اسلام مووی – احادیث
امام رضا (ع) در روز اول محرم خطاب به یکی از اصحاب فرمود : اگر دوست دارید که در مراتب والای بهشت نزد ما باشید،در غم ما غمگین و در شادی ما شاد باشید و سفارش میکنم که به ولایت ما اهل بیت(ع) پایبند باشید./امالی صدوق ص۱۳۱
بقیه احادیث در ادامه
امام رضا (ع) در روایتی به «ریان بن شبیب» فرموده است که در شادی ما، شاد باش و در اندوه ما، اندوهگین باش که این کار بهشت را تضمین میکند.
در ادامه ۴۰ حدیث از احادیث اهلبیت (ع) که به عزاداری، بهویژه عزاداری سید و سالار شهیدان میپردازد را مرور میکنیم.
قال رسول الله (ص): ان لقتل الحسین (ع) حراره فى قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا.
پیامبراکرم (ص) فرمود: براى شهادت حسین (ع)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمىشود. (جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۵۵۶)
قال الرضا (ع): من کان یوم عاشورا یوم مصیبته و حزنه و بکائه جعل الله عزوجل یوم القیامه یوم فرحه و سروره.
امام رضا (ع) فرمود: هر کس که عاشورا، روز مصیبت و اندوه و گریهاش باشد، خداوند روز قیامت را براى او روز شادى و سرور قرار مىدهد. (بحارالانوار، ج ۴۴، ص۲۸۴)
قال الرضا (ع): کان ابى اذا دخل شهر المحرم لا یرى ضاحکا و کانت الکابه تغلب علیه حتى یمضى منه عشره ایام، فاذا کان الیوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه…
امام رضا (ع) فرمود: هر گاه ماه محرم فرا مىرسید، پدرم (موسى بن جعفر) دیگر خندان دیده نمىشد و غم و افسردگى بر او غلبه مىیافت تا آن که ده روز از محرم مىگذشت، روز دهم محرم که مىشد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود. (امالى صدوق، ص ۱۱۱)
قال رسول الله (ص): یا فاطمه! کل عین باکیه یوم القیامه الا عین بکت على مصاب الحسین فانها ضاحکه مستبشره بنعیم الجنه.
پیامبراکرم (ص) فرمود: فاطمه جان! روز قیامت هر چشمى گریان است، مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مىشود. (بحارالانوار،ج ۴۴، ص۲۹۳)
عن الصادق (ع): نیح على الحسین بن على سنه فى کل یوم و لیله و ثلاث سنین من الیوم الذى اصیب فیه.
حضرت صادق (ع) فرمود: یک سال تمام، هر شب و روز بر حسین بن على (ع) نوحهخوانى شد و سه سال، در روز شهادتش سوگوارى برپا گشت. (بحارالانوار،ج ۷۹، ص۱۰۲)
قال الصادق (ع): قال لى ابى: یا جعفر! اوقف لى من منالى کذا و کذا النوادب تندبنى عشر سنین بمنى ایام منى.
امام صادق (ع) مىفرماید: پدرم امام باقر(ع) به من فرمود: اى جعفر! از مال خودم فلان مقدار وقف نوحهخوانان کن که به مدت ده سال در «منا» در ایام حج، بر من نوحهخوانى و سوگوارى کنند. (بحارالانوار، ج ۴۶، ص۲۲۰)
عن ابى هارون المکفوف قال: دخلت على ابى عبد الله (ع) فقال لى: انشدنى، فأنشدته فقال: لا، کما تنشدون و کما ترثیه عند قبره…
ابوهارون مکفوف مىگوید: خدمت حضرت صادق (ع) رسیدم. امام به من فرمود: «برایم شعر بخوان». پس برایش اشعارى خواندم. فرمود: اینطور نه، همان طور که (براى خودتان) شعر خوانى مىکنید و همانگونه که نزد قبر حضرت سید الشهداء مرثیه مىخوانى. (بحارالانوار، ج ۴۴، ص۲۸۷)
قال الصادق (ع): ما من احد قال فى الحسین شعرا فبکى و ابکى به الا اوجب الله له الجنه و غفر له.
امام صادق (ع) به جعفر بن عفان فرمود: هیچ کس نیست که درباره حسین (ع) شعرى بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب مىکند و او را مىآمرزد. (رجال شیخ طوسى، ص۲۸۹)
قال الصادق (ع): من قال فینا بیت شعر بنى الله له بیتا فى الجنه.
امام صادق (ع) فرمود: هر کس در راه ما و براى ما یک بیت شعر بسراید، خداوند براى او خانهاى در بهشت، بنا مىکند. (وسائل الشیعه،ج ۱۰، ص۴۶۷)
قال الصادق (ع): الحمد لله الذى جعل فى الناس من یفد الینا و یمدحنا و یرثى لنا.
امام صادق (ع) فرمود: خدا را سپاس که در میان مردم، کسانى را قرار داد که به سوى ما مىآیند و بر ما وارد مىشوند و ما را مدح و مرثیه مىگویند. (وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص۴۶۹)
قال الرضا (ع): یا دعبل! احب ان تنشدنى شعرا فان هذه الایام حزن کانت علینا اهل البیت (ع).
امام رضا (ع) به دعبل (شاعر اهل بیت) فرمود: اى دعبل! دوست دارم که برایم شعرى بسرایى و بخوانى، چرا که این روزها (ایام عاشورا) روز اندوه و غمى است که بر ما خاندان رفته است. (جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۵۶۷)
عن الرضا (ع): یا دعبل! ارث الحسین (ع) فانت ناصرنا و مادحنا ما دمت حیا فلا تقصر عن نصرنا ما استطعت.
امام رضا (ع) فرمود: اى دعبل! براى حسین بن على (ع) مرثیه بگو، تو تا زندهاى، یاور و ستایشگر مایى، تا مىتوانى، از یارى ما کوتاهى مکن. (جامع احادیث الشیعه،ج ۱۲، ص۵۶۷)
قال على (ع): ان الله…اختار لنا شیعه ینصروننا و یفرحون بفرحنا و یحزنون لحزننا.
على (ع) فرمود: خداوند براى ما، شیعیان و پیروانى برگزیده است که ما را یارى مىکنند، با خوشحالى ما خوشحال مىشوند و در اندوه و غم ما، محزون مىگردند. (غررالحکم،ج ۱، ص۲۳۵)
قال الحسین (ع): انا قتیل العبره لا یذکرنى مؤمن الا بکى.
حسین بن على (ع) فرمود: من کشته اشکم. هیچ مؤمنى مرا یاد نمىکند مگر آن که ـ به خاطر مصیبتهایمـ گریه مىکند. (بحارالانوار، ج ۴۴، ص۲۷۹)
قال الحسین (ع): من دمعت عیناه فینا قطره بوأه الله عز و جل الجنه.
حسین بن على (ع) فرمود: چشمان هر کس که در مصیبتهاى ما قطرهاى اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جاى مىدهد. (احقاق الحق، ج ۵، ص۵۲۳)
قال على بن الحسین السجاد (ع): ایما مؤمن دمعت عیناه لقتل الحسین و من معه حتى یسیل على خدیه بوأه الله فى الجنه غرفا.
امام سجاد (ع) فرمود: هر مؤمنى که چشمانش براى کشتهشدن حسین بن على (ع) و همراهانش اشکبار شود و اشک بر صورتش جارى شود، خداوند او را در غرفههاى بهشتى جاى مىدهد. (ینابیع المودّه، ص۴۲۹)
قال السجاد (ع): انى لم اذکر مصرع بنى فاطمه الا خنقتنى لذلک عبره.
امام سجاد (ع) فرمود: من هرگز شهادت فرزندان فاطمه را به یاد نیاوردم، مگر آن که به خاطر آن، چشمانم اشکبار گشت. (بحارالانوار، ج ۴۶، ص۱۰۹)
قال الباقر (ع): ثم لیندب الحسین و یبکیه و یأمر من فى داره بالبکاء علیه و یقیم فى داره مصیبته باظهار الجزع علیه و یتلاقون بالبکاء بعضهم بعضا فى البیوت و لیعز بعضهم بعضا بمصاب الحسین (ع).
امام باقر(ع) نسبت به کسانى که در روز عاشورا نمىتوانند به زیارت آن حضرت بروند، اینگونه دستور عزادارى دادند و فرمودند: بر حسین (ع) ندبه و عزادارى و گریه کند و به اهل خانه خود دستور دهد که بر او بگریند و در خانهاش با اظهار گریه و ناله بر حسین (ع)، مراسم عزادارى بر پا کند و یکدیگر را با گریه و تعزیت و تسلیت گویى در سوگ حسین (ع) در خانههایشان ملاقات کنند. (کامل الزیارات، ص۱۷۵)
قال الباقر (ع): مر على بکربلا فى اثنین من اصحابه قال: فلما مر بها ترقرقت عیناه للبکاء ثم قال: هذا مناخ رکابهم و هذا ملقى رحالهم و هیهنا تهراق دماؤهم، طوبى لک من تربه علیک تهراق دماء الأحبه.
امام باقر (ع) فرمود: امیرالمؤمنین (ع) با دو تن از یارانش از «کربلا» گذر کردند، حضرت، هنگام عبور از آنجا، چشمهایش اشکآلود شد، سپس فرمود: اینجا مرکبهایشان بر زمین مىخوابد، اینجا محل بار افکندنشان است و اینجا خونهایشان ریخته مىشود، خوشا به حال تو اى خاکى که خون دوستان بر روى تو ریخته مىشود! (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۵۸)
قال الباقر (ع): ما من رجل ذکرنا او ذکرنا عنده یخرج من عینیه ماء و لو مثل جناح البعوضه الا بنى الله له بیتا فى الجنه و جعل ذلک الدمع حجابا بینه و بین النار.
امام باقر (ع) پس از شنیدن سرودههاى «کمیت» درباره اهلبیت، گریست و سپس فرمود: هیچ کس نیست که ما را یاد کند، یا نزد او از ما یاد شود و از چشمانش هر چند به اندازه بال پشهاى اشک آید، مگر آن که خداوند برایش در بهشت، خانهاى بنا کند و آن اشک را حجاب میان او و آتش دوزخ قرار دهد. (الغدیر، ج ۲، ص۲۰۲)
قال الصادق (ع): بکى على بن الحسین (ع) عشرین سنه و ما وضع بین یدیه طعام الا بکى.
امام صادق (ع) فرمود: امام زینالعابدین (ع) بیست سال (به یاد عاشورا) گریست و هرگز طعامى پیش روى او نمىگذاشتند، مگر این که گریه مىکرد. (بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۰۸)
قال الصادق (ع): لما مات ابراهیم بن رسول الله (ص) حملت عین رسول الله بالدموع ثم قال النبى (ص): تدمع العین و یحزن القلب و لا نقول ما یسخط الرب و انا بک یا ابراهیم لمحزونون.
امام صادق (ع) فرمود: چون ابراهیم پسر رسول خدا از دنیا رفت، چشم پیامبر پر از اشک شد. سپس پیامبرفرمود: چشم، اشکبار مىشود و دل غمگین مىشود، ولى چیزى نمىگوییم که خدا را به خشم آورد، و ما در سوگ تو اى ابراهیم اندوهناک هستیم. (بحارالانوار، ج ۲۲، ص۱۵۷)
قال الصادق (ع): من ذکرنا عنده ففاضت عیناه حرم الله وجهه على النار.
امام صادق (ع) فرمود: نزد هر کس که از ما (و مظلومیت ما) یاد شود و چشمانش پر از اشک گردد، خداوند چهرهاش را بر آتش دوزخ حرام مىکند. (بحارالانوار، ج ۴۴، ص۲۸۵)
قال الصادق (ع): تزاوروا و تلاقوا و تذاکروا و احیوا امرنا.
امام صادق (ع) فرمود: به زیارت و دیدار یکدیگر بروید، با هم به سخن و مذاکره بنشینید و امر ما را ـ کنایه از حکومت و رهبرى ـ زنده کنید. (بحارالانوار، ج ۷۱، ص۳۵۲)
قال الصادق (ع) للفضیل: تجلسون و تحدثون؟ فقال: نعم، قال: ان تلک المجالس احبها فأحیوا امرنا، فرحم الله من احیى امرنا.
امام صادق (ع) از «فضیل» پرسید: آیا (دور هم) مىنشینید و حدیث و سخن مىگویید؟ گفت: آرى فرمود: اینگونه مجالس را دوست دارم، پس امر(امامت) ما را زنده بدارید. خداى رحمت کند کسى را که امر و راه ما را احیا کند. (وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص۳۹۲)
قال الصادق (ع): …رحم الله دمعتک، اما انک من الذین یعدون من اهل الجزع لنا و الذین یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا، اما انک سترى عند موتک حضور آبائى لک…
امام صادق (ع) به «مسمع» که از سوگواران و گریه کنندگان بر عزاى حسینى بود، فرمود: خداى، اشک تو را مورد رحمت قرار دهد. آگاه باش، تو از آنانى که از دلسوختگان ما به شمار مىآیند، و از آنانى که با شادى ما شاد مىشوند و با اندوه ما غمگین مىگردند. آگاه باش! تو هنگام مرگ، شاهد حضور پدرانم بر بالین خویش خواهى بود. (وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص۳۹۷)
قال الصادق (ع): اللهم…و ارحم تلک الأعین التى جرت دموعها رحمه لنا و ارحم تلک القلوب التى جزعت و احترقت لنا و ارحم الصرخه التى کانت لنا.
امام صادق (ع) بر سجاده خود نشسته و بر زائران و سوگواران اهل بیت، چنین دعا مىکرد و مىفرمود: خدایا…آن دیدگان را که اشکهایش در راه ترحم و عاطفه بر ما جارى شده و دلهایى را که به خاطر ما نالان گشته و سوخته و آن فریادها و نالههایى را که در راه ما بوده است، مورد رحمت قرار بده. (بحارالانوار، ج ۹۸، ص۸)
قال الصادق (ع): من دمعت عینه فینا دمعه لدم سفک لنا او حق لنا نقصناه او عرض انتهک لنا او لأحد من شیعتنا بوأه الله تعالى بها فى الجنه حقبا.
امام صادق (ع) فرمود: هر کس که چشمش در راه ما گریان شود، به خاطر خونى که از ما ریخته شده است، یا حقى که از ما گرفتهاند، یا آبرویى که از ما یا یکى از شیعیان ما برده وهتک حرمت کردهاند، خداى متعال به همین سبب، او را در بهشت جاودان، براى ابد جاى مىدهد. (امالى شیخ مفید، ص۱۷۵)
قال الصادق (ع): لکل شیىء ثواب الا الدمعه فینا.
امام صادق (ع) فرمود: هر چیزى پاداش و مزدى دارد، مگر اشکى که براى ما ریخته شود ـ که چیزى با آن برابرى نمىکند و مزد بى اندازه داردـ .(جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۵۴۸)
قال الصادق (ع): ما من عین بکت لنا الا نعمت بالنظر الى الکوثر و سقیت منه.
امام صادق (ع) فرمود: هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر این که برخوردار از نعمت نگاه به «کوثر» مىشود و از آن سیرابش مىکنند. (جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۵۵۴)
عن الصادق (ع): یا زراره! ان السماء بکت على الحسین اربعین صباحا.
امام صادق (ع) فرمود: اى زراره! آسمان چهل روز، در سوگ حسین بن على (ع) گریه کرد. (جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۵۵۲)
قال الصادق (ع):کل الجزع و البکاء مکروه سوى الجزع و البکاء على الحسین (ع).
امام صادق (ع) فرمود: هر نالیدن و گریهاى مکروه است، مگر ناله و گریه بر حسین (ع). (بحارالانوار، ج ۴۵، ص۳۱۳)
قال الصادق (ع):ان النبى لما جائته وفاه جعفر بن ابى طالب و زید بن حارثه کان اذا دخل بیته کثر بکائه علیهما جدا و یقول: کانا یحدثانى و یؤانسانى فذهبا جمیعا.
امام صادق (ع) فرمود: وقتى خبر شهادت جعفر بن ابى طالب و زید بن حارثه به پیامبر خدا رسید، از آن پس هر گاه وارد خانه مىشد، بر آن دو شهید به شدت مىگریست و مىفرمود : آن دو شهید، با من هم سخن و همدم و انیس بودند، و هر دو رفتند! (من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص۱۷۷)
قال الصادق (ع):نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عباده و کتمان سرنا جهاد فى سبیل الله. ثم قال ابو عبد الله (ع): یجب ان یکتب هذا الحدیث بالذهب.
امام صادق (ع) فرمود: نفس کسى که به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. سپس امام صادق (ع) افزود: این حدیث را باید با طلا نوشت! (امالى شیخ مفید، ص ۳۳۸)
قال الصادق (ع): اربعه الاف ملک عند قبر الحسین (ع) شعث غبر یبکونه الى یوم القیامه.
امام صادق (ع) فرمود: ۴ هزار فرشته نزد قبر سید الشهدا (ع) ژولیده و غبارآلود، تا روز قیامت بر آن حضرت مىگریند. (کامل الزیارات، ص ۱۱۹)
قال الرضا (ع): یا ابن شبیب! ان کنت باکیا لشىء فابک للحسین بن على بن ابى طالب (ع) فانه ذبح کما یذبح الکبش.
امام رضا (ع) به «ریان بن شبیب» فرمود: اى پسر شبیب! اگر بر چیزى گریه مىکنى، بر حسین بن على بن ابى طالب (ع) گریه کن، چرا که او را مانند گوسفند سر بریدند. (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۶)
قال الرضا (ع):من جلس مجلسا یحیى فیه امرنا لم یمت قلبه یوم تموت القلوب.
امام رضا (ع) فرمود: هر کس در مجلسى بنشیند که در آن، امر (و خط و مرام ما) احیا مىشود، دلش در روزى که دلها مىمیرند، نمىمیرد. (بحارالانوار، ج ۴۴، ص۲۷۸)
قال الرضا (ع): فعلى مثل الحسین فلیبک الباکون فان البکاء علیه یحط الذنوب العظام.
امام رضا (ع) فرمود: گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین (ع) گریه کنند، چرا که گریستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مىریزد. ( بحارالانوار، ج ۴۴، ص۲۸۴)
قال الرضا (ع): یابن شبیب! ان بکیت على الحسین (ع) حتى تصیر دموعک على خدیک غفر الله لک کل ذنب اذنبته صغیرا کان او کبیرا قلیلا کان او کثیرا.
امام رضا (ع) فرمود: اى پسر شبیب! اگر بر، حسین (ع) آن قدر گریه کنى که اشکهایت بر چهرهات جارى شود، خداوند همه گناهانت را که مرتکب شدهاى مىآمرزد، کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد. (امالى صدوق، ص۱۱۲)
قال الرضا (ع): ان سرک ان تکون معنا فى الدرجات العلى من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا.
امام رضا (ع) به «ریان بن شبیب» فرمود: اگر تو را خوشحال مىکند که در درجات والاى بهشت با ما باشى، پس در اندوه ما غمگین باش و در شادى ما خوشحال باش. (جامع احادیث الشیعه، ج ۱۲، ص۵۴۹)
از ایشان پرسیدند: یا رسولالله! چه کسی او را میکشد؟
پیامبر (ص) فرمود: «شخصی به نام یزید که خداوند او را لعنت کند و گویی که اکنون قتلگاه حسینم و مدفن او را میبینم.»
رسول خدا (ص) با حزن فراوان از این سفر بازگشت، بالای منبر رفت و در حالی که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نیز در پای منبر آن حضرت بودند، خطبهای خواند که در آن خطبه مردم را پند و موعظه داد. پس از آنکه حضرت خطبه را به پایان رساند، دست راست خویش را بر سر امام حسن (ع) گذاشت و دست چپ خود را بر سر امام حسین (ع) نهاده، سر مبارک آن دو را به سوی آسمان بلند کرد و اینگونه فرمود: « پروردگارا! به درستی که محمد (ص) بنده و پیغمبر توست و این ۲ تن از پاکان خاندان من، فرزندان برگزیده من و خانواده من هستند. من اینان را پس از خود در میان امتم به جای میگذارم. پروردگارا! جبرئیل اینگونه به من خبر داده است که این فرزندم (حسین) را به خواری خواهند کشت. بارالها! این شهادت را بر وی مبارک کن و او را سرور و سیدالشهداء قرار ده. خدایا! برکت خود را از قاتل و ذلیل کننده او بردار.»
…………………..
دلیل این مفسران بر ارتباط آیه «کهیعص» با ماجرای کربلا، روایتی از «سعد بن عبدالله قمی» است که در کتب روایی از جمله «کمالالدین وتمام النعمه» شیخ صدوق (متولد نیمه اول قرن چهارم هجری) و «احتجاج» مرحوم طبرسی (متولد نیمه اول قرن ششم هجری) آمده است.
از کتابهای متأخر نیز میتوان به «تفسیر البرهان» سیدهاشم بحرانى و «بحار الانوار» علامه مجلسی اشاره کرد که این روایت در آنها ذکر شده است.
بر پایه این گزارش، سعد بن عبدالله قمی نقل میکند که در خدمت امام عسکری (ع) بودم و فردی از تأویل آیه کهیعص سئوال کرد. امام عسکری (ع) فرمود که از فرزندم «مهدی» پاسخ را دریافت کنید. آنگاه امام زمان (عج) فرمودند: «هذه الحروف من أنباء الغیب، أطلع الله علیها عبده زکریا علیهالسلام، ثم قصّها على محمد صلىالله علیه وآله، وذلک أن زکریا سأل ربّه أن یعلّمه أسماء الخمسه، فأهبط علیه جبرئیل فعلّمه إیاها، فکان زکریا إذا ذکر محمداً وعلیاً وفاطمه والحسن سُرِّی عنه همّه، وانجلى کربّه، وإذا ذکر الحسین خنقته العبره ووقعت علیه البهره! فقال ذات یوم: یا إلهی! ما بالی إذا ذکرت أربعا منهم تسلیّت بأسمائهم من همومی، وإذا ذکرت الحسین تدمع عینی وتثور زفرتی؟! فأنبأه الله تعالى عن قصته، وقال: (کهیعص) فالکاف اسم کربلاء، والهاء هلاک العتره، والیاء یزید وهو ظالم الحسین علیهالسلام، والعین عطشه، والصاد صبره.»
ماجرا از این قرار است که حضرت زکریا از پروردگارش درخواست کرد که «اسماء خمسه طیبه» را به وی بیاموزد. خداوند متعال، جبرئیل امین را بر او فرو فرستاد و آن اسماء را به او تعلیم داد.
حضرت زکریا هنگامی که نامهای محمد (ص)، علی (ع)، فاطمه (س) و حسن (ع) را یاد میکرد، اندوه و ناراحتیاش بر طرف میشد و گرفتاریش از بین میرفت. امام هنگامی که از حسین (ع) یاد میکرد، بغض گلویش را میفشرد و مبهوت میشد. به همین دلیل روزی از خداوند سبب این اندوه و ناراحتی را جویا شد و گفت: بارالها! چرا وقتی آن چهار نفر را یاد میکنم، آرامش مییابم و اندوهم بر طرف میشود، اما وقتی حسین را یاد میکنم، اشکم جاری و نالهام بلند میشود؟
خدای تعالی او را از داستان شهادت امام حسین (ع) آگاه کرد و فرمود: «کهیعص»! «ک» نام کربلا و «ه» اشاره به کشتهشدن عترت طاهره دارد. «ی» اشاره به نام یزید دارد که بر حسین (ع) ظلم کرد و «ع» اشاره به عطش و تشنگی آن امام و «ص» نیز نشان صبر و مقاومت ایشان است.
……………………….
مرحوم آیتالله ملکی تبریزی (ره) در مراقبات ماه محرم میگوید: «سزاوار است حال دوستان آلمحمد (ص) در دهه اول محرم تغییر کرده و در دل و سیمای خود آثار اندوه و درد این مصیبتهای بزرگ و دردناک را آشکار کنند.» و در ادامه مطالب خود اضافه میکند: «و نیز در دهه اول هر روز امام حسین(ع) را با زیارت عاشورا زیارت کند و اگر میتواند مراسم عزاداری آن حضرت را در منزل خود با نیتی خالص برپا نماید و اگر نمیتواند در مساجد یا منازل دوستانش به برپایی این مراسم کمک کند و هر روز مقداری از اوقات خود را در مکانهای عمومی به عزاداری بپردازد.»
عزاداری و گریه بر سیدالشهداء از افضل قربات و دارای اجری بس عظیم و مورد سفارش اکید ائمه اطهار (ع) است که نوشتاری جدا میطلبد و درباره آن کتابها نوشته شده است، اما ماه محرم و حتی دهه اول محرم خود دارای موضوعیتی جدی است که مورد بحث ماست.
ائمه اطهار (ع) به زنده نگاه داشتن مصائب سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) اهتمام جدی داشتهاند. نقل است که ایّان بن شبیب به امام رضا (ع) وارد شد و ایشان از او پرسیدند که آیا روزهای؟ ابن شبیب میگوید: گفتم: خیر، حضرت فرمودند: امروز روزی است که زکریا (ع) دعا کرد و خداوند دعایش را مستجاب فرمود و ملائکه خدا او را به یحیی (ع) بشارت دادند. آنگاه فرمود: این ماه، ماهی است که در زمان جاهلیت هم، اهل جاهلیت آن را حرام دانسته و در آن از ظلم و قتال دوری میکردند، اما این امت نه احترام این ماه را نگه داشتند و نه احترام پیامبر خود را و در این ماه، ذریه پیامبرشان را کشتند و زنان او را اسیر کردند و اموال آنها را به غارت بردند. ای پسر شبیب! اگر میخواهی بر چیزی گریه کنی بر حسین بن علی (ع) گریه کن …»
از روایت فوق، اهمیت ماه محرم و گریه کردن بر سیدالشهداء (ع) در ایام این ماه معلوم میشود.
در روایات دیگر آمده است که حضرت امام رضا (ع) در ایام دهه اول محرم، خودشان برمیخاستند و برای نشستن بانوان پردهای میافراشتند. آنگاه به دعبل، شاعر معروف اهلبیت(ع) دستور خواندن شعر و ذکر مصیبت می دادند و میفرمودند: «ای دعبل! کسی که دیدگانش در سوگ حسین (ع) اشکآلود شود یا دیگران را به خاطر مصائب ما بگریاند، خداوند او را در زمره ما محشور میکند.»
پس اقامه عزا و برپایی جلسههای ذکر مصیبت ریشه در روایات و تاریخ اهلبیت (ع) دارد و یک مسأله اجتماعی صرف نیست و قطعاً اگر آن سفارشها و اهتمامی که حضرات معصومین (ع) در برپایی جلسات عزاداری امام حسین (ع) داشتند، نبود هماکنون ما شاهد چنین شکوهی در جلسات امام حسین (ع) نبودیم.
با وجود روایات مأثور از ائمه هدی (ع) با مراجعه به حالات علماء در طول تاریخ نیز میتوانیم به این مسأله پی ببریم که دهه اول محرم دهه عزای امام حسین (ع) است.
غالب علمای بزرگ متقدم و متأخّر در ده روز اول محرم و حتی گاهی تا آخر ماه صفر، روضه داشته و دارند و اهتمام آنها بر این مسأله بر کسی پوشیده نیست.
برای روز اول ماه محرم هم آداب و اعمال ذکر شده است که با مراجعه به مفاتیحالجنان میتوان از آنها اطلاع پیدا کرد.
………………………….
ز قول «قطبالدّین راوندی» در کتاب خود موسوم به «خرائج و جرائح» نقل کرده است: روزی پیامبر اسلام (ص) در محلّی نشسته بود و اطراف آن بزرگوار، امام علی، حضرت فاطمه، حسن و حسین (علیهاالسلام) گرد آمده بودند.
در این هنگام، رسول خدا (ص) به ایشان خطاب کرد و فرمود: در آن هنگامی که هر یک از شما از یکدیگر جدا و پراکنده شود و قبر هریک در گوشهای از زمین قرار گیرد، چه حالی خواهید داشت؟
حسین (ع) لب به سخن گشود و اظهار داشت: یا رسولاللّه! آیا به مرگ طبیعی میمیریم یا آن که کشته خواهیم شد؟
حضرت رسول (ص) در پاسخ فرمود: پسرم! همانا شما مظلومانه کشته خواهید شد.
و سپس افزود: و تکهتکههای بدن شما در روی زمین پراکنده خواهند شد.
حسین (ع) سئوال کرد: یا رسولاللّه! چه کسی ما را خواهد کشت؟
حضرت رسول (ص) در پاسخ فرمود: شرورترین افراد، شما را به قتل میرسانند.
حسین (ع) همچنین سئوال کرد: آیا کسی به زیارت قبور ما خواهد آمد؟
رسول خدا (ص) فرمود: آری، عدّهای از ـ مردان و زنان ـ امّت برای زیارت شما بر سر قبور شما میآیند و با آمدنشان بر مزار شما، مرا خوشحال میکنند و چون قیامت برپا شود، من در صحرای محشر حاضر خواهم شد و کسانی را که به زیارت قبور شما آمده باشند، شفاعت میکنم و از شداید و سختیهای قیامت نجاتشان خواهم داد.
…………………………
امام صادق(ع) میفرماید: «هر گریه و مویهای در مصیبتها جز گریه بر امام حسین (ع) مکروه است» و مفسران بر این باورند که منظور از این نوع گریه، مویهکردن و گریه همراه با جزع است.
عزاداری و تشکیل مجالس عزا بهویژه برای شهدا، در روایات شیعه امری جایز، بلکه پرفضیلت و مستحب است. این موضوع در بسیاری از منابع شیعی از جمله «وسائل الشیعه» شیخ حرّ عاملی و «بحار الانوار» علامه مجلسی بیان شده است.
در این مطلب سعی شده، رویاتی از منابع شیعه که از طریق اهلبیت (ع) نقل شده است، جمعآوری و ارایه شود.
* گریه بر امام حسین (ع) اسلام را از نابودی نجات داد
ـ امام موسی بن جعفر (ع) فرمود: «اذا مات المؤمن بکت علیه الملائکه و بقاع الارض التی کان یعبدالله علیها و ابواب السماء التی کان یصعد اعمالها فیها و ثلم ثلمه فی الاسلام لا یسدها شیئی لان المؤمنین حصون الاسلام کحصون سور المدینه لها» (بحار الانوار، باب استحباب البکاء لموت المیّت)
هرگاه مؤمنی از دنیا برود، فرشتگان و جایگاهی که در آنجا خدا را عبادت کرده و درهای آسمان که اعمال وی از آن بالا رفته است، بر او میگریند و شکافی در اسلام پدیدار میشود که چیزی نمیتواند آن را پر کند؛ چرا که مؤمنان همانند دیوار اطراف شهر و نگهبان اسلام هستند.
ـ امام صادق (ع) فرمود: «انّما تحتاج المرأه فی الماتم الی النوح لتسیل دمعتها و لا ینبغی لها ان تقول هجراً فاذا جائها اللیل فلاتوذی الملائکه بالنوح» (بحار الانوار، باب جواز کسب النائحه بالحق لا بالباطل … ویکره النوح لیلا)
هنگام ماتم و عزا، بانوان برای اشک ریختن ـ برای کاستن بار مصیبت ـ نیاز به شیون و زاری دارند، اما شایسته نیست سخنان بیهوده و باطل بگویند و باید با فرا رسیدن شب، نوحه، گریه و فریاد را رها سازند تا فرشتگان آزار نبینند.
ـ امام باقر (ع) فرمود: «ان ام سلمه ندبت ابن عمها المغیره بین یدی رسول الله (ص) بعد ان استأذنت منه للمضی الی اهله لانهم اقاموا مناحه قال فما عاب ذلک علیها النبی (ص) و لا قال شیئاً» (جلد ۱۲ بحار الانوار و جلد اول فروع کافی)
ولید بن مغیره، پسر عموی امّسلمه از دنیا رفت. امّسلمه از پیامبر (ص) اجازه خواست تا در مراسم نوحه و ماتم او شرکت کند. آن حضرت اجازه داد، آنگاه در برابر رسول خدا با ذکر اشعاری برای مغیره گریه کرد. آن حضرت هم جلوگیری نکرده و چیزی نفرمودند.
ـ امام صادق(ع) فرمود: «البکائون خمسه: آدم و یعقوب و یوسف و فاطمه بنت محمد (ص) و علی بن الحسین …» (بحار الانوار، باب جواز البکاء علی المیت و المصیبه)
گریهکنندگان معروف پنج نفرند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه دختر پیامبر اسلام (ص) و علی بن حسین (ع). گریه آدم به خاطر اخراج از بهشت، گریه یعقوب به جهت دوری از یوسف، گریه یوسف به خاطر فراق و جدایی از یعقوب، گریه حضرت زهرا بر پدرش رسول خدا (ص) و گریه امام سجاد (ع) به خاطر شهادت مظلومانه پدرش امام حسین (ع) بود که مدت آن در بعضی از روایات ده سال و در برخی دیگر، ۴۰ سال عنوان شده است.
ـ امام صادق (ع) به فرزند بزرگوارش فرمود: «أوقف لی من مالی کذا وکذا لنوادب تند بنی عشر سنین بمنی أیام منی» (بحار الانوار، باب جواز کسب النائحه بالحق لا بالباطل)
مدت ده سال در ایام حج در سرزمین منا با وقف اموال و داراییام، مجالس سوگواری برگزار کن تا گریهکنندگان گریه کنند.
ـ امام صادق (ع) در روایت دیگری فرمود: «من أنشد فی الحسین بیتاً فبکی و أبکی عشره فله و لهم الجنه و من أنشد فی الحسین بیتاً فبکی و أبکی تسعه فله و لهم الجنه» (بحار الانوار، باب ثواب البکاء علی مصیبه الحسین)
کسی که یک بیت شعر درباره امام حسین (ع) بسراید و گریه کند و ده تن یا نه تن را بگریاند، جایگاه آنان بهشت است.
ـ امام صادق(ع) فرمود: «کل الجزع والبکاء مکروه سوی الجزع والبکاء علی الحسین» (بحار الانوار، باب جواز البکاء علی المیت و المصیبه)
هر گریه و مویهای در مصیبتها مکروه است، مگر گریه بر امام حسین (ع).
در توضیح این روایت اشاره به این نکته لازم است که ترک صبر و بیقراری در مصیبتها، اجر و پاداش انسان را از بین میبرد. از این رو در روایات دیگر به این مطلب اشاره شده است اما در اینجا امام صادق( ع) عزاداری و گریه بر امام حسین (ع) را استثناء دانستهاند، زیرا گریه و جزع بر مصیبت امام حسین (ع) و انسانهای مظلوم از مصادیق جزع مکروه نبوده، بلکه مصداق فریاد و اعتراض در برابر ظالم و ستمگر و ممدوح و پسندیده است. چنان که قرآن کریم میفرماید: «لا یُحِبُّ اللهُ الجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاّ مَن ظُلِمْ».
از این روایت چنین به دست میآید که عزاداری برای امام حسین (ع) و شهدای بزرگواری که در راه خدا مظلومانه جان باختهاند با دیگر سوگواریهایی که برای افراد معمولی است، تفاوت دارد.
نکته دیگری که در این روایت وجود دارد، آن است که گریه بر غیر امام (ع) مکروه دانسته شده در صورتی که از روایات فراوانی جواز و بلکه استحباب آن مشخص میشود. در این جا احتمالاتی وجود دارد. یکی از آن احتمالات این است که مقصود از گریه در روایت ذکر شده، گریه همراه با جزع است نه صرف گریستن.
ـ پیامبر (ص) به دخترشان فاطمه (س) فرمودند: «کل عین باکیه الا عین بکت علی مصاب الحسین فانها ضاحکه مستبشره بنعیم الجنه» (بحار الانوار، باب ثواب البکاء علی مصیبه الحسین)
هر دیدهای ـ در قیامت ـ گریان است، جز دیدهای که بر حسین (ع) گریه کند. آن چشم همیشه خندان است و به نعمتهای بهشتی بشارت داده میشود.
ـ «ابنقولویه» از «مسمع بن مالک کردین» روایت کرده است که میگوید امام صادق (ع)به من فرمود: «ای مسمع! تو که از اهالی عراق هستی، آیا قبر جدّم حسین (ع) را زیارت میکنی؟ عرض کردم خیر، زیرا من در بصره مشهور هستم و در همسایگی ما یکی از طرفداران خلیفه است که تابع هوا و هوسهای نفسانی اوست. گذشته از این، دشمنان ما خواه ناصبی و غیر آن، زیاد هستند، ترس دارم که به خلیفه فرزند سلیمان اطلاع دهند و جان من در خطر قرار گیرد».
آنگاه امام فرمود: «آیا مصایب شهدای کربلا را به یاد نمیآوری؟»، عرض کردم: «آری». فرمود: «آیا جزع و اظهار ناراحتی نمیکنی؟»، گفتم: «آری، سوگند به خدا که گریه میکنم». فرمودند: «خدا گریهات را بپذیرد، آگاه باش که تو از کسانی هستی که برای مصایب ما اظهار ناراحتی و جزع میکنند. تو از کسانی هستی که در خوشحالی ما خوشحال و در اندوه و حزن ما اندوهناکاند».
سپس فرمود: «فقال الحمدالله الذی فضلنا علی خلقه بالرحمه و خصنا اهل البیت بالرحمه یا مسمع ان الارض و السماء تبکی منذ قتل امیرالمؤمنین رحمه لنا و ما بکی لنا من الملائکه اکثر و ما رقات دموع الملائکه منذ قتلنا»، سپاس خدایی را که ما ـ اهلبیت ـ را به رحمت خاصهاش ویژه ساخت و بر سایر خلق برتری بخشید. ای مسمع! از زمان کشتهشدن امیرمؤمنان (ع) زمین و آسمان میگریند و گریه فرشتگان خشک نشده است». (بحار الانوار، باب ثواب البکاء علی مصیبه الحسین)
ـ امام رضا (ع) به پسر شبیب که از یاران آن حضرت است، میفرماید: «ای فرزند شبیب! محرَّم، ماهی است که در دوران جاهلیت، مردم ظلم و قتل را در آن حرام میدانستند، اما گروهی از مسلمانان حرمت این ماه و حرمت پیامبر(ص) را نشناختند، فرزند او را به قتل رسانده، زنان همراه او را به اسارت بردند».
آنگاه فرمود: «ان کنت باک فابک للحسین بن علی (ع) فانّه ذبح کما یذبح الکبش» اگر خواستی بر کسی گریه کنی، برای حسین بن علی (ع)گریه کن، چرا که او را مانند گوسفند ذبح کردند.
سپس ادامه داد: «ان یوم الحسین اقرح جفوننا و أسبل دموعنا و اذل عزیزنا بأرض کرب و بلا و اَورثنا الکرب و البلاء الی یوم الانقضاء فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون فان البکاء علیه یحط الذنوب العظام» روز عاشورا، چشم های ما را زخمی کرد، دلهای ما را سوخت، اشک چشمان ما را روان ساخت و عزیزان ما را خوار کرد و سرزمین کربلا تا روز قیامت برای ما سختی و بلا به جای گذاشت، پس بایستی گریهکنندگان بر مثل حسین گریه کنند. (بحار الانوار، باب ثواب البکاء علی مصیبه الحسین)
ـ امام رضا (ع) در روایت دیگری میفرماید: «من تذکر مصابنا و بکی لما ارتکب منا، کان معنا فی درجتنا یوم القیامه، و من ذکر بمصابنا فبکی و أبکی لم تبک عینه یوم تبکی العیون، و من جلس مجلساً یحیی فیه أمرنا لم یمت قلبه یم تموت القلوب» کسی که مصیبتهایی را که بر ما وارد شده است به یاد آورد و بر آن گریه کند، در قیامت همراه ما خواهد بود.
کسی که به یاد مصایب ما گریه کند و دیگران را بگریاند چشمان او روزی که همه چشمها گریانند، گریان نخواهد بود و کسی که در جلسهای بنشیند که در آن جلسه امر ما احیا و بر پا داشته میشود، دل او در روزی که دلها می میرد، زنده میشود و نمیمیرد. (بحار الانوار، باب ثواب البکاء لعی مصیبه الحسین)
* روایات استحباب عزاداری برای حسین امام (ع) منحصر به مکان و زمان نیست
ـ این احادیث به صورت مستفیض و بلکه متواتر از طریق اهل بیت (ع) روایت شدهاند، به گونهای که جای هیچ گونه تردیدی باقی نمیماند. بدون تردید ائمه اهل بیت (ع) در این دستورات اهداف مهمی را در نظر داشتهاند که از مهمترین آنها، مبارزه با ستمگران بنیامیه و بنیعباس است. از این رو همه مسلمانان و بهویژه پیروان خود را به شرکت در این جهاد مقدس ترغیب فرمودهاند.
کیفیت این جهاد نیز چیزی نیست جز مرثیه، مدیحه، زیارت و گریه بر مصایب اهلبیت (ع) برای خنثیکردن تلاش بنیامیه که سعی میکردند نام امام حسین (ع) را از بین ببرند و از رثا و زیارت و بیان فضایل و مناقب آن حضرت جلوگیری میکردند.
در این راستا گریه و عزاداری، مرثیه و زیارت قبور آنان نه فقط از باب حسرت و تسلیت است، بلکه محاربه با دشمنان خدا و جهاد فیسبیلالله به شمار میآید و هر کس در این جهاد مقدس شرکت کند، خداوند بزرگ او را از مجاهدان در راه خود شمرده و انشاءالله بهشت را نصیب او میکند.
ـ نکته دیگر آن است که این احادیث، منحصر به زمان و مکان خاصی نیست تا گفته شود، چون بنیامیه و بنیعباس امروز نیستند، پس عنوان جهاد و مبارزه صدق نمیکند. زیرا نخست، از دستورات ائمه (ع) در صورتی که قرینه خاصی مبنی بر انحصار به مورد خاصی وجود نداشته باشد، استفاده اطلاق و شمول میشود، چنان که در دستورات دیگر اخلاقی و فقهی چنین است.
ـ هر چند امروز خلفای بنیامیه و بنیعباس نیستند، اما درست همان دو جبهه حق و باطل که در آن زمان صفآرایی داشتهاند، امروز بیشتر از آن زمان به چشم میخورند. آن زمان، باطل در چهره بنیامیه و بنیعباس ظهور کرده بودند و امروز در چهره کسانی که راه آنان را ادامه میدهند.
ـ با توجه به این که عقیده به لزوم محبت اهلبیت (ع) از اساس و ارکان دین اسلام است و هر عصر و نسلی باید بدان ملتزم باشد، و همچنین آثار بسیار مثبت مجالس عزاداری امروز، از مصادیق جهاد و احیای دین اسلام به شمار میآید و به عبارت دیگر، بر مبنای همان معیار و ملاکی که در زمان ائمه (ع) عزاداری نوعی جهاد قلمداد میشد، امروز نیز عزاداری در زمره جهاد به شمار میآید و وقوع آثار آن در پیدایش انقلاب اسلامی و پیروزی آن بهترین گواه این مدعاست.
منبع : کانون علمی فرهنگی ایثار