تلویزیون مهاجر – شیطان و فراماسونری
تعالیم و اعتقادات تلمودی
تلمود به عنوان یکی از منابع مهم ، تفسیری از تعالیم ، عقاید ، آداب و احکام یهودیت است که همواره مرجع یهودیان در تمام اعصار بوده و هست. این کتاب از دو بخش میشناه(متن اصلی) و گمارا(شرح متن اصلی) تشکیل شده است. میشناه بین سالهای ۱۹۰ تا ۲۰۰ پس از میلاد ، یعنی حدود یک قرن پس از ویران شدن هیکل توسط تیتوس رومی بوسیله یهودا هاناسی جمع آوریشد. گمارا نیز دو نوع است گمارای اورشلیم که در سال ۴۰۰ و گمارای بابل که در سال ۵۰۰ جمع آوری و تدوین شد.
مشروح مطلب در ادامه
صرفنظر از مباحثی که مربوط به شکل تلمود میشود و اتفاقا اطلاع از آن هم ضروری است،در این مقال میخواهیم به محتوای تلمود به عنوان منبعی که عامل بسیاری از کینهتوزیها ونفرتها شده،نظری هر چند مختصر بیافکنیم تا شاید ریشه مهم و اساسی یهود ستیزی در بعداعتقادی آن را دریابیم.
در سال ۱۸۸۸ میلادی مطبوعات(مجله)مینروه روایت جالبی را از یک مطلبمربوط به نتایج حاصل از فعالیتهای یک کمیته تحقیق که در سال ۱۲۴۰ میلادیبه دستور سن لویی پادشاه فرانسه تشکیل شده بود چاپ کرد که هرگز مورد ابطالقرار نگرفت.پادشاه وقت فرانسه خواسته بود بداند که چرا یهودیان تا آن حد درفرانسه منفور هستند؟بدین منظور وی یک دادگاه سلطنتی به ریاست شخصخویش افتتاح کرد.کتاب تلمود،توسط یک نفر یهودی مسیحی شده که زبان عبریرا خوب سخن میگفت،در معرض قضاوت دادگاه قرار گرفت.برای روشن شدناصالت و اعتبار متون دینی تلمود،دادگاه از جچیل،خاخام پاریس به همراه دوخاخام دیگر به نامهای یهودا سموئیل،و ژاکوب که دومی از خطبای مشهور فرانسه واسپانیا بود،دعوت به عمل آورد تا در جلسات شرکت کنند.پادشاه منصف فرانسهسعی کرد تا بیشتری تمهیدات را تدارک ببیند که خاخامهای نام برده بتوانند بهراحتی از تلمود دفاع کنند و اصالت و اعتبار متون تلمودی را در محضر جلسه اثباتنمایند.علی رغم همه اینها،دادگاه اجبارا به این نتیجه رسید که قوانین تلمودیمخالف و بلکه منافی و ناسازگار با هر گونه نظم اجتماعی است،و این مطلب منحصربه جوامع مسیحی نبود،بلکه در مورد هر اجتماع غیر یهودی مصداق داشت.در اثرهمین تحقیقات بود که آن دادگاه بدین نتیجه رسید که تلمود نه تنها مکررا مریممقدس را مورد اهانت قرار میداد،بلکه حتی شک به وجود میآورد که حضرتعیسی علیه السلام از یک مادر باکره به دنیا آمده است و جسارت را تا جایی پیش میبرد کهمیگفت عیسی علیه السلام فرزند سربازی به نام پاندارا و زنی بدکاره بود.مسیحیان وقتیشنیدند که خاخامهای دعوت شده رأی بر صحت این سخنان ترجمه شده از روی تلمود میدهند شگفت زده شدند.سن لویی،پادشاه فرانسه،در اثر رأی نهایی ایندادگاه تحقیق و تفحص،فرمان داد که کتاب تلمود را به کلی بسوزانند.
با شنیدن این روایت یقینا،کنجکاوی برای اطلاع از محتوای تلمود بیشتر خواهد شد و این که چطور ممکن است از متون دینی یک قوم همچون یهودیت،نفرت برون تراود و اقوام و امم دیگر را از خود براند.مسلما در ابتدا باید بدانیم که دیدگاه یهودیان در خصوص اقوام و ملل دیگر چیست و چطور شده است که غیر یهودیان نسبت به یهودیان دارای این تنفر شدید هستند.
جنتیلیا گوئیم واژگانی هستند که میتوان معنای غیر یهودی و یا بیگانه را بدان اطلاق نمود و این واژه از لغات محوری در ایجاد این تنفر است.یهودیان در فرهنگ و عقیده منحرف از شریعت حضرت موسی علیه السلام،بجای اینکه خود را معتقد به دین موسوی بدانند،خود را از نژاد و خون یهودی میدانند.مقدم بودن نژاد بر دین و مذهب در این قوم باعث شده است که آنان هیچ کس را به دین خود دعوت نکنند،و کسی را یهودی بدانند که مادری یهودی داشته باشد.از همین رو«در موارد متعددی واژههای کلی از قبیل«همانند تو»،«بیگانه»،یا حتی«انسان»بهمعنایی انحصار طلبانه و قوم گرایانه گرفته شدهاند.»
در این دایره هر کسی که دارای نژادی غیر یهودی باشد به وی جنتیل یا گوئیم گفته میشود و همین واژه کافی است تا کوهی از تبعیضات نژادی ناروا،در لفافهای از احکام مذهبی علیه غیر یهودیان به عنوان حیوانات انسان نما بار شود.که در این فرصت کوتاه فهرستوار بدان نظری مجمل خواهیم داشت.
۱-اسرائیل شاهاک میگوید:
مقامات هلاخایی بر سر این ملاحظه که واژه«بیگانگان»(GENTILS)در این دیدگاه به همگی غیر یهودیان اشاره دارد به توافق رسیدهاند.
۲-به نوشته کتاب هاتانیا،کتاب مقدس جنبش هابادی از شاخههای قوی هاسیدیسم،غیر یهودیان مخلوقات شیطان هستند که مطلقا هیچ چیز نیکویی نزد آنان یافت نمیشود.تفاوت کیفی میان یهودیان و غیر یهودیان از مرحله جنینی وجود دارد.
۳-بنابر حکم تلمود نجات یک غیر یهودی افتاده در چاه جایز نمیباشد.و اما نیز او را در چاه بیشتر فرو بردن نیز نباید.
۴-در جنگ زمانی که لشکریان ما به یک یورش نهایی دست میزنند.«هلاخا به آنها اجازه و فرمان میدهد که حتی از غیر نظامیان خوب کشتار کنند،یعنی غیر نظامیانی که خود را چنینجلوه میدهند»
۵-«یک یهودی تعبدگرا از همان اوان جوانی در چهارچوب مطالعات مقدس خویشمیآموزد که بیگانگان با سگان قابل مقایسه هستند،که از آنها به نیکی یاد کردن گناه است.»
۶-«نکته پذیرفته شده این است که در فریب بیگانگان به جای مداوای آنان هیچ چیز قابل سرزنش نیست،اگر این کار خصومتی را بر نمیانگیزد»
۷-دکتر مجاز نیست که یک روز سبت[برای نجات یک بیگانه]با درشکه جابجا شود.مگر اینکه آوردن عذر و بهانه غیر ممکن گردد.»
۸-«حتی در برابر دستمزد نباید به یک زن غیر یهودی که روز سبت در حال زایمان است یاری رساند.از خصومت نیز نباید بیمی به دل راه داد.حتی زمانی که با چنین کمکی بیحرمتی به سبت در کار نباشد.»
۹-«اگر دیده شود که یک کشتی که یهودیانی را حمل میکند،در خطر است،وظیفه هر کسی است که سبت را بخاطر نجات او نقض نماید.با این وجود بنابر تفسیری از خاخام عاکیوا ایگر (متوفی به سال ۱۸۷۳)،این قاعده فقط زمانی اعتبار دارد که بدانند که یهودیان در عرشه کشتی هستند.اما اگر از هویت مسافران چیزی دانسته نباشد،[سبت]نباید نقض گردد.زیرا که بیشتر
آدمهای دنیا از زمره بیگانگان و غیر یهودیان هستند.بدین ترتیب از آنجا که احتمال بسیار کمی وجود دارد که کسی از مسافران یهودی باشد،باید گذاشت که غرق شوند.»
۱۰-یک طبیب یهودی نباید یک بیمار غیر یهودی را مداوا نماید.ابن میمون که خود یک طبیب مشهور بود،در این زمینه بسیار صراحت دارد و میگوید:«پس بدانید و آگاه باشید که مداوای یک بیگانه حتی در برابر دستمزد ممنوع است.[…]با این وجود اگر از او هراس دارید یا این که از خصومت او میترسید او را در برابر دستمزد مداوا کنید.اما ممنوع است که این کاربیاجرت انجام گیرد»
۱۱-یک یهودی نباید از شرابی بنوشد که یک بیگانه-سهمی-هر چه باشد-در ساختن آنداشته است.از آن مهمتر،شراب در یک بطری باز،حتی اگر کاملا توسط یهودیان ساخته شده باشد،به محض آن که بیگانهای بطری را لمس کند یا دستش را از فراز سر آن بگذراند به یکی ازمحرمات بدل میگردد.»
۱۲-«همچنین مجموعهای از قواعد وجود دارند که ستایش بیگانگان(20)و اعمالشان را به هرنحو ممنوع میسازند.»
۱۳-«یهودی مومن که از برابر گورستانی میگذرد،باید ورد لعنت بر زبان آورد اگر مردگان بیگانهاند.و ورد رحمت اگر گورستان یهودیان در میان است»
۱۴-«تلموذ بر یهودیی که از نزدیک مسکنی که غیر یهودیان در آن سکونت دارند میگذرد مقرر میدارد که از خداوند ویرانی آن خانه را طلب نماید و اگر این خانه ویران است،خداوند را به خاطر انتقامجوییش شکرگزاری کند.»
۱۵-«تلمود و تمامی مقامات خاخامی قدیمی نه تنها صاحب شیء گمشده یک بیگانه را مجاز میشمارند،بلکه قاطعانه باز گرداندن آن را ممنوع مینمایند»
۱۶-«بنابر دانشنامه تلمودی آن کس که با زن یک بیگانه روابط جسمانی دارد،مستوجب مجازات مرگ نیست.»
۱۷-«نمیتوان روابط جنسی میان یک مرد یهودی و یک زن غیر یهودی را زنا توصیف کرد.بنا بر تلمود،چنین روابطی از گناه حیوانیت ناشی میگردند.(به همین دلیل،در کل فرض میشودکه بیگانگان پدرشان معلوم نیست»
۱۸-«بیگانگان که(طبق هلاخا)دروغگویان مادرزاد هستند،گواهیشان در برابر یک دادگاه خاخامی هیچ ارزشی ندارد.در این زمینه موقعیت آنان همانند زنان،بردگان و صغیران یهودی است؛در عمل حتی بدتر است.»
۱۹-«تلمود هر نوع هبهای را به یک بیگانه اکیدا ممنوع مینماید.»
۲۰-«شولهان عاروخ به صراحت بسیار میگوید.دزدی کیفی(همراه با خشونت)اکیدا ممنوع است اگر قربانی یهودی باشد.اما همان عمل چون به دست یک یهودی،به زیان بیگانهای انجام گردد به راستی ممنوع نیست.مگر در اوضاع و احوال خاصی،مثلا زمانی که بیگانگان تحت فرمانروایی ما نیستند»؛اما مجاز است«وقتی که آنان تحت فرمانروایی ما هستند».
با رویت ۲۰ بند مذکور که بنا بر نظر افرادی همچون پوپر،به یک تجدید نظر صادقانه در فکر یهودی نسبت به غیر یهودی نیاز است.تصویری از چهره یهود در ذهن متبادر میشود که ممکن است در بعضی از موارد با واقعیات تطابق نداشته باشد.اسرائیل شاهاک یهودی در کتاب خود به این استثنائات نیز توجه میدهد و خاطرنشان میسازد که رعایت همین استثناء در
بسیاری از موارد ضامن بقای یهودیت در تمام اعصار بوده است و آن هم به دو دلیل:
۱-احکام سخت علیه غیر یهودیان تنها در صورتی معلق میماند که سودی بیشتر از اعمال احکام،نصیب یهودیان شود.این اصل را میتوان در کتاب«تاریخ یهود،مذهب یهود»به عینه مشاهده کرد.
لوئیس مارشالکو در تأیید نظر مذکور در کتاب«فاتحین جهانی»میگوید:
یکی دیگر از حربههای بینهایت موثر یک نفر یهودی،توانمندی وی،مانند یک فرد دمدمی مزاج و متلون،در پذیرش رنگ محیط پیرامون خویش است.نام برده در فرانسه،مجارستان،انگلستان و یا هر جای دیگری که باشد،در زمینه محیط بومی آنجا ادغام میشود.اما علیرغم این که وی در انگلستان همانند یک جنتلمن(آقای)انگلیسی و در آمریکا نیز مانند یک یانکی واقعی به نظر میآید،این مطلب صرفا نقاب دروغینی بیش نیست و کاری حساب شده برای دفاع از منافع خویش و همچنین کسب پیروزی است.
۲-در صورتی که خطری متوجه یهودیان شود و خصومت غیر یهودیان را علیه یهودیان برانگیزد،حکم تلمودی معلق میماند.
و به همین دلایل و با رعایت همین استثنائات است که مثلا در آمریکا شاهد،حمایت عدهای یهودی سرشناس همچون آبراهام هشل از نهضت مارتین لوتر کینگ هستیم.در حالیکه چگونه میتوان با حمایت از سیاهان از حقوق فلسطینیان حتی حقوق فردی اولیهشان به این سادگی گذشت.در واقع«منافع خاص یهودیان[به عنوان تنها انگیزه]به همان گونه که برای کمونیستهایی که همین سیاهان را حمایت میکردند،هدف یک«بهره برداری»سیاسی از جماعت آفریقایی-آمریکایی بود،در مورد یهودیان،بنابر این بود که حمایت کور از اصل سیاست اسرائیل در خاورمیانه به دست آورند.»