سایت نودیها : حجت الاسلام رسایی نماینده مردم تهران در مجلس نهم شورای اسلامی در گفتگویی متفاوت با هفته نامه تماشاگران گفت: آقای روحانی تنها رئیس جمهوری است که بدنه اجتماعی ندارد. بدنه اجتماعی روحانی برای آقای خاتمی و هاشمی است. من همیشه به دولت آقای روحانی میگویم “دولت خاشمی” نصفش برای خاتمی است نصفش برای هاشمی. همه رؤسای جمهور پایگاه اجتماعی داشتند مثل آقای هاشمی که پایگاهش تودهها نبود چون آنها را له کرد، خواص هزینه داده برای انقلاب هم پایگاه او نبودند. خواص متوسط به بالا یا تکنوکراتها پایگاه اجتماعی آقای هاشمی بودند. هاشمی مدیرها را سیر کرده بود برای همین آنها را همیشه به دنبال خودش داشت. آقای خاتمی هم بدنه اجتماعی داشت در بین طیف روشنفکر و دانشجو و هنرمندان چهره و مشهور. بدنه اجتماعی آقای احمدینژاد هم در تودههای عمومی مردم، مستضعفین، بچه حزب اللهیها و… بود. تا این دو سال آخر که آقای احمدینژاد با رفتارهایی که داشت طیفی از این جماعت را از خود دور کرد. همه اینها پایگاه و بدنه اجتماعی داشتند اما آقای روحانی پایگاه اجتماعی ندارد و بعد از افتضاحی که در پرداخت حقوق های کلان و پاداش های چند صد میلیونی بوجود آمده به شدت جایگاهش در افکار عمومی را از دست داده است.
آنچه را که در ادامه میخوانید مشروح مصاحبه رسایی با هفتهنامه تماشاگران است:
هفته نامه تماشاگران: حمید رسایی را باید از سلبریتیهای گروه پایداری محسوب کرد. یکی از تندمزاجترین چهرههای نحله تندمزاجان. رسایی که در دوران ریاستجمهوری هشت ساله احمدینژاد یکی از پر و پاقرصترین حامیان او محسوب میشد – اگرچه میگوید به محمود انتقادات تندی هم داشته است- با آمدن حسن روحانی به خیابان پاستور، مجبور شد صدایش را بالاتر ببرد. منتقد دائمی و جدی اصلاحطلبان و سیاستهای موسوم به اعتدال و یکی از بیمهارترین معترضان به ظریف و برجام. این روحانی جنجالی با همین رویه توانست به یکی از شاخصترین چهرههای مجلس نهم تبدیل شود و صحنههایی ماندگار و تاریخی را در صحن علنی ساختمان بهارستان خلق کند. اعتراضهای بیپایان او به مذاکرات هستهای، اعتراضاتش به علی لاریجانی برای تصویب برجام در مجلس و نطقهای آتشیناش علیه خاندان هاشمی را باید از نقاط عطف سالهای اخیر مجلس به حساب آورد.
رسایی اما برای پیگیری منویاتاش به بلندگوی مجلس بسنده نکرد. او سالهاست با نشریه ۹ دی یکی از تریبونهای اصلی اصولگرایان تندرو را در اختیار دارد. گروهی که در سالهای اخیر با نام دلواپسها نامی خاص پیدا کردهاند. نشریهای که انعکاس تمام و کمالی از روحیه مدیرمسوول پرهیاهوست و بارها در منازعات سیاسی خبرساز شده و البته مخالفان بسیاری پیدا کرده. اتفاقی که به نظر نمیرسد برای حجتالاسلام، عجیب یا ناخوشایند باشد. ۹ دی با مواضع گاه حیرتانگیزش بارها تا پای توقیف دائم رفته اما هر بار روئینتن نشان داده و با گذر از آتش، دوباره روی کیوسکهای مطبوعاتی برگشته. سختجانی ویژهای که اغلب آن را به جایگاه متفاوت حمید رسایی مرتبط میدانند و او خودش منکر آن است. اینبار هم که باز نشریهاش به محاق رفته میگوید برمیگردد چون حرف حق و قانونی میزند و نمیتوانند دهانش را ببندند. همانطور که در فضای مجازی نمیتوانند جلویش را بگیرند و او حالا هم که در مجلس نیست، هر از چند گاه خبرساز میشود. مثل انتقادش از سازمان بازرسی کل کشور و مثل خبری که از تهیه فهرستی از مدیران با حقوق نجومی داد.
حجتالاسلام رسایی را در دفترش در همان کوچه پسکوچههای حوالی میدان بهارستان پیدا میکنیم. جایی که میگوید از منزلش هم دور نیست و اینطوری تأکید میکند که خانهای در بالای شهر ندارد. او حالا با رد شدن صلاحیتاش و باز ماندن از حضور دوباره در مجلس فراغت بیشتری دارد و میگوید یکی از کارهایش قرار است همین حضور در رسانهها باشد. پس برای مصاحبه که درخواست میدهیم بدون امروز و فردا کردن زیاد –که عادت سیاستمدارهاست- با ما در دفترش قرار میگذارد. دفتری که با موکت فرش شده، اثاث محقری دارد و حاج آقا میگوید دیدارهایش را همین جا انجام میدهد و ۹ دی هم همین جا بسته میشود. بر خلاف تصوری که از او داریم، راحت و گرم است و آدم را نمیترساند! به روال گفتوگوهای «تماشاگران امروز» با آقای رسایی هم وارد بحثهای تخصصی نمیشویم و ترجیح میدهیم بیشتر از موضوعاتی صحبت کنیم که علاقه داریم از ایشان بدانیم. میخواهیم بدانیم پشت آن پیشانی چین خورده و صورت برافروخته چه میگذرد و زوایایی از شخصیتاش را بپرسیم که معمولاً کمتر نمایان میشود. پس، از خانوادهاش میپرسیم، از علایق و تمایلات شخصیاش. هر چند که از سیاست گریزی نیست اما برایمان جالب است بدانیم که مرد سیاسی جز سیاست در چه عوالمی سیر میکند.
*ما فکر میکردیم در یک دفتر بزرگتر با شما قرار داشته باشیم. فکر نمیکردیم دفتر کار شما اینطور جمع و جور باشد. تصور مردم این است که نماینده مجلس باید دفتر بزرگتری داشته باشد.
البته این هم دفتر نمایندگی من بود و هم قبلا دفتر هفته نامه ۹ دی بود اما الان فقط دفتر هفته نامه ۹ دی است. حالا اگر دفتر قبلی من میآمدید چه میگفتید؟ دفتر قبلی در زیرزمین یک ساختمان قدیمی در خیابان ایران بود. یک بار یکی از رسانههای اصلاح طلب یک گزارش از آن تهیه کرده بود. نمیدانم خبرنگارش چه وقت و چه زمانی داخل دفتر آمده بود، ولی حتی اینکه فرشمان چطور بود و دفتر چگونه بود را در گزارشش آورده بود.
*یعنی بیخبر از شما گزارش تهیه کرده بود؟
بله.
*نفوذی بوده؟!
چیز عجیبی هم نبود هر کسی میتواند با ما ارتباط بگیرد و به دفترم بیاید. همین امروز هم بعد از شما با دو سه نفر قرار دارم. هنوز مردم با بنده در ارتباط هستند و ما را مثل یک نماینده میدانند و در ملاقات ها می آیند، مشکلاتشان را میگویند.
*می توانید به آنها کمک کنید؟
در مواقعی و مواردی بله. هرچند نماینده نیستم اما بالاخره هم ارتباطاتم و هم رسانه ۹ دی سر جایش است. علاوه بر همه اینها در فضای مجازی هم فعالم؛ یعنی کانال تلگرامم با ۳۹هزار عضو و صفحه اینستاگرامم با ۱۲۷هزار نفر عضو، رسانه هستند. برخی اوقات سوژه ها و موضوعاتی پیش می آید که با کار رسانه ای می توان آنها را دنبال کرد.
*فکر می کنید چرا این حالت وجود دارد همانطور که در سال های اول دولت روحانی مردم هنوز به درب خانه احمدی نژاد می رفتند و ملاقات می کردند و نامه می دادند.
شاید یک علت آن این است که مردم احساس می کنند ما از جله نمایندگانی بودیم که به صراحت حرف می زدیم. این تلقی را در ایمیلهایی که میفرستند و یا در کامنت هایشان بیان می کنند. به نظرم مهمترین سرمایه یک نماینده هم همین باشد که حرف بزند هر چقدر بیشتر از حقوق مردم حرف بزند بیشتر به او مراجعه می کنند. سال گذشته در مجلس یک طرحی بود برای اینکه شرط شرط نابینایی برای افرادی که میخواهند کاندیدای مجلس شوند، برداشته شود، چون الان افراد نابینا نمیتوانند برای نمایندگی مجلس کاندیدا شوند. من موافق این طرح بودم و در موافقت آن هم صحبت کردم. دلایل مختلفی آوردم، یکی از آنها این بود که در مجلس بیش از چشم، دهان است که کار میکند. یعنی نماینده اگر زبان نداشته باشد نمیتواند کار نمایندگی کند چون سلاح دیگری غیر از حرف زدن ندارد.
*بالاخره نابیناها هم در این جامعه زندگی میکند.
ولی فعلا قانون میگوید کسی که نابیناست نمیتواند کار نمایندگی کند. این قانون در همان ایامی مطرح شد که آقای لاریجانی در ۲۰دقیقه برجام را تصویب کرده بود. پشت تریبون گفتم اتفاقاً برخی اوقات آدم چشم نداشته باشد بهتر است. مثل همین اتفاقی که در تصویب برجام افتاد و رئیس مجلس در برابر چشم ما آییننامه را زیر پا گذاشتند ما همه دیدیم ولی خیلی ها حرف نزدند. سرمایه اصلی نماینده همین حرف زدن است و البته بنده هم سعی کردیم تا جایی که از دستم برمی آید از این سرمایه استفاده کنم. براساس همین تلقی هم هست که مردم با ما تماس میگیرند. برای همین دلیلی نمیبینم که اگر بتوانم برای کسی کاری انجام بدهم بگویم نماینده نیستم پس انجام ندهم.
*اگر فردی را معرفی کنید و مثل سابق سفارش شما تحویل گرفته نشود، ناراحت نمیشوید؟
نمایندههای مجلس دو دسته هستند یک دسته نگاهشان به ارباب رجوع، نگاه برگه رأی است. یعنی میگویند یک آدمی که مراجعه میکند یا ارتباط میگیرد یا تلفن میزند، مثل یک برگه رای است و حتی گاهی آنها را بیشتر از یک رأی حساب می کنند. برای همین هر درخواستی را پاسخ مثبت میدهند. یک دسته دیگر از نمایندهها اینطور نیستند و واقعاً آنچه که وظیفهشان است را انجام میدهند. ما در دوره قبل نماینده ای در مجلس داشتیم که روزهای ملاقات عمومی اش ۲۰۰نفر به مجلس میآمدند و مثل یک ماشین امضا عمل می کرد. برایش وقت مردم و اعتماد مردم به نظام و سیستم اهمیت نداشت چون بسیاری از این نامه ها با پاسخ منفی دستگاه ها مواجه می شود. گاهی یک درخواستی از شما میکنند که غیرقانونی است و من نماینده میدانم که انجام نمیشود. اما وقتی نامه میدهم، در دل ارباب رجوع امید ایجاد میکنم. طرف میرود وقت من را که گرفته، وقت خودش را هم می گیرد، به اداره مربوطه میرود، وقت آنها را هم میگیرد و در نهایت جوابش نه است چون درخواست غیر قانونی است. وقتی نه را شنید، یک ناسزا به من میدهد، یک ناسزا به نظام میدهد و یک ناسزا هم به خودش میدهد و میرود.
*شما در دوره نمایندگی چطور عمل می کردید؟
من خودم اینطور نبودم. معمولاً هفتهای یک بار ملاقات مردمی داشتم. شاید در هر ملاقات مردمی ۲۰نفر را میدیدم. چون دفترم را هم توجیه کرده بودم و وقتی ارباب رجوع تماس میگرفت میپرسید که کار فرد چیست و اگر از اختیارات من نبود، طرف را رد میکرد. در ملاقات ها هم توضیح می دادم که این درخواست شما غیرقانونی است و اگر من هم نامه بدهم و وزیر به آن عمل کند خودم باید یقه وزیر را بگیرم که چرا کار غیر قانونی کردی.
*الان مشغولیت شما بیشتر کجاست؟ نشریه ۹دی هم که توقیف است، فعالیتتان الان چیست؟
یکی از فعالیت هایم همین است که الان در خدمت شما هستیم و مصاحبه میکنم، بقیه اوقاتم را هم با مطالعه و جلساتی که دعوت می شوم و پیگیری برای آماده سازی چند کتابی که در انتشارات ۹ دی قصد چاپ آن را داریم.
*در رسانهها و فضای مجازی هم فعال هستید.
بالاخره از جمله معدود افرادی هستم که در فضای مجازی مخاطب دارم.
*از نظر اداری کارمند وزارت ارشاد هستید، الان شما مرخصی هستید یا مأمورید یا…
الان در برزخم. هنوز تکلیفم در وزارت ارشاد معلوم نشده. البته روز اول به آقای جنتی پیام دادم که من کارمند هستم و برایم فرق نمیکند وزیر کی باشد. ولی خب طبیعی است که قانون یک پیشبینیهایی برای کارکنانی که ماموریتشان در نهاد دیگری تمام می شود یا کسانی که جانباز هستند، کرده که باید رعایت شود.
*پس فعلاً استندبای هستید؟
بله.
*فیش حقوقیتان را هم که منتشر کرده بودید.
اینطور که برخی از رسانه ها نوشته بودند بعد از موضوع فیش گیت، اولین چهره سیاسی که داوطلبانه فیش حقوقی خودش را منتشر کرد بنده بودم. البته من آخرین فیش حقوقی مجلسم در اردیبهشت را منتشر کردم. از ارشاد هم هنوز حقوق ندارم.
*هزینههای ۹دی از کجا تامین می شود؟
درباره هزینه های ۹دی در رسانه های سیاسی مقابل ما را متهم میکنند و میگویند غیرممکن است شما به جایی وابسته نباشید اما الان شما دفتر و تجهیزات ما را میبینید. بعضی از اینها دوستانی از منزلشان آورده اند و گفته اند که هدیه می کنیم به ۹ دی. بعضی از این وسایل هم مربوط به ۱۸سال پیش است. آن زمان که بنده دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر را راه انداختم، بعضی از اینها را آن زمان خریده بودیم و بعد از نمایندگی و عدم فعالیت دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر، در طول این مدت در انباری نگه داری می شد. در هفته نامه ۹ دی دوستانی که در تحریریه هستند، هیچ حقوقی دریافت نمی کنند.
*مثل ما هستند!
شاید شما امید داشته باشید که بعداً به شما حقوق بدهند ولی اینجا من از یک سال و نیم پیش اعلام کردم که دیگر نمیتوانیم پولی بدهیم.
*خب لابد وضع بچههایتان خوب است، نیازی ندارند. شاید هم از همین رابطه با شما بیشتر از حقوق نشریه منتفع میشوند.
وضع شان که خوب نیست ولی چون ما هفته نامه هستیم، معمولا در رسانه های دیگر و یا محل کار دیگر مشغولند. الحمد لله نه آنها اهل سوءاستفاده از مثل من هستند و نه من نفعی برای آنها دارم. بحث وجود اعتقادات مشترکی بین ما هست که همه ما را در اینجا جمع می کند. البته نشریه ۹ دی برای خودش فروش هم دارد و تا من نماینده بودم بالاخره بخشی از هزینه ها مثل اجاره دفتر و دو سه نیروی انسانی را از حقوق مربوط به دفتر کاری نمایندگی ام پرداخت می کردم اما به هر حال مهمترین عوامل در باقی ماندن این نشریه و عدم وابستگی اش به جریاتات سیاسی و زیر بلیط آنها نرفتن، به قناعت و صرفه جویی دوستان تیم رسانه ای کنار من برمی گردد.
*این هزینه های نمایندگی که گفتید پرداخت می شود جزو در فیش حقوقی نماینده است؟
نه آنها جداست. البته فقط اختصاص به نماینده ندارد الان یک بخشدار هم نیرو و دفتر دارد، راننده دارد و… مجلس چون سیستم اداریاش برای نمایندگان ثابت نیست، اینها را در اختیار خود نماینده میگذارند. مجلس ویژگیهای خاص خودش را دارد. یعنی یک نماینده میرود نماینده بعدی میآید. شاید نخواهد از نیرو یا راننده قبلی استفاده کند یا شاید بخواهد دفترش در محله دیگری باشد. بنابراین هزینه ماهانه در اختیار خود نماینده قرار می گیرد تا پرداخت کند. در این میان ممکن است کسی هم باشد که از این مزایا استفاده نکند. یعنی بگیرد و خرج نکند یا خرج کار دیگر کند. آنها هم دو دسته هستند. یک نفر مثل آقای کوچکزاده که آمد در مجلس گزارش داد که من اینها را گرفتم و همه در فلان صندوق جمع شده، وام میدهم. واقعاً هم همینطوراست. شاید تعدادی از نمایندگان هم باشند که این پول را بگیرند و نه دفتر بزنند و نه نیرو استخدام کنند، خرج کار دیگری کنند البته تا جایی که من اطلاع دارم اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان این مبالغ را هزینه کار نمایندگی می کنند.
*ولی شما برای نشریه خودتان خرج کردهاید.
کار ما در نشریه به نوعی مکمل کار نمایندگی بود. من دراینجا به نوعی دوتا یکی می کردم. هم دفترم بود هم کار نشریه در آن انجام می شد. باضافه این که تیم رسانه ای مثل یک تیم مشاوره در کنار کار نمایندگی ام به کار می آمد که در حقیقت همه چیز در جای خودش خرج می شد.
*تا الان چند شماره از ۹ دی را درآوردید؟
آخرین شماره ۲۳۲ بود.
*شما خودتان چقدر برای ۹دی وقت میگذاشتید؟
من به کار رسانه ای معتقدم و ۹ دی را مکمل کار نمایندگی ام در مجلس می دانستم البته چون ۹ دی چهارشنبه و پنج شنبه ها جمع بندی می شد، خیلی با زمان مجلس تداخل نداشت.
*در صحبت ها بیشتر روی استفاده از افعال حال تأکید دارید، یعنی همچنان ۹دی ادامه دارد؟
بله. ادامه دارد. فعلاً یک ماه است که در توقیف مانده . ان شالله به زودی رفع توقیف می شود. این توقیف ها هم نوعی حمایت وزارت ارشاد از رسانه های منتقد است. من بار قبل که توقیف شده بودیم، مصاحبه کردم، گفتم ارشاد دو جور حمایت میکند. بعضی از نشریات مثل نشریات وابسته به آقای انتظامی میلیاردی یارانه میگیرند، بعضی نشریات مثل ما هم، هر چند وقت یک بار، دو سه ماه توقیف میشویم، بدهیهایمان را که صاف میکنیم، دوباره منتشر میشویم.
*البته این یارانه که در دولت قبل هم بود. یک لیستی منتشر شده بود که ایران و کیهان و وطن امروز و… یارانه عجیب و غریبی میگرفتند که در این دوره مثلاً وطنامروز یارانهاش خیلی کم شد.
برای ما که وابسته به جایی نیستیم اینطور نبود و کمکی در کار نبود.
*محکومیت ۹دی چگونه است؟
الان در مرحله بازپرسی است و اگر بازپرس توقیف را درست تشخیص دهد، آن را به دادگاه می فرستد.
*قاعدتاً شما که نگران لغو امتیاز نیستید؟
دفعه قبل وزیر ارشاد مصاحبه کرد که دفعه بعدی ۹ دی را لغو مجوز می کنیم البته نمی توانند این کار را بکنند چون لغو مجوز کیلویی نیست. تا کنون چهار بار ما در این دولت توقیف شده ایم که سه بار آن تبرئه شده ایم یعنی مشکل از ما نبوده حتی به ما در دادگاه تذکر هم ندادند.
*شما تیتر زده بودید سیاستی که عین دیاثت است، این تیتر را هر کس میزد میبستند خب.
این برگه از جمله آیت الله جوادی آملی در دیدار آقای عارف با ایشان بود. ما هم که به کسی این نسبت را نداده بودیم، فقط بر اساس تحلیل آیت الله جوادی نوشته بودیم که کسی که اینطور عمل می کند می شود دیوث سیاسی. پس صرف این جمله جرم نیست در روایات ما هم آمده که کسی با چنین ویژگی ای دیوث است، آیا اهل بیت توهین کرده اند؟!
*برای شما تند نبود برای ما قطعاً تند حساب می شود. وقتی برخی از تیترها را می زنید، احتمال برخورد نمی دادید؟
برد هر رسانه در میزان ریسک پذیری آن است. رسانهها اگر قدرت ریسک نداشته باشند، موفق نمیشوند. مثلاً زمانی که توافق ژنو امضا شد، اولین کسی که در مجلس اعتراض کرد من بودم. آقای ابوترابی این پیروزی بزرگ را به ملت ایران تبریک گفت، من روی میز زدم و گفتم مذاکرات اینها محرمانه بوده شما میدانید چه چیزی تصویب شده که تبریک میگویید؟
*کمیسیون امنیت ملی هم اطلاع نداشت؟
نه چیزی رسمی نمیگفتند.
*ولی به رهبری حتماً گزارش میدادند.
اولا که حضرت آقا میفرمودند من در جزئیات دخالت نمیکنم. بعد هم این دلیل نمیشود که ما انتقاد نکنیم. پس اینها هم نباید به دولت قبل انتقاد میکردند چون باید میگفتند حضرت آقا همه کارها را در جریان بوده. بعد از توافق لوزان اگر یادتان باشد، ۱۵فروردین بود. آقا گفتند متن مذاکرات را در اختیار عموم قرار بدهید که باز هم اینها این کار را نکردند. یک بار گفتند منتشر کردیم، یک بار گفتند نمیشود محرمانه است و… بعد از توافق ژنو هم ما تیتر زدیم «جام زهر!»، خیلی از دوستان خودمان هم گفتند تیتر تندی است، ولی سه ماه بعد گفتند حق با شما بود. یا سالگرد توافق ژنو بود. آقای {کامران}نجفزاده مدام گزارش میداد که توافق کردند یا نکردند و… سه روز قبل از اینکه توافق انجام شود، ۹دی بیرون آمد. ما عکس مشهور باشگاه خبرنگاران از آقای روحانی که یک کلید دستش بود را زدیم روی جلد، عکس هم کج بود. تیتر یک ما این بود: «کلیدی که شکست! »باز خیلیها گفتند شاید تا سه روز دیگر اینها توافق کردند. میخواهم بگویم بخشی از قدرت رسانه به ریسکش است.
*البته این کارهایی که شما میکنید، برای رسانهای مثل ما قطعاً ریسکش بیشتر است.
نه اینطور نیست.
*ولی شما چهار بار توقیف شدید اما رفع توقیف شده اید؟
به هر حال ما در دادگاه خاطرخواه که نداریم، میرویم دفاع میکنیم. الان من رفتم گفتم اینکه شما اتهام زدهاید ۹دی به دنبال القای تقابل بین رهبری و آقای روحانی هستند، شما بگویید آقای روحانی این حرفها را نزدهاند؟ یا رهبری آن حرفها را نزدهاند؟ خب گفتهاند. تازه ما هم گفتهایم که آقای روحانی برو ببین مشاورانت چه کسانی هستند که تو را در این تقابل قرار دادهاند. در مورد آن تیتر دیاثت هم گفتم وقتی یک مرجع تقلید میگوید کسی که خارجی را داخل کشور راه بدهد دیوث سیاسی است، بعد هم دفتر ایشان بیانیه میدهد که این یک باب در فقه است… ما که به کسی فحش ندادهایم. ما گفتیم که این سیاست عین دیاثت است.
*درباره تحلیلی که تقابل جملات رهبری و رئیسجمهور را گذاشتید، شخصاً اعتقاد دارید به اینکه این تقابل وجود دارد یا کار ژورنالیستی بود؟
خب در مواضع آقای روحانی تقابل هست. نمیشود که انکارش کرد. اینکه آقای روحانی در اینجور صحبت کردن تعمد دارد، یک بار قابل اغماض است و میشود گفت از دستش در رفته. دو بار هم مثلاً میشود اما یک زمانی این به هفت هشت مورد میرسد و روی این نکته اصرار وجود دارد که خلاف صحبتهای رهبری حرف بزند.
*افراد دیگری در خود دفتر رهبری و… این حساسیت شما را نشان ندادند.
شاید نشان داده اند و ما خبر نداریم . من کاری به آن ندارم ما طبقه وظیفه به دولت در باره این مواضع تقابلی اش تذکر دادیم.
* این حساسیتی که شما مدام درباره مذاکرات دارید زمان آقای جلیلی وجود نداشته و این همه ایشان میرفته کسی نمیپرسیده چه گفتید و چه شد. این حساسیتها جدید است.
اولا آقای جلیلی نمیگفت مذاکراتش محرمانه است. در آن دوره اصرار تیم ما بر مذاکرات علنی بود و اصرار آمریکاییها و تیم مقابل بر مذاکرات پنهانی بود. در دوره جدید این برعکس شد. اصرار تیم ما بر پنهان ماندن شد، آنها میگفتند ما بدمان نمیآید علنی باشد.
*شاید از ترس شما میخواستند محرمانه باشد.
ببینید در دو مورد یک محتوا محرمانه میشود؛ یک وقتی میخواهی دشمنت نفهمد که قاعده عقلی و منطقی دارد و درست است. اما مذاکره هسته ای ما که با دشمن بود. مذاکره تمام نشده بود وندی شرمن کیفش را برمی داشت میگفت باید بروم به اسرائیل گزارش بدهم. پس دلیل محرمانه بودن ترس از اطلاع دشمن نبود. مورد دیگر این است که نمیخواهیم دوست بفهمد چون اگر بفهمد عصبانی و ناراحت میشود. مثل وقتی که یک مرد از کارش اخراج میشود. مستقیم که نمیآید بگوید اخراج شدم. اگر باغیرت باشد یک ماه هم از خانه بیرون میرود که احیاناً خانوادهاش نفهمند و ناراحت نشوند.
*احتمالا همین مورد دوم بوده، چون میدانستند شما خیلی دلواپسید نمیخواستند بفهمید که ناراحت نشوید!
نمیخواستند مردم هم بفهمند. اتفاقاً مردم هم مرحله به مرحله فهمیدند. بعد از توافق ژنو اگر شما ببینید فضای رسانهها و تودهها یک فضای ” بردیم” بود. با فشار دولت، در جلسات شورای عالی امنیت روی صدا و سیما هم فشار آمد که همراهی کند…
*اما رهبری همیشه حمایت کردند.
البته انتقادات جدی ای هم کردد. سیاست مقام معظم رهبری هم همراهی بود. به چنددلیل. اول اینکه مقام معظم رهبری در جایگاه پدری است. ما در جایگاه رقیب سیاسی هستیم. رهبر باید حمایت کند و میکند ولی همین ایشان به ما نمیگوید این حرفها را نزنید.
*شما اعتقاد نداشتید که وضعیت تحریمها و فشارهای اقتصادی و جهانی خیلی بحرانی است و ممکن است برجام وضعیت را بهتر کند؟
بحث ما این بود که برجام وضعیت را بدتر میکرد. الان که دو سال و نیم گذشته، وضعیت بهتر شده؟
*رکود اقتصادی وجود دارد، ولی این تا اندازهای قابل پیشبینی بود.
آقای روحانی مدام به این مینازد که تورم را کنترل کرده. شما از هر اقتصاددانی بپرسی تورم بهتر است یا رکود میگوید تورم. آقای هاشمی هم این را میگوید.
*آقای احمدینژاد که میگفت تحریمها کاغذپاره است و اثری ندارد.
آقای ظریف هم می گفت اگر برای موشکی تحریممان کنند، بی ارزش است ما به آن عمل نمی کنیم. در همین جلسات مجلس من میگفتم آقای ظریف با همین مذاکرات، شما میگویید شامل تحریمهای موشکی نمیشود، آقای ظریف میگفت خب تحریم کنند به درک! اینکه همان حرف احمدینژاد بود که میگفت تحریمها کاغذپاره است. معنی حرف احمدی نژاد این بود که ما نباید به خاطر تحریمها امتیاز بدهیم. رهبری هم حرفش همین است که تحریمهای هستهای تمام شود، حقوق بشر را شروع میکنند. بعد سراغ تحریمهای منطقه میروند و…. که الان هم همان شده. من همان موقع گفتم بدتر میشود. دو سال و نیم پیش زمانی که اینها برای ژنو سوت و کف میزدند، من در مجلس به آقای ظریف گفتم براساس این توافقی که شما کردهاید و پشت تریبون دائما می گویید که همه تحریمها لغو می شود، آیا تحریمهای حقوق بشر و موشکی و دفاع از تروریسم که به آن متهم میشویم، برداشته میشود؟ گفت نه سرجایش هست.
*خب رهبری گفتند فقط درباره مسائل هستهای مذاکره کنید.
خدا پدرش را بیامرزد که اجازه نداد. والا الان باید حتی درباره همجنس بازی هم صحبت میکردیم. اگر با این وضعی که اینها در هستهای مذاکره کردند که همه چیز را دادند و ما هیچ نگرفتیم، برای مذاکره حقوق بشر هم میرفتند که ما باید همه چیز را قبول میکردیم. البته مقام معظم رهبری گفتند فقط در موضوع هستهای مذاکره کنید و امتیاز بدهید ولی با این شرط که همه تحریمها را بردارند. والا اینها در مذاکرات دورههای قبلی بیش از این امتیازات را میدادند.
*شما میگوید دست اینها برای مردم رو شده اما با همه این ماجراها چه اتفاقی میافتد که طیف دوستان شما در انتخابات مجلس میبازند؟ در دوره قبل ناشناختهتر بودید ولی این دوره با همه این استدلالهایی که فکر میکنید درست است، و اعتراضهایتان به تیم هستهای، هیچکس از لیست دوستانتان رأی نیاوردند.
کلیت مجلس که به نفع دولت نشد.
*درباره تهران و شما و دوستانتان صحبت میکنیم.
فرد که به حساب نمیآید. یک جریان فکری وجود دارد و در کل کشور اکثریت کسانی انتخاب شدند که حالت انتقادی دارند. در تهران یک موج بود که آمد و گرفت خیلی هم ما نگران نیستیم. چون در تهران ما ۲۰درصد کاهش مشارکت در جنوب شهر و ۲۰ درصد افزایش مشارکت در شمال شهر داشتیم. تعارف هم نداریم. پایگاه رأی یک جریان جنوب شهر و پایگاه رأی جریان دیگر شمال شهر است. اگر من نرفتم مجلس، نه میتوانم بگویم جنوب شهریها آدم نیستند و نه میتوانم بگویم شمال شهریها مشکل دارند. در مجلس باشم، چه جنوب شهر و چه شمال شهر نماینده همه هستم.
*این موضع معتدلی است. خیلی از دوستان شما تندتر صحبت کردند و گفتند تهرانیها مردم کوفهاند. خودتان هم قبلاً گفتید مردم تهران چشم بسته رأی دادند.
البته این کوفه گفتنه به مردم تهران هم آخر مشخص نکردند که چه کسی گفته؟ ولی من گفتم مردم با چشم بسته رای دادند. واقعاً از این لیست امید چند نفر را میشناختند و رأی دادند؟ شاید گفته شود که مردم به امثال خاتمی و هاضشمی اعتماد کردند اما مسئله اینجاست که خود آن چند نفر هم این لیست را نمیشناختند.
*آن نقدی که به آرای تهران بود که میگفتند اهل کوفه هستند را شما ندارید؟
نه. همین مردم تهران در یک انتخابات دیگر به آقای احمدینژاد رأی دادند. فضا و جو بود. ما یک خواص داریم یک توده عامه مردم. خواص هم الزاما آدمهای مذهبی نیستند، افرادی هستند که از ۶ماه قبل از انتخابات تصمیم میگیرند به چه کسی رأی بدهند. مردم کار به چپ و راست و اصلاًح طلب اصولگرا ندارند، همه ما را حاکمیت حساب میکنند. ۲۰درصد مشارکت در جنوب شهر پایین میآید برای اینکه مردم میگویند ما کاری به چپ و راست نداریم، شما آمدید که وضع ما را درست کنید. در این سه سال وضع جنوب شهریها بدتر شده. برای شمال شهر تحریم تأثیری ندارد.
*خیلی از مدیران نظام خودشان الان بالای شهر هستند.
مشکل ما الان این است که خیلی از مدیران نظام به این مبانی اعتقاد ندارند.
*منزل خودتان بالای شهر نیست؟
نه ما همین اطراف بهارستان هستیم و از بچگی هم همینجا هستیم.
*شما یک وجه مطبوعاتی هم دارید چقدر برای خواندن و دیدن سایتها و مطبوعات وقت میگذارید؟
من چون اهل فضای مجازی هستم، وقت زیاد میگذارم و رسانههای مختلف را میبینم. اینطور نیست که از یک جریان ببینم، همه را میبینم و این مسئله هم مربوط به الان نیست. از اولی که یادم میآید پیگیر مسائل اجتماعی و سیاسی بودهام دو طرف را میدیدم. زمان اصلاًحات روزنامههای آن طرف را بیشتر هم میدیدم.
*این یک مسئله طبیعی است. امام خمینی هم رادیو بیبی سی گوش میدادند.
شما اگر بخواهی رشد کنی باید بدانی حرف طرف مقابلت چیست. البته هر کس از من سؤال میکند میگویم تا مبانیتان را محکم نکردید این کار را نکنید. چون اگر مبنای محکمی نداشته باشند، ممکن است تحت تأثیر شبهات قرار بگیرند. الان روزنامه کمتر میخوانم به این دلیل که بیشتر محتوای روزنامهها در فضای مجازی هست. تیترها را ولی حتماً میبینم چون با تیتر میشود فهمید جریان رسانهای به دنبال چه چیزی است.
*رادیو و تلویزیون چطور؟
رادیو بیشتر در مسافرت و در ماشین گوش میکنم. تلویزیون هم در حد اخبار و گاهی اگر میزگردی باشد که مفید باشد.
*مشتری پر و پاقرص تلویزیون نیستید؟ مثلاً سریال ببینید.
گاهی پیش میآید که یک سریال چشمم را بگیرد و تا آخرش ببینم.
*مثلاً چه سریالی؟
معمای شاه را میدیدم.
*نقدهایی که برایش مینوشتند را هم میخواندید؟
ما خودمان هم در ۹دی نقد میکردیم. پایتخت را هم در ایام نوروز میدیدم و همینطورسریال ستایش.
*تلویزیونهای آن ور آبی را هم میبینید؟ مثل بیبیسی…
نه. ولی بخشهای مهمش برایم میآید.
*برای اینکه نمیخواهید از ماهواره استفاده کنید، نمیبینید یا وقت ندارید؟
هر دو. یک دلیلش این است که باید از ماهواره استفاده کنم و ندارم و دلیل دیگرش هم همین است که وقت ندارم.
*سینما میروید؟
بله. آخرین فیلم همبارکد را رفتم دیدم.
*نقدی به آن نداشتید؟ بارکد اصلاًحیههای زیادی خورد.
من قبلاً در شورای اکران بودم و هفتهای یک بار جلسه داشتیم و همه فیلمها را میدیدیم.
*وقتی وزارت ارشاد بودید؟
نه. وقتی مجلس بودم به عنوان یک شخصیت حقیقی در شورای اکران حاضر میشدم. شورای اکران طبق آییننامهاش باید یک نفر که سابقه حوزوی دارد در آن باشد، به همین دلیل من را معرفی کرده بودند.
*از مجلس؟
به جایگاه مجلسم ربط نداشت. وزیر حکم زده بود. چند کارگردان مثل آقای دری، آقای بهمنی و… بودند. من قبل از طلبگی کارگردانی تئاتر کردم. در رشتههای هنری خوشنویسی را تا عالی مینویسم.
*با قلم درشت؟
بله، دیوارهای بزرگ نقاشی کردم. سال گذشته دقیقاً این ایام در فنلاند بودم یک کاریکاتور کشیدم و در اینستاگرام گذاشتم. برای هیچ کدام از اینها نه نقاشی، نه خوشنویسی و نه کارگردانی تئاتر کلاس نرفتهام. نقد فیلم هم مینشینم میبینم و چیزی که میفهمم را مینویسم.
*ولی سینما و تئاتر برایتان جدی بوده.
نه به اندازه بقیه هنرها. خلاصه زمانی که در شورای اکران بودم، هفتهای دو سه فیلم میدیدیم.
*پس خوش میگذشت!
نه اتفاقا. چون وقتم تلف میشد. بسیاری از این فیلمها نه رتبه فنی داشت و نه حرفی برای گفتن. فیلم زرد به حساب میآمد و واقعاً آدم غصه میخورد. فیلمهای مختلفی بود.
*خانوادگی میروید؟
بله. گاهی هم مردم تعجب میکنند. میگویند آخوند آمده و بعد هم که میشناسند بیشتر تعجب میکنند.
*انتقاد یا اعتراضی نمیکنند؟
ما هم مدافع و طرفداران پروپا قرصی داریم، هم منتقدان جدی ای داریم.
*موسیقی گوش میدهید؟ برایتان جدی است؟
برایم جدی نیست گوش میدهم. بچهها جوانتر هستند و اگر من بخواهم سلیقه یا طبع خودم را تحمیل کنم نمیشود. بیشتر در مسافرتها گوش میکنیم.
*چند فرزند دارید؟
دو پسر و یک دختر دارم. کوچکترین پسرم ۹سالش است که از دیروز تا حالا ۴جلد کتاب نوشته. خودش چند ورق را به هم چسبانده نقاشی هم برایشان میکشد. یکی میمون قهرمان است یکی مرغ و خروس و… دیشب ساعت سه نصف شب قبل از سحری خوردن کتاب فروشی راه انداخته بود به ما میفروخت. بچههای بزرگترم هر دو رشته گرافیک هستند. پسرم ۲۴ساله و دخترم ۱۹ساله است.
*کجا تحصیل میکنند؟
دخترم هنوز دانشگاه نرفته کنکور دارد. پسرم هم دانشگاه علمی کاربردی میخواند.
*از پارتی شما استفاده نکرده یک دانشگاه خوب برود؟
نه. من در اینجور موارد خیلی سختگیر هستم، بچهها هم میدانند و جوری بار آمدهاند که از من هزینه نمیکنند.
*آقازاده نیستند؟
نه. سطح زندگی من بعد و قبل از نمایندگی هیچ فرقی نکرده. کما اینکه قبل از نمایندگیام با دوره نمایندگی فرق نکرد. یعنی یک زندگی ثابتی دارم.
*بچهها علاقه فعالیت اجتماعی و سیاسی ندارند؟
دخترم علاقهمند و پیگیر است و دنبال میکند اما پسرم نه. تازه ازدواج هم کرده و اصلاً در این حال و هوا نیست.
*در تحریریه ۹دی کمک نمیکند؟
نه.
*در بحث سیاسی با شما همراه و همفکر هستند؟
نه. گاهی منتقد هم هستند.
*گاهی اوقات یا در کل؟ شما این مشکل را ندارید که بچهها اصلاًح طلب شوند؟
نه (با تامل) اینطور نیست.
*خیلی با قاطعیت نمیگویید.
نوسان دارند. مثلاً پسر من در انتخابات رایاش مطابق رای من نبود. دو هفته بعد از انتخابات به کل یادش رفت. الان هم با این وضع و اوضاع گلایهاش بیشتر است. ولی من هیچوقت برای انتخابات در خانه دستوری حرف نمیزنم. حتی به همسرم هم نمیگویم به چه کسی رأی بدهد. اگر بپرسند میگویم به اینها رأی بدهید، نپرسند نمیگویم.
*پرسیدن ندارد موضع شما مشخص است.
نه. من لیستی رأی نمیدهم. مثلاً در همین انتخابات اخیر به همه افراد لیست اصولگرایی رأی ندادم.
*از لیست امید به کسی رأی دادید؟
نه. ولی به لیست مشهور هم کامل رای ندادم. دور قبل پایداری و جبهه متحد دو لیست جداگانه داشتند من به لیست پایداری کامل رأی ندادم.
*لیست پایداری که باید خیلی به شما نزدیک باشد.
نزدیک هستند ولی برای انتخابات هشت نفر از دوستان لیست دیگر را بیشتر قبول داشتم.ً آقای بذرپاش و رحماندوست و زاکانی و…
* در روزهای گذشته به رئیس سازمان بازرسی کشورگیر داده بودید…
آقای سراج میگوید من به آقای حسین فریدون گفتم اینفرد {مدیرعامل بانک رفاه} خیلی فاسد است. خب این یعنی چی؟ شما رئیس سازمان بازرسی هستی. حسین فریدون چه کاره است؟ تازه اگر او تخلف کرده باید یقهاش را بگیری. بیش از حسین فریدون باید آقای سراج مقصر باشد که میدانسته این تخلف میکند، اختیار قانونی هم داشته فقط ایستاده نگاه کرده. در ختم آقای خزعلی من یک موضوعی را از آقای سراج پیگیری کردم گفت فلانی این را ول کن، مدیرعامل بانک رفاه خیلی وضعش خراب است برو پیگیری کن. گفتم من نایبرئیس کمیسیون اصل ۹۰ هستم، شما پرونده را به ما بده تا پیگیر شویم. میگفت نه شما دنبالش باش. البته من مسئله را در کمیسیون مطرح کردم ولی گفتند چون سازمان بازرسی روی مسئله کار میکند، دو نهاد موازی دنبال یک مسئله نباشیم. خیلی از مشکلات ما همین است. واقعاً اگر این مشکلات در دولت احمدی نژاد بود، آقای سراج اینطور برخورد میکرد؟
*یعنی تندتر برخورد میکرد؟
صد در صد.
*اینطور نیست.
چرا نیست؟
* آقای احمدینژاد و دوستانشان که پروندههایشان مشخص است. آقای احمدینژاد آن روزها میگفت خط قرمز من کابینهام است ولی بعد از پایان کارش چند نفر از اطرافیانش به دادگاه رفتند و متهم شدند؟ اگر در زمان فسادشان برخورد میشد بهتر نبود؟
البته حرف احمدینژاد را ما هم میگفتیم غلط است. ولی همان زمان هم گفتیم قوه قضاییه اگر قوه قضاییه است کنار رئیس جمهور هم کسی فساد دارد برود بگیرد چرا نمی کردند. فساد هر جا که هست باید برطرف شود. همان موقع هم ما گفتیم اگر دور و بر آقای احمدینژاد فاسد است، قانون هم به شما اجازه داده برو یقهاش را بگیر.
*اطراف احمدی نژاد فساد نبود؟
کجا نیست؟ شما یکجا را به من بگو انسان باشد و فاسد نباشد. شما برو نهج البلاغه را باز کن. خطبهها و نامههای امیر المومنین بیشتر خطاب به کسانی است که خود حضرت سر کار گذاشته. بعضیها را عزل میکرد و بعضیها را هم عزل نمیکرد. چون میگفت همینها را دارم. من خودم اشتباه و خطا نمیکنم؟ طبیعی است. آدمیزاد هر جا باشد این چیزها پیش میآید. سیستم اگر اینطور بود که فساد را دید و آن را توجیه کرد، آن وقت باید گفت سیستم هم فاسد است.
*به نظر شما الان سیستم اشکال دارد؟ آقای ناطق نوری چند روز پیش یک انتقادی از قوه قضاییه کردند و گفتند وقتی یک نفر میآید میگوید پروندهام به دادگاه رفته و دست و پایم میلرزد که آیا دادگاه درست رأی میدهد یا نه، وای به حال این مملکت که نمیشود به دادگاهش اعتماد کرد. آقای لاریجانی هم جوابی به ایشان دادند. به نظر شما این فساد نگرانکننده و ساختاری است؟
از من بپرسند میگویم آقای ناطق راست میگوید ولی حق با آقای لاریجانی است! برای اینکه وقتی خود آقای لاریجانی میگوید من ۵۰نفر را عزل کردم این یعنی یک اشکالاتی وجود دارد که تو ۵۰تایش را فهمیدهای، شاید چند تایش را هم نفهمیدهای. اینکه آقای لاریجانی هم میگوید درست است چون ۵۰نفر را عزل کرده یعنی اگر بفهمد فساد هست برخورد می کند.
*سیستم به نظر شما مشکل دارد؟
یک سیستم کل داریم نظام جمهوری اسلامی، من میگویم این سیستم قابل دفاع است. چونساز و کار را پیشبینی کرده و هم در مواردی یک جاهایی از دستش در میرود.
*روی کاغذ نمیگوییم. چیزی که عینی است.
من در مقایسه با نظامهای دیگر میگویم این سالمتر است ولی بیعیب نیست. اگر بخواهیم خردتر بگوییم سیستم قضایی هم در مقایسه با جاهای دیگر قابل دفاع است ولی در مقایسه با آرمانهایی که ما به خاطر آن انقلاب کردیم و عدالت امیرالمومنین و… خیلی فاصله دارد.
*سفر خارجی زیاد داشتهاید؟
حدود ۲۵کشور رفتهام البته ربطی به نماینده بودنم ندارد. از خیلی سال قبل که مسئولیتی قبول کنم با دعوت می رفتم.
*قرار بود جام جهانی برزیل بروید، چه شد نرفتید؟
ما در کمیسیون اصل ۹۰ گزارشی درباره تخلفات در جام جهانی ۲۰۰۶دادیم. چون تقریباً ۶نهاد دولتی در جام جهانی درگیر هستند. میراث فرهنگی، وزارت ورزش، وزارت ارشاد، وزارت خارجه و… ما گفتیم در جام جهانی قبل این تخلفات صورت گرفته. از هر وزارتخانهای هیأتی میرود و خود فدراسیون هم یکی از نهادهای اصلی است. من گفتم نمایندهها این همه سفر خارجی به اسم نظارت میروند که خیلی از آنها بی فایده است. ولی اینجا واقعاً جا دارد یک نماینده به عنوان ناظر برود. اگر آن سفرها توجیه داشته باشد، این سفر صد برابر آنها توجیه دارد. این مسئله در کمیسیون مطرح شد و اعضا رأی دادند که بله این سفر توجیه دارد. درباره سفرهای نمایندهها در هیأترئیسه تصمیمگیری میشود، در آنجا هم تصویب شد و گفتند خودت برو. من گفتم نمیتوانم. چون نمیتوانم نزدیک ۱۵روز در سفر باشم و برایم امکانش نیست. به آقای پورمختار هم گفتم من نمیتوانم بروم.
*فکر کردید ۱۵روز زیاد است برای اینکه دولت روحانی نفس بکشد؟!
دولت روحانی خودش برای خودش مشکلی تنفسی درست می کند نه ما برای آنها مثل پرداخت حقوق های چند ده میلیونی به مدیرانش ولی آن روز من برای سفر رفتن مشکل شخصی داشتم. در همان زمان یک عدهای هم خیلی نگران شدند.
*نگرانی از چه؟
به هر ترتیب ما تا الان آدم اهل معامله ای نبوده ایم. برخی دستگاه ها خوششان نمی آید کسی بر آنها نظارت کند. من مخالفت کردم ولی آقای پورمختار گفت ما شما را چون به موضوع تسلط داردی معرفی میکنیم اگر مشکلت برطرف شد برو، اگر هم نشد که هیچ. در همین حین که کمیسیون به تشریفات مجلس نامه زد، در همین دعواهای سیاسی یکی از کسانی که آنجا بود نامه را به رسانهها داد. در عرض ده روز ۴۵۰خبر در مورد سفر من منتشر شد. کار به بیست و سی هم کشید. البته این نشانه همان ضربالمثلی بود که میگفت قطاری که حرکت نمیکند، سنگ نمیخورد. بخشی هم تحریک جریان فساد در فوتبال بود. بخشی از آن هم جریان سیاسی مقابل بود. من هم جواب میدادم. گفتم اگر قرار است من با این تیترها حرف و نظرم عوض شود که دیگر رسایی نیستم.
*وسوسه سفر خارجی نداشتید؟
نه. من سفرهای خارجی زیادی قبل از نمایندگی و در دوره ای که طلبه عادی بودم داشته ام. دو سال در خارج از کشور با خانواده زندگی کرده ام. کسانی که در خارج از کشور دعوت میکنند هم از مراکز رسمی تبلیغی جمهوری اسلامی هستند و هم ممکن است مجامع غیر دولتی باشد. مثلاً آلمان من چهار پنج دهه منبر رفتم که مربوط به دولت ایران نبود.
*شما هم که روحانی اروپا پسند شدهاید.
نه. من پاکستان و لبنان هم رفتهام. دو سال در آفریقا بودم. فیلیپین هم رفتم. اتفاقاً همیشه میگفتم منه را جاهایی که نیاز است بفرستید. البته در دوره نمایندگی برخی از کشورهای اروپایی چون به راحتی به مبلغین ویزا نمیدادند و پاسپورت من سیاسی بود و راحتتر میتوانستند با آن ویزا بگیرند، در مواردی سفر به آنجا داشتم.
*ارتباط شما با شخص رهبری یا دفترشان چطور است؟ غیر از دیدار نمایندهها و… ایشان را میبینید یا میدیدید یا هیچ وقت شده نقطه نظر ویژهای نسبت به فعالیتهای شما داشته باشند؟
همه مسئولین در فرصت هایی مثل اعیاد یا در برخی روزهای ملاقات های محدودی با افراد مختلف دارند، می توانند از این فرصت استفاده کنند و خدمت ایشان برسند و گاهی هم فرصت می شود و مطالب شان را بیان می کنند.
*قبل از دوره نمایندگی چه؟
اولین دیدارم قبل از اینکه من مسئول باشم اتفاق اقتاد. من حدود سیزده چهارده تالیف دارم که درباره مباحث روز و مستند هستند. آسیبشناسی و تحلیل مسائل فرهنگی و سیاسی. در این کتاب ها گاهی برای اینکه یک حرف را مستند کنم شاید دو روز وقت گذاشتهام. آیت ا… مشکینی به من میگفتند تو اینقدر که روی روزنامهها وقت گذاشته ای اگر در فقه و اصول وقت میگذاشتی، الان مجتهد بودی. البته بعد تاکید می کدند که غصه نخور تکلیف امروزت همین کارهاست مجتهد زیاد داریم.
*از کی شروع کردید، از دوره اصلاحات؟
قبل از آن هم تالیف داشتم ولی بعد از شروع اصلاًحات و بعد از جریان قتلهای زنجیرهای که من دیدم یک جریان کتابسازی درست شده، تصمیم گرفتم روی موضوعات روز کار کنم و مستند کتاب بنویسم که خیلی هم بازخورد داشت. آن ایام کتاب “پایان داستان غمانگیز “که درباره حکم حکومتی ایشان{به قاب عکس رهبری روی دیوار اشاره میکند} درباره قانون مطبوعات بود را خودشان دیده بودند. دو جلد کتاب حدود ۸۰۰ صفحه است که مستند و مستدل است و برای اولین بار در آن کار تصویری از تیتر مطبوعات هم صورت گرفته و تیتر روزنامهها اسکن شده و در کتاب قرار گرفته. آقا این را دیده بود و خیلی خوشش آمده بود.
*چند سالتان بود؟
حدود ۳۰سال. تا آن زمان من حتی دیدار عمومی رهبری در حسینه هم نرفته بودم. اولین دیدار من با آقا همین دیداری بود که بعد از اینکه ایشان کتابها را دیده بودند از طریق انتشارات ما را پیدا کردند و در یکی از همین دیدارهای روز دوشنبه که حدود ۲۰ تا ۳۰ نفر افراد مختلف حضور دارند، ما هم رفتیم و نشستیم و فرصت شد چند کلمه هم صحبت کردم. برایم جالب بود که ایشان تا این اندازه به مسائل و کارهای فرهنگی اهمیت می دهد.
*جلد کتابتان هم کاملاً مشخص است که مربوط به دوره اصلاًحات است، آن زمان جلدهای هیجانانگیز مد بود.
اثر هم میکرد. الان این کتابی که دست شماست چاپ چهارم است تا شش چاپ رفته. جمع تیراژ کتابهای چاپ شده در دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر که ۱۴ عنوان آن مربوط به بنده بود، حدود یک میلیون نسخه میشود.
*با آقای احمدی نژاد ارتباطی دارید؟
نه ارتباطی نداریم.
*هنوز هم از احمدی نژاد دفاع می کنید؟
بله از خدماتش دفاع می کنیم چرا نکنیم؟ ولی خصوصی با اینکه ما را به این متهم میکنند که مطلق از احمدینژاد دفاع کردهایم، اما یک جلسه نشده من پیش آقای احمدینژاد بنشینم و انتقاد نکنم.
*جلساتتان تا زمانی که ایشان رئیسجمهور بود ادامه داشت؟
بله. بعد از رفتن ایشان جلسهای نداشتهام. فقط تلفنی یک بار صحبت کردم.
*الان اگر آقای احمدینژاد کاندیدا شوند، نظر شما به ایشان نزدیک است؟ چون ایشان فعالیت خود را شروع کرده.
بله ایشان کارش را شروع کردهاند. من هم در زمان خودش تصمیم می گیرم. ولی اینطور نیست که سیاسی رأی بدهیم. یک امر نسبی است. زمانش که برسد آدم تشخیص میدهد چه کسی اصلح است.
*آیا احمدی نژاد را با روحانی مقایسه می کنید؟
من اصلاً آقای احمدینژاد و روحانی را با هم مقایسه نمیکنم، چون قیاس معالفارق است. روحانی را باید با خاتمی و هاشمی مقایسه کرد چون از یک جنس هستند.
*به عنوان رئیسجمهور که میشود مقایسه کرد.
نه اصلاً مقایسه غلط است. بعضیها به من میگویند شما که از آقای احمدینژاد انتقاد میکردید، الان وضعیت با آقای روحانی خوب است؟ میگویم اصلاً این مقایسه غلط است، من همیشه احمدی نژاد را با خودش مقایسه میکردم. میگفتم آقای احمدینژاد سال۹۰ با احمدینژاد سال ۸۴ تفاوت جدی دارد. اتفاقاتی در دو سال آخر افتاد که نمی توانیم به راحتی از آنها عبور کنیم. البته تاکید می کنم که این در مقایسه با عملکرد آقای روحانی نیست والا اتفاقات این چند سال آقای روحانی که ضرباتش بیشتر از آن بوده.
*چه تفاوت هایی بین آنها می بینید.
روز اول که آقای روحانی رئیسجمهور شد به مجلس آمد، رفتم به او گفتم چون آخوند هستی من هم آخوند هستم، نکاتی را دلسوزانه می گویم. به آقای روحانی گفتم که احمدینژاد یک ویژگیهایی داشت که شما ندارید، و چون بعد از او رئیس جمهور شده ای، اگر اینها را همچنان نداشته باشی، نداشتن آنها به روحانیت ضربه میزند. یکی از ویژگی ها مردم داری احمدی نژاد بود که روحانی این خصلت را ندارد. دیدهاید بعضیها خودکارباز هستند، بعضیها ماشین باز، بعضیها تمبرباز هستند یعنی عشق شان جمع کردن تمبر و خودکار است. به نظر من احمدینژاد مردم باز بود. این رفتارها در برابر مردم، فیلمش نبود. اخلاقش اینطور بود. یکی نامه داشت میایستاد، دست مردم را میبوسید و… این ویژگی را دارد. نسبت به مردم یک رابطه عاطفی دارد ولی آقای روحانی اینطور نیست. نگاهش به مردم از بالا به پایین است. ما به اینطور طلبه ها می گویم آخوند عصا قورت داده. آقای احمدینژاد وقتی به مجلس میآمد حتی نمایندههایی که قبولش هم نداشتند دور و برش را میگرفتند ولی روحانی به مجلس میآید اصلاً اینطور نیست.
*مثل آقای هاشمی؟
به نظرم آقای هاشمی در این خصلت بهتر از روحانی است.
*پرستیژ منظورتان است؟
نگاهشان به بقیه نگاه بالا به پایین است. خصوصاً اگر مسئول شوند.
*آقای هاشمی اینطور نبود؟
نه در این حد و اندازه. آقای هاشمی دفتر و دستک و پرستیژ داشت و سلسله مراتبی بود. یک بار در مجلس جلسه سه قوه بود، از تلویزیون هم پخش میشد. آقای شاهرودی علمایی حرف زد. اکثر توده نفهمیدند. آقای علی لاریجانی هم خیلی با اصطلاحات و فلسفی حرف زد که او هم که نگاه بالا به پایین دارد) خیلیها نفهمیدند. آقای احمدینژاد آمد مثل مردم کف خیابان حرف زد همه فهمیدند. دکتر فهمید، مهندس فهمید، کشاورز و کارگر هم فهمید.
*مثل داستان آن {… } را لولو برد؟
این یک ضرب المثل در ادبیات محاوره ای توده مردم است. از نظر شما قابل نقد است که میگویید رئیسجمهور نباید این طور حرف بزند ولی اتفاقا مردم خوششان می آید. امام هم همینطوربود می گفتند آمریکا مثل شیری است که غرش می کند اما از ترس از آن طرفش یک چیزهایی می ریزد بیرون. به آقای روحانی گفتم شما این ویژگی را ندارید و این به ضرر روحانیت است. مردم بدشان میآید. ویژگی دوم این بود که احمدینژاد شخصاً ساده زیست بود آقای روحانی اینطور نیست. چه دفتر کارش، چه زندگی شخصیاش و چه ماشینش و… اینها همه از همین ویژگی نشأت میگیرد. اتفاقا همین روحیه اشرافی گری باعث شد تا فرهنگ حقوقها در این دولت تغییر کند. ایشان همان اول دولت حقوق ۵ میلیونی وزرا را چندین برابر کرد و همین موج رفت در همه جا. ویژگی سوم احمدینژاد هم این بود که خودش و دولتش پرکار بود. یک عده نقد دارند میگویند این پرکاری فایده داشت یا نه؟ ولی پرکار بود و واقعاً مردم میدیدند که از کله سحر کار میکرد و یک جاهایی هم میبرید. ولی آقای روحانی کاملاً برعکس است. اینطور نیست که پیگیری و پرکاری داشته باشد، حتی در ماه فقط یک جلسه دولت را میرود، بقیهاش را جهانگیری اداره میکند. وزرا اکثراً نالان هستند و میگویند ما اصلاً آقای روحانی را نمیبینیم و نمیتوانیم رودررو صحبت کنیم.
*همان ابتدای کار شما اینها را از کجا میدانستید که به آقای روحانی گفتید؟
بالاخره ما این دوستان را میشناسیم. الان مثلاً ما با بعضی از دوستان مجلسم یا خیلی از سیاسیها مراوده داریم و میدانیم چه ویژگیهایی دارند. ده سال دیگر به جایی برسند آنها را میشناسیم. بعضی از این ویژگیها را هم دوستان گفتند.
*اگر امر دائر مدار این دو نفر باشد کدام یک رای می آورند؟
آقای احمدینژاد در بین توده های پایگاه دارد ولی نباید دلش را به این رأی خوش کند. پایگاه اجتماعی مهم است ولی این پایگاه اجتماعی چون مربوط به توده هاست ضربه پذیر هم هست. می تواند در یک هفته انتهایی به انتخابات با یک جنگ روانی تغییر کند. یک زمانی شما فقط در تودهها پایگاه اجتماعی دارید، یک زمانی در خواص هم پایگاه اجتماعی دارید. خواص ضربهگیر هستند. آقای احمدینژاد بین تودهها پایگاه اجتماعی دارد، مردم یک چیزهایی از او دیدهاند که از آقای روحانی برعکس آن را دیدهاند. اگر آقای احمدینژاد نتواند این خواص را توجیه و همراه کند، ضربه پذیریاش بالا میرود. به دلیل اینکه همانطور که طرفداران جدی دارد، دشمنان پر و پا قرصی هم دارد.
*احمدی نژاد این اواخر میخواست همین کار را بکند که شما تاییدش نمیکردید.
نه اینطور نیست. این اواخر اطرافیان احمدی نژاد به دنبال این بودند که با شیوه هایی پایگاه اجتماعی او را فراتر از پایگاه اصلی خودش ببرند. برای همین با طرح ایرانیت و با هم نشینی با هنرپیشه ها و این اقدامات دنبال این بودند ولی این رفتارها برای چنین طیفی از طرف احمدی نژاد رفتار کپی بردارانه است نه اصل. مثل این که آقای روحانی با این ویژگیهای شخصیتی ای که گفتم الان در سفر استانی مثل احمدی نژاد دست مردم را ببوسد، کسی از روحانی این را باور نمی کند این رفتار باید در همه جا ساری و جاری باشد.
*ولی احمدینژاد میخواست رضایت آنها را به دست بیاورد.
اشتباهش همین بود. گفتم چون آن طیف این کارهای احمدینژاد برایشان کپی است و اصل نیست. اگر قرار باشد به خاطر هدیه تهرانی و کوروش و داریوش به احمدینژاد مراجعه کنند، میگویند تو داری فیلم بازی میکنی چرا از اول اینطور نبودهای.
*این مشکل تنها احمدینژاد نبود. آقای قالیباف و محسن رضایی هم این مشکل را داشتند.
برای همین کارهای آنها هم نمیگرفت البته احمدی نژاد ویژگی هایی داشت که آنها نداشتند.
*ولی آقای روحانی تکلیفش مشخص است.
تکلیفش در چی مشخص است؟ آقای روحانی تنها رئیس جمهوری است که بدنه اجتماعی ندارد. بدنه اجتماعی روحانی برای آقای خاتمی و هاشمی است. من همیشه به دولت آقای روحانی میگویم “دولت خاشمی” نصفش برای خاتمی است نصفش برای هاشمی. عارف هم بدنه اجتماعی ندارد. همه رؤسای جمهور پایگاه اجتماعی داشتند مثل آقای هاشمی که پایگاهش تودهها نبود چون آنها را له کرد، خواص هزینه داده برای انقلاب هم پایگاه او نبودند. خواص متوسط به بالا یا تکنوکراتها پایگاه اجتماعی آقای هاشمی بودند. هاشمی مدیرها را سیر کرده بود برای همین آنها را همیشه به دنبال خودش داشت. الان هم همان طیف دنبال هاشمی هستند چون در سایه او به آلاف و الوف می رسند. آقای خاتمی هم بدنه اجتماعی داشت در بین طیف روشنفکر و دانشجو و هنرمندان چهره و مشهور. تودههای مردم را هم با طرح اینکه من متولی دین آسان هستم و طرف مقابل اهل خشنونت و دین سخت است تا مدتی همراه خود کرد اما بعد از کنفرانس برلین این واقعیت لو رفت که اینها مروجان بی دینی و سکولاریسم هستند. بدنه اجتماعی آقای احمدینژاد هم در تودههای عمومی مردم، مستضعفین، بچه حزب اللهیها و… بود. تا این دو سال آخر که آقای احمدینژاد با رفتارهایی که داشت طیفی از این جماعت را از خود دور کرد. همه اینها پایگاه و بدنه اجتماعی داشتند اما آقای روحانی پایگاه اجتماعی ندارد و بعد از افتضاحی که در پرداخت حقوق های کلان و پاداش های چند صد میلیونی بوجود آمده به شدت جایگاهش در افکار عمومی را از دست داده است.
*آقای لاریجانی هم پایگاه اجتماعی ندارد؟
اخلاق او هم مثل آقای روحانی است برای تودهها جذبه ندارد. آقای لاریجانی وقتی در برابر رأی مردم قرار گرفت عوض شد. این را به خودش هم گفتم.
* رأی مردم را مهم نمیدانید؟
اگر شما قدرت طلب باشی هرسازی که مردم بزنند شما میرقصید… ولی مردم از شما این را نمیخواهند. همین مردم وقتی تو دنبالشان بروی و برسند به کوچه بن بست به شما اعتراض می کنند که تو که می دانستی راه غلط است چرا راه درست رانرفتی. شما اگر بگویی من آن مسیری را رفتم که شما دوست داشتید، در پاسخت می گویند ما تو را انتخاب کرده بودیم تا بر اساس میزان دسترسی ات به اطلاعات، تصمیم درست بگیری، یعنی اعتراض می کنند و حق دارند و درست می گویند.
*اما اینکه میگویید احمدینژاد برای رأی مردم میرود خودش را تغییر میدهد و قبول دارید که نظر و رأی مردم اینقدر تأثیرگذار است، خودش خوب است.
من این را بیشتر از شما قبول دارم چون به خاطر رأی مردم کتک هم خوردهام. من که نمیگویم رأی مردم بد است. در دوره غیبت، حتی در دوره حضور امام معصوم هم این یک قاعده عقلی است. مقبولیت به اندازه مشروعیت – از نظر عقلی نه از نظر شرعی – باید باشد. شما بهترین خیاط باشی وقتی سوزن نداری نمیتوانی بدوزی. شما امام عادل باش وقتی مردم تو را نخواهند نمیتوانی کار کنی.
*الان شما موافق رفراندوم برای رابطه با آمریکا هستید؟
بله. به شرطی که اول بعضی چیزها را به مردم بگویند. مثلاً مسئولینی که بچههایشان در خارج از کشور درس میخوانند و زندگی میکنند چه کسانی هستند و نظرشان درباره رابطه با آمریکا چیست.
*اینها را در ۹دی بنویسید.
می نویسیم که وضع مان این است. پس فکر میکنید برایچی ما را توقیف میکنند؟ قصه بز بز قندی که نمینویسم. اصلاً بدون این شرط هم من حاضرم رفراندوم بگذاریم، فکر میکنید مردم رأی میدهند؟
*اصلاً خود رفراندوم در کشور ما تابو شده.
تا به حال ما چند رفراندوم داشتهایم. یکی همین انصراف از یارانهها. مردم رأی ندادند. البته اینطور نیست که مردم در همه کشورها درباره حقوق اساسی هر ساعت نظر بدهند.
* ۴۰سال یک بار که میشود.
ساز و کار دارد. دو سوم مجلس باید اظهار ضرورت کنند.
*ولی آقای روحانی وقتی این حرف را زد، مجلس به او حمله کردند. گفت میتوانیم برجام و توافق هستهای را به رفراندوم بگذاریم دوستان شما به او حمله کردند که یعنی چی.
نه. ما این را نگفتیم. حرف ما این بود که وقتی یک مسئله محرمانه است مردم چطور رأی بدهند؟ من همین الان هم میگویم برای برجام رفراندوم بگذارید، ولی واقعیتها را اول به مردم بگویید. وقتی یک چیزی محرمانه است چطور میشود از مردم نظر خواست؟
*مردم رییسجمهور انتخاب کردهاند و به برنامههایش رأی دادهاند، به تیم مذاکراتش هم اعتماد دارند. بعد هم میخواهند برجام را تأیید کنند. مذاکره که قابل تفسیر است. هر کسی ممکن است بگوید من از آن جمله خوشم نیامد. از جواب سلام جان کری خوشم نیامد.
شما به عنوان یک آدم با سواد روزنامهنگار، می دانید سر چه چیزی میخواهیم توافق کنیم؟ چی میخواهیم بدهیم؟ چی میخواهیم بگیریم؟ اگر قرار باشد رأی مردم در رفراندم نافذ و با علم باشد، باید همه چیز را به مردم بگویند. همین الان که ما اینجا نشستهایم برجام چند پیوست دارد که محرمانه است و حتی همینها که در مجلس هستند نمیدانند.
*اگر قرار است به بخشهای مختلف مدیریت آقای روحانی نمره بدهید، کدام مورد نمره بهتری میگیرند؟
وزیر بهداشت شاید. البته خود این بحث مربوط به سلامت اشکالاتی دارد ولی هر کاری اجرا شود اشکالاتی دارد اما در این مورد کارهای وزیر منافعش بیشتر از مضراتش است.
*وزیر بهداشت پوپولیست نیستند؟ همه جا با دوربین میروند و… شما خودتان هم خیلی رسانهای هستید.
من این را قبول ندارم. یک مدیر باید اطلاعرسانی کند. هر کس کار نکرده و عرضه ندارد به آن یکی میگوید پوپولیست.
بعضیها نمره قبولی شاید بیاورند ولی نمره قابل قبول نه. بالاخره ساختار جوری است که شما وقتی در این ساختار قرار بگیری به صورت طبیعی خدماتی دارد. نمیتوانیم بگوییم یک دولت ضرر دارد منتهی این دولت منافعش کمتر است. این دولت روی وزارت خارجه متمرکز شده.
*نمره نمیگیرد؟
از نظر من نه. وزارت خارجه در مداکره با ۵+۱ خلاصه شده و از میان آنها هم فقط امید دولت به رابطه با آمریکاست. شما غیر از این تحرک دیگری میبینید؟ خود وزرا میگویند ما به رئیسجمهور دسترسی نداریم. همه تخم مرغهای دولت در سبد برجام است.
*تعبیرشان این بود که آنجا یک گره اساسی است.
خب غلط بود و نتیجهای هم نگرفتند. الان ۶ماه هم از تصویب نهایی برجام گذشته. در این فاصله هم هیچ اتفاقی نمیافتد. خیلیها میگویند آمریکا در این فاصله یک ساله تا انتخابات ۹۶ امتیاز میدهد برای اینکه روحانی دوباره رأی بیاورد، من میگویم اینطور نیست. من وقتی خودم را جای آمریکاییها می گذارم به این نتیجه می رسم که نباید به دولت روحانی امتیاز بدهم. چون میبینم این دولت یک دولت فشارپذیر است.
*با این تعبیر شما الان سه سال فشار آورده و امتیاز گرفته، این یک سال را چرا شل نکند که ۴سال دیگر امتیاز بگیرد؟
برای اینکه تحلیلهای آنها از ما واقعیتر است. برآورد آنها این است که دولت آقای روحانی ادامه پیدا نمیکند.
*شما از کجا میدانید؟
من مواضعشان را میبینم. آنها اتاقهای فکر و تحلیل دارند بعد هم آنها واقعیتها را میبینند. ما هم که کر و کور نیستیم. آدمهایی که من میشناسم، فامیل، دوستان و رفقایم و… موج این است. مگر اینکه اتفاق خاصی بیفتد، اینکه رقیب چه کسی باشد، اینکه در جریان اصولگرایی چه اتفاقی بیفتد. اینکه آقای هاشمی یک علی اکبر ولایتی سبز کند به عنوان رأی شکن و… اما من الان میگویم که اگر هفته بعد انتخابات باشد، روحانی رأی نمیآورد.