نودیها : اصلاحطلبان سراسر شب قدر را در شوک و بهت بهسر بردند؛ آنها تنها یک شب وقت نیاز داشتند تا طوری ورق را برگردانند که نهتنها قاتل را تطهیر کنند، بلکه خود را در جایگاه مدعی قرار دهند.
احد شیرزاد ـواقعه صبح سهشنبه ۷ خرداد سعادت آباد تهران، هولناک و تلخ بود: «زن دوم محمّدعلی نجفی با ۵ گلوله کشته شد»! خبر اگرچه تلخ بود، امّا تا اینجا فقط با یک قتل روبه رو بودیم که البته بهدلیل مرتبط بودن مقتول با یک چهره مشهور سیاسی، با سایر پروندههای قتل، متفاوت بود. امّا ماجرا وقتی حیرت افکار عمومی را برانگیخت که زمزمههای خاصی بلند شد: «مظنون اصلی، کسی نیست جز محمّدعلی نجفی»! باور این خبر سخت بود و همه منتظر تکذیب خبر بودند تا اینکه شوک اصلی، وارد شد: «محمّدعلی نجفی دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد»!
قاتل به اردوگاه اصلاحطلبان تعلق داشت و فرصت خوبی را به رقیب میداد، تا آن را نشانه ضعف و سستی اصلاحطلبان بداند؛ امّا غالب زمزمهها در اردوگاه اصولگرایان، حکایت از خویشتنداری و به رخ نکشیدن ماجرا داشت.
امّا واکنشها در اردوگاه اصلاحطلبان چگونه بود؟ نخستین واکنشها، بیانگر خلاء استراتژی واحد بود و طبیعی به نظر میرسید؛ واکنشهایی که بیشتر بیانگر بهت و حیرت بود.
در بین سیاسیون نیز غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران در نخستین لحظات معرفی قاتل، صف خود را از همحزبی سابق جدا کرد.
جدا از واکنشهای پراکنده، قاطبه اصلاحطلبان سراسر شب قدر را در شوک و بهت بهسر میبردند. البته آنها تنها یک شب وقت نیاز داشتند تا طوری ورق را برگردانند که نهتنها قاتل تطهیر شود، بلکه خود را در جایگاه مدعی قرار دهند!
از این رو اصلاحطلبان، صبح چهارشنبه را با خروج از شوک اولیه و گرفتن گارد هجومی آغاز کردند؛ با این حال، نشانههای شوک هولناکی که به آنها وارد شده بود، کماکان باقی بود و باعث شد، آنها نتوانند روایت واحدی از ماجرا بهدست دهند؛ بلکه هر تیری که در کمانشان جای میگیرد را در حمایت از نجفی از «چله» خارج کنند.
نخستین تیری که از کمان خارج شد، سیاهنمایی از مقتول بود. انتساب رابطه نامشروع به میترا استاد، بهانه خوبی برای مظلومنمایی از نجفی میتوانست باشد.
صبا آذرپیک، دیگر روزنامهنگار روزنامه شرق با تغییر جهتی ۱۸۰ درجهای نسبت به توییت نخست خود (خطاب به انصاف نیوز) استراتژی دیگری در پیش گرفت!
وی کامنت ذیل توئیتش را که به همسر مقتول نجفی نسبت داده بود «آشکارا در مقابل شوهرش از روابط نامشروع خود با دیگران سخن میگفته است»، بهطور ضمنی تأیید کرد و خطاب به نویسنده کامنت نوشت: «من روم نشد دو خط اولی که شما نوشتید را بنویسم»!
دست و پا زدنها برای نجات نجفی (بخوانید اصلاحات) ابعاد دیگری پیدا کرد و «توهمِ وجودِ نهادهای امنیتی در پشت ماجرا» بار دیگر خود را نشان داد. آخرین باری که این توهم توسط اصلاحطلبان در ارتباط با نجفی رخ داد، ماجرای استعفای وی از شهرداری بود؛ جایی که علی رغم تأکیدات نجفی مبنی بر بیماری جسمی، طیفی از اصلاحطلبان اصرار داشتند آن را ناشی از فشار نهادهای امنیتی قلمداد کنند! این بار امّا این توهم، خود را در قالب «پرستوسازی» جلوه داده است؛ آنها به صراحت یا در لفافه وانمود میکنند که میترا استاد، طعمهای بوده که سر راه نجفی قرار گرفته است!
همهچیز حکایت از یک آشفتگی در جریان اصلاحات داشت. روایت این پریشانحالی در آینه محمود صادقی نیز خالی از لطف نیست!
کانال روزنامه ایران هم در این میان بینصیب نبود و اقدام به حذف مصاحبهای کرد که در آن، پسر میترا استاد، از دستِ بزنِ محمّدعلی نجفی گفته بود!
جالبتر اینکه برخی نیز از اساس، منکر حضور محمّدعلی نجفی در محل وقوع جرم شدند!
اقدام مشمئزکنندهای که اوج پریشانحالی و گیجی اصلاحطلبان را به تصویر میکشد، راهاندازی هشتگ «من نیز همسرم را کشتهام» از سوی عضو اصلاحطلب شورای شهر شیراز است!
برخی دیگر از واکنشها به قتل میترا استاد، به خوبی، ابعاد آشفتگی جریان اصلاحات را نشان میدهد:
فارس
و اما ….
اینها مدافع حقوق زنان نیستند. اینها هستند جسارتا گوژی برای روزی