مثنوی هفتاد من کاغذ خرید جهیزیه از آن حکایتهایی است که تمام شدنی نیست، داستان “با خواستگار به توافق رسیدن” و “تهیه پول برای تهیه جهیزیه”، داستانی است که همه آنانی که ازدواج کرده اند با آن آشنا هستند.
کار از آنجایی شروع میشود که دختری با هزاران آرزو با پشتوانه مالی پدر، راهی بازاری میشود که آنقدر رنگین و فریبنده است که هر بینندهای را به ولع میاندازد. شاید کمتر جوانی وجود داشته باشد که در چنین شرایطی پا بر خواستهاش بگذارد و با قناعت پیشه کردن به فکر درست هزینه کردن پول های پدر باشد چرا که جذابیت کالاهای لوکس همیشه بیشتر از ندای درونی است.
*سیر صعودی جهیزیه از دیروز تا امروز!
قدیمها البته جهاز بردن جور دیگری بود، قدیمیترها نقل میکنند که روز مراسم، جهیزیه عروس را در طبقهایی میگذاشتند و همراه نقل و شیرینی به خانه داماد میبردند.
جهیزیهای که شامل چند تکه ظرف و ظروف ضروری، پارچه، فرش و زیرانداز خیاطی و سایر لوازم ضروری برای شروع زندگی زوج جوان بود و با سلام و صلوات به خانه داماد میرفت و با سلیقه، با دستهای خوش سلیقه خانمهای باتجربه به فامیل چیره میشد، عروسها هم با همان جهیزیه سالها زندگی میکردند.
*هر روز که میگذرد چشم و هم چشمی در میان اعضای جامعه پر رنگتر میشود
حال در این میان ازدواجهای امروزی با ازدواجهای گذشتگان ما متفاوت تر شده و هر روز توقع جوانان بالاتر رفته و شرایط ازدواج و جهیزیه سنگین سختتر میشود و در حقیقت برخی جوانان به دلیل اینکه نمیتوانند در انتخاب همسر موفق باشند و همچنین شرایط نامناسب اقتصادی، از ازدواج دوری میکنند و راهکارهایی که برخی از دستگاهها در زمینه ترویج ازدواج آسان در نظر گرفتهاند نیز تاکنون به نتیجه موثری منجر نشده است، در این میان، نقش خانوادهها و خود جوانان در جهت کاهش اهمیت دادن به تجملات و هزینههای اضافی، بسیار تاثیر گذار و راهگشاست.
گزارش : زهرا حسن پور
منبع:باشگاه خبرنگاران