم ١١تومن، موندم توش بنویسم یا قاب کنم بزنم به دیوار… :: :: طوری که یه آهنگ آدمو به گذشته برمیگردونه، ماشین زمان هم نمیتونه اون طوری برگردونه… فیزیکدانا […]

شاید این مطالب را دوست داشته باشی

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...