آیا هاشمی از نتیجه جلسه خبرگان خرداد ۶۸ راضی بود!؟ روایت شاهدان عینی از تلاش هاشمی برای تصویب شورایی شدن رهبری

محمد محبوبی : شرح وقایع مهمترین جلسه مجلس خبرگان رهبری پس از انقلاب اسلامی، یعنی جلسه‎ای که به انتخاب آیت الله خامنه‎ای به عنوان ولی فقیه و جانشین حضرت امام (ره) منجر شد، از آن جمله اتفاقات تاریخی است که هنوز بعد از گذشت ۲۶ سال، زوایای مهم و پنهانی را در دل خود جای داده است.

روایتی که در چند سال اخیر از این جلسه منتشر شده است، یک خط سیر کلی را دنبال می‎کند، اینکه هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس بوده، عده‎ای به دنبال شورایی کردن رهبری بوده‎اند و در نهایت با بیان وصیت امام در مورد آیت الله خامنه‎ای توسط وی، خبرگان مجاب به انتخاب ایشان به عنوان ولی فقیه و رهبر انقلاب شده‎اند.

اما از بررسی اظهارات، روایات و خاطرات شاهدان  عینی و حاضران در جلسه می‎توان اینگونه استنباط کرد که این همه ماجرا و روایت نیست. همچنان این سوال مهم باقی است که پس چه کسانی در مجلس آنروز خبرگان به دنبال رهبری شورایی بوده‎اند و چه شده است که کار به بازگویی وصیت حضرت امام درباره آیت‎الله خامنه‎ای کشیده شده است!؟

آنچه از گزارش‎های زیر بر می‎آید آن است که مدافع و طرح کننده اصلی شورایی شدن رهبری کسی نبوده جز هاشمی رفسنجانی، و اتفاقا او تمایلی به طرح وصیت امام درباره آیت‎الله خامنه‎ای در مجلس خبرگان نداشته و مقابل آن مقاومت می کرده است و این اصرار مرحوم سیداحمد خمینی، آقایان شبستری، امینی، حائری و بسیاری دیگر از مجتهدین حاضر در جمع بوده که هاشمی را وادار کرده تا وصیت امام درباره آیت‎الله خامنه‎ای و شایستگی ایشان برای ولایت و زعامت را بازگو کند.

البته هاشمی در همه اظهار نظرهای خود در این باره، با زیرکی تمام خود و آیت الله خامنه‎ای را به عنوان مدافعین شورایی شدن رهبری معرفی می‎کند، اما این نکته را اشاره نمی‎کند که علت دفاع ایشان از شورایی شدن رهبری، در مظان انتخاب بودن ایشان بوده و آیت‎الله خامنه‎ای به همان دلیل از شورایی شدن رهبری حمایت می‎کرده‎اند که با طرح نام خود به عنوان گزینه رهبری به شدت مخالفت کردند!

این در حالی است که میل هاشمی رفسنجانی برای رسیدن به مدل شورایی از نحوه غیر متعارف رای گیری آن اجلاس نیز مشهود است. چنانکه آیت‎الله حائری از اعتراض اعضاء مجلس به این نحوه مدیریت جلسه توسط هاشمی حکایت کرده است.

شاید این گزارش باب جدیدی را برای روشن شدن هر چه بیشتر  این واقعیت تاریخی باز کند.

گفتنی است رجانیوز در نظر دارد در روزهای آینده اسناد منتشر نشده‎ای در باره این واقعیت تاریخی را در اختیار مخاطبان خود قرار دهد.

روایت اول‌شخص

در ابتدای امر می‌توان به روایت خود آقای هاشمی رفسنجانی از اجلاسیه فوق‌العاده خبرگان در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ اشاره کرد که سیر جاری وقایع را تشریح می‌کند. این خاطرات به وضوح به همگان- از جمله حامیان آقای هاشمی و دفتر ایشان- ثابت می‌کند که انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای تنها با یک نقل قول هاشمی صورت نپذیرفت، بلکه اقبال عمومی و جو حاکم مجلس خبرگان موافق و همسو با رهبر معظم انقلاب بود.

آقای هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود، حوادث این جلسه را این گونه تعریف می‌کند: «…بحث‌های زیادی شد. بعضی‌ها طرفدار رهبری شورایی و بعضی خواهان رهبری فردی بودند. بعضی آیت‌الله خامنه‌ای و بعضی‌ها آیت‌الله [سید محمدرضا] گلپایگانی را مطرح کردند و برای شورا هم اسم‌هایی برده شد. قبلاً در مشورت‌های سران قوا و جمعی دیگر از بزرگان به این نتیجه رسیده بودیم که شورایی مرکب از آیات خامنه‌ای، موسوی اردبیلی و مشکینی رهبری را به عهده بگیرند ولی در مذاکرات، رهبری فردی رأی بیشتری آورد. آیت‌الله خامنه‌ای با رهبری فردی مخالفت کردند. من هم مخالف بودم. نوبت نرسید. ابتدا به پیشنهاد اعضای جامعه مدرسین که عضو مجلس خبرگان بودند، آیت‌الله گلپایگانی مطرح شد. حدود ۱۴ نفر به ایشان رأی دادند. سپس پیشنهاد رهبری آیت‌الله خامنه‌ای مطرح شد. خود ایشان پشت تریبون رفتند و گفتند من با رهبری شورایی مطابق قانون اساسی موافقم و با رهبری فردی مخالفم. پس چگونه نامزد بشوم؟ من که جلسه را اداره می‌کردم، گفتم اکنون با رأی خبرگان، رهبری فردی قانون شده و چاره‌ای نیست. سرانجام آقای خامنه‌ای با ۶۰ رأی از ۷۴ عضو حاضر رأی آوردند و مسأله به این مهمی به این خوبی حل شد. من هم در چند مورد صحبت کوتاهی کردم و نظرات امام را درباره صلاحیت رهبری آقای خامنه‌ای نقل کردم.» (۱)

آقای هاشمی رفسنجانی در گفت‌وگوی دیگری به روایت خاطرات مشابهی می‌پردازد. نکته جالب این گفت‌وگو که با کتاب خاطرات نیز مشترک است، این واقعیت است که آقای هاشمی از نظر امام روی شخص آیت‌الله خامنه‌ای اطلاع کامل داشته است. در واقع تعدد تأکیدات امام روی آیت‌الله خامنه‌ای جای شک و شبهه‌ای برای آقای هاشمی به جا نمی‌گذاشت، با این حال وی پیش از اجلاسیه خبرگان و حتی در حین جلسه روی رهبری شورایی پافشاری می‌کرد: «س: من در خطبه‌های نماز جمعه شما خواندم که بعد از طرح مسأله قضیه مهدی هاشمی، امام فرمودند «شما در بین خودتان کسی را دارید» که اشاره به آیت‌الله خامنه‌ای بود.

ج: درست است. همان است که قبلاً گفتم. امام چنین چیزی گفته بودند ولی خود آیت‌الله خامنه‌ای قبول نداشتند. ساعاتی قبل از رحلت امام که قطع امید کرده بودیم، در جماران جمع شدیم که چه کار کنیم، چون پزشکان گفته بودند که ممکن است امام امشب رحلت کنند. نظر ما این بود که آیت‌الله مشکینی، آیت‌الله موسوی اردبیلی و آیت‌الله خامنه‌ای اعضای شورای رهبری باشند که آیت‌الله خامنه‌ای قبول نمی‌کردند جزو این سه نفر باشند. من اصرار داشتم که اگر شما باشید، برای آن دو نفر مفید است. اصلاً تا آن موقع نامزدی نداشتیم. بعد که خبرگان بعد از رحلت امام جلسه گرفت، من و آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی خود با انتخاب فردی مخالفت کردیم. گفتیم باید شورا باشد. اینکه می‌گویند ما کسی را داشتیم، دروغ است.

س: وقتی قرار شد آیت‌الله خامنه‌ای مطرح شود، به این فرمایش حضرت امام استناد کردید؟ رأی آوردن بالای آیت‌الله خامنه‌ای چه بود؟

ج: تمام شدن سریع کار خبرگان و رأی‌آوری ایشان پنج دلیل داشت: اول این که اوضاع خطرناک بود و خبرهایی هم از جبهه رسیده بود که نیروهای صدام حرکت کردند و به جلو می‌آیند. همه نگران بودیم که خلأ وجود رهبری آن هم پس از رحلت امام مشکل‌ساز شود. دوم همین حرف‌هایی که پنج ‌نفری از امام شنیده بودیم مطرح کردیم. سوم نقل نظر امام که مجتهد کافی است و احتیاج به مرجع نیست. چهارم آن حرف‌هایی هم که نقل کردند امام پای تلویزیون گفتند، مؤثر بود. پنجم که مهم‌تر از همه است، شخصیت و صلاحیت‌های خود آیت‌الله خامنه‌ای است که برای خبرگان شناخته شده بود و اصلح‌تر از ایشان کسی را نمی‌شناختند.» (۲)

مشخص است که انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۶۸ به صورت طبیعی و براساس صلاحیت‌های شخص ایشان و تأیید امام خمینی صورت گرفت و این گونه نبود که قدرت نفوذ کلام آقای هاشمی و ذکر یک خاطره- آن هم در لحظات انتهایی جلسه که نظر مثبت مجلس خبرگان در انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای محرز شده بود- در انتخاب یک شخص مؤثر بوده باشد.

تکرار و تلقین پیاپی این گزاره، امر را بر دفتر و حامیان هاشمی رفسنجانی مشتبه کرد که واقعاً شخص ایشان، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را به رهبری رسانده است و صرف ذکر خاطره‌ای در اجلاسیه فوق‌العاده خبرگان مسیر تاریخ را تغییر داد. نمونه بارز این باور را می‌توان در بیانیه رسمی دفتر آقای هاشمی مشاهده کرد. دفتر آقای هاشمی رفسنجانی طی جوابیه‌ای که به آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای نوشت، به صراحت به همین مسأله اشاره می‌کند و چنان با اطمینان از نقش محوری هاشمی در انتخاب رهبری پس از امام یاد می‌کند که گویی آقای هاشمی صاحب انقلاب بود و رهبری آن را نیز به آیت‌الله خامنه‌ای تفویض کرد: «آقای سیدمحمد خامنه‌ای احتمالاً در روز رحلت امام و انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران نبودند یا احتمالاً به قول امام علی(ع) به عنوان «مرده‌ای در میان زندگان» آن روز را از تقویم عمر خویش کم کرده بود، وگرنه همگان می‌دانند که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی چه نقشی در آن مقطع برای تعیین رهبری داشته‌اند!» (۳)
در میان اظهارات اطرافیان آقای هاشمی رفسنجانی امثال این ادعاها به وفور شنیده می‌شود و این که شخص آقای هاشمی در قبال این ادعای اطرافیان- از جمله بیانیه دفتر خودش- سکوت می‌کند، جای تعجب دارد؛ زیرا آقای هاشمی حتی در خاطرات خود نیز به صراحت چنین ادعایی نمی‌کند و این ادعا نیز موضوع کوچکی نیست که بتوان از کنارش به سادگی عبور کرد. برای سنجش صحت این ادعا می‌توان به خاطرات اعضای دیگر مجلس خبرگان مراجعه کرد.

آغاز اجلاسیه غیرعلنی

با به پایان رسیدن جلسه عمومی در صبح ۱۴ خردادماه ۱۳۶۸ که به قرائت وصیت‌نامه امام تازه‌ درگذشته سپری شد، اجلاسیه فوق‌العاده خبرگان به منظور تصمیم‌گیری برای آینده رهبری کشور به صورت غیرعلنی در ساعت ۱۵ عصر همان روز رسمیت یافته بود.(۴)

نخستین موضوعی که در دستور کار اجلاسیه فوق‌العاده مجلس خبرگان قرار گرفت، بررسی مسأله استعفای آیت‌الله منتظری از سمت قائم‌مقامی بود. هرچند در این باره امام خمینی پیش از وفات نظر قطعی خود را اعلام کرده بودند و دیدگاه ایشان برای اعضای خبرگان محترم و معتبر بود، اما در هر صورت این مسأله باید از طریق رسمی خود انجام می‌پذیرفت تا به موضوع استعفای آیت‌الله منتظری رسمیت داده می‌شد. اگر خبرگان این مسأله را حل و فصل نمی‌کردند، ممکن بود بعدها از سوی افرادی شبهه‌پراکنی شود که خبرگانی که وی را به قائم‌مقامی رهبری برگزید، انتخاب خود را ملغی و باطل اعلام نکرده بود. این موضوع به بحث گذاشته شد و اکثریت قریب به اتفاق اعضای حاضر در جلسه، استعفای قائم ‌مقام رهبری را که طی نامه‌ای مورخ ۷/۱/۶۸ به حضرت امام اعلام شده بود، پذیرفتند.

موضوع دومی که در جلسه مطرح شد، قرائت نامه امام خمینی به آیت‌الله مشکینی درخصوص شرط مرجعیت رهبر بود. نامه امام خمینی که به تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ و حدود یک ماه قبل از وفات ایشان تنظیم شده بود، به شرح زیر است: «حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج شیخ علی مشکینی دامت افاضاته.

پس از عرض سلام، خواسته بودید نظرم را در مورد متمم قانون اساسی بیان کنم. هرگونه آقایان صلاح دانستند عمل کنند. من دخالتی نمی‏کنم. فقط در مورد رهبری، ما که نمی‏توانیم نظام اسلامی‏مان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامی‏مان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط «مرجعیت» لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می‏کند. اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومت‌شان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد، قهری او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولیّ منتخب مردم می‏شود و حکمش نافذ است. در اصل قانون اساسی من این را می‏گفتم، ولی دوستان در شرط «مرجعیت» پافشاری کردند، من هم قبول کردم. من در آن هنگام می‏دانستم که این در آینده نه‌چندان دور قابل پیاده شدن نیست. توفیق آقایان را از درگاه خداوند متعال خواستارم.» (۵)
بحث و بررسی پیرامون این موضوع با نطق موافقین و مخالفین ادامه یافت و سرانجام خبرگان تأیید کردند که شرط مرجعیت برای رهبری لازم نیست.

رهبری فردی یا شورای

تا این قسمت از جلسه اختلافات چندان پررنگی وجود نداشت. آغاز مطرح شدن اختلافات از طرح شورای رهبری بود که موافقان و مخالفان شاخصی نیز داشت. آیت‌الله حائری شیرازی نماینده استان فارس در مجلس خبرگان که در اجلاسیه فوق‌العاده ۱۴ خرداد به عنوان اولین مخالف شورای رهبری صحبت کرد، به این موضوع اذعان دارد که نظر هیأت رئیسه مجلس خبرگان از جمله آقای هاشمی بر رهبری شورایی بود: «بارها مطرح شده بود شورا پنج‌نفره شود. من بیرون آمده بودم، آقای شرعی عنوان کرد هیأت رئیسه نظرشان شورایی شدن است اما مردم دل‌شان خالی می‌شود، آنها نیاز به روحیه دارند و این امر با رهبری فردی رخ خواهد داد. برای صحبت به نفع رهبری فردی و علیه شورایی شدن رهبری ثبت نام کردم. تا نوبت صحبت من شد گفتند وقت تمام است. آقای هاشمی رئیس مجلس بودند. گفتند وارد مذاکره شوید که رهبری فردی باشد یا شورایی. آقای هاشمی گفتند اگر کسانی برای نطق قبل از دستور ثبت نام کرده‌اند و الان می‌خواهند به عنوان مخالف شورا صحبت کنند، اینها در اولویت هستند. آقای طاهری خرم‌آبادی گفتند نوبت آقای حائری است. از من سؤال کردند می‌خواهید مخالف شورا صحبت کنید؟ گفتم بله.» (۶)

نکته قابل توجه آن است که آقای هاشمی در حالی اصرار داشت که رهبری شورایی تصویب شود که از نظر امام خمینی روی شخص آیت‌الله خامنه‌ای مطلع بود. آیت‌الله حائری شیرازی درباره نطق مخالفت خود نیز این گونه توضیح می‌دهد: «من به عنوان اولین مخالف شورایی شدن رهبری صحبت کردم. گفتم شورای عالی قضایی را برداشتید و مسئولیت به رئیس قوه قضائیه واگذار شده است، شورا قدرت ندارد. نخست وزیر را حذف و قدرت را به رئیس جمهور واگذار کردید، پس شرایط به تمرکز نزدیک است. وقتی رهبری شورایی کنید به صورت ارسال مسلم ناکارآمدی خود را در جامعه نشان می‌دهد، چون خودتان تجربه کردید که باید یک نفر مسئول باشد. صحبت من تمام شد. یک نفر آمد و گفت ما می‌توانیم با شورا اختلافاتی را که در جامعه است، هر کدام از این افراد را عضو شورا کنیم و به وسیله این چندتا وحدت را ایجاد کنیم. بیاییم این کار را بکنیم تا وحدت حفظ شود. فرد مخالف بعدی آقای جنتی بودند. آقای جنتی [گفت] اگر می‌گویید این شورا یکی شجاع‌تر، یکی سیاستمدارتر است و… اگر می‌توانست آنچه که بهتر است به دیگران تزریق کنند، خوب بود. منظورشان این بود یک مجموعه وقتی بخواهند با یکدیگر حرکت کنند، ضعیف نمی‌تواند همراه با قوی گام بردارد. به ناچار قوی آهسته حرکت می‌کند تا ضعیف با او همگام شود. باز [موافقین شورای رهبری] آمدند قسم و آیه که این کار را بکنید.» (۷)

آیت‌الله ابراهیم امینی نماینده استان چهارمحال و بختیاری در مجلس خبرگان نیز سرفصل‌های طرفداران شورای رهبری و رهبری فردی را گردآوری کرد: «طرفداران رهبری فردی به وجوهی تمسک کردند که خلاصه‌اش اینهاست: ۱- ادله ولایت فقیه ظهور دارد در ولایت فرد؛ در شورایی ولایت از کیست؟ برای اثبات ولایت شورایی چه دلیلی داریم؟ چنین ولایتی در احادیث و فقه اسلام سابقه ندارد. ۲- نهادهای شورایی مانند شورای عالی قضایی و شورای اداره صدا و سیما در عمل موفق نبودند و امتحان خوبی پس ندادند و به همین جهت در بازنگری قانون اساسی حذف خواهند شد. رهبری شورایی نیز همین گونه خواهد شد. ما در این رابطه تجربه نداشتیم تا زیان‌هایش را درک کنیم. ۳- مردم ما به رهبری فردی مأنوس هستند و بدان احترام می‌گذارند. برعکس رهبری شورایی امری است غیرمأنوس و در عمل با مشکل مواجه خواهد شد. ۴- رهبری فردی در تصمیم‌گیری‌های مهم و حساس و در حل مشکلات و بحران‌ها بهتر می‌تواند با قاطعیت عمل کند.

طرفداران شورای رهبری نیز برای توجیه عقیده خود به مطالبی اشاره می‌کردند که خلاصه‌اش اینهاست: ۱- ما در زمان حاضر در بین فقها کسی را نداریم که واجد همه شرایط رهبری و در حد امام خمینی و حتی دو سه درجه پایین‌تر باشد و مردم در تعیین جایگزین او چنین انتظاری را دارند. اما در مورد شورای رهبری افرادی را داریم که واجد شرایط، سابقه‌دار در کارهای اداره کشور، آشنای با افکار امام و مورد اعتماد هستند و به راحتی می‌توانیم آنان را به عنوان شورای رهبری انتخاب و معرفی کنیم. ۲- یکی از امتیازات شورای رهبری این است که اگر یکی از آنان در یکی از شرایط رهبری کمبود داشت، به وسیله دیگر افراد جبران می‌شود.» (۸)

بازی موافق، مخالف، ممتنع

پس از نطق موافقین و مخالفین شورای رهبری، زمان رأی‌گیری فرا رسید. این بار اما رأی‌گیری بر روال عادی صورت نگرفت. آیت‌الله حائری شیرازی درخصوص رأی‌گیری برای تصویب شورای رهبری معتقد است که برخلاف روال قانونی که موافقین باید قیام کنند، از سوی مدیر جلسه اعلام کردند که مخالفین قیام کنند تا وزن آرای ممتنع به نفع موافقین شورای رهبری عمل کند: «قانوناً این‌طور است که موضوع شورایی را به رأی گذاشتند موافقین شورا قیام کنند. یکی از بزرگان که مرحوم شده، آمد مقابل هیأت رئیسه گفت: بگویید مخالفین شورا قیام کنند. می‌گویند چرا؟ دلیل این بود که ممتنع‌ها اضافه بشوند به موافقین و از مخالفین شورا کم بشوند. ۳۰ نفر موافق، ۳۰ نفر مخالف، ۱۵ نفر ممتنع: اگر بگویند مخالفین شورا قیام کنند، ۳۰ نفر می‌ایستند و ۴۵ نفر می‌نشینند و می‌گویند رأی نیاورد و اگر بگویند موافقین شورا قیام کنند، ۳۰ نفر می‌ایستند و ۴۵ نفر می‌نشینند و می‌گویند موافقت نشد. خیلی تأثیر دارد بگویند موافقین شورا یا مخالفین شورا. خود آقا هم نظرش بر شورایی بود ولی نظر من بر رهبری فردی بود. آمدند گفتند مخالفین شورا قیام کنند، یقین هم داشتند ۳۰ نفر بلند می‌شوند و بیشتر می‌نشینند. نگاه کردند دیدند به خواست خدا خیلی جمعیت ایستادند. شمردند دیدند اکثریت است، دوباره شمردند، باز گفتند یک بار دیگر بشمریم، دیدند اکثریت است و دیگر کاری نمی‌توانستند بکنند و اعلام کردند نظر خبرگان رهبری فردی است.» (۹)

آیت‌الله امینی نیز با ادبیات دیگری به نوع به رأی گذاشتن شورای رهبری از سوی آقای هاشمی اشاره کرد: «پس از این بحث‌های طولانی، قرار شد رأی‌گیری شود. در این حال طرفداران نظریه فردی می‌خواستند که ابتدا در مورد شورایی بودن رأی‌گیری شود، چون می‌گفتند شورایی رأی نخواهد آورد، سپس فردی رأی می‌آورد. در مقابل طرفداران شورایی بودن می‌گفتند ابتدا در مورد فردی بودن رأی‌گیری کنیم که رأی نمی‌آورد و شورایی می‌شود. آقای هاشمی رفسنجانی از کسانی بود که علاقه به شورایی بودن رهبری داشت. من خودم اصرار داشتم که ابتدا در مورد شورایی رأی بگیریم. در نهایت ابتدا در مورد فردی بودن رأیگیری شد که رأی آورد.» (۱۰)

درخصوص رأی‌گیری شورای رهبری چند نکته حائز اهمیت است:

اول اینکه هیأت رئیسه که نظرش بر شورای رهبری بود، تلاش کرد تا آرای ممتنع را به نفع خود به صحنه بکشاند، فلذا اعلام کرد مخالفین شورای رهبری قیام کنند. این در حالی است که روال عادی مجلس- حتی در رأی‌گیری سایر موضوعات در اجلاسیه فوق‌العاده ۱۴ خرداد- مغایر این روش بوده است و آرای موافق باید شمرده می‌شد. آیت‌الله حائری شیرازی در گفت‌وگوی دیگری به این مورد صراحتاً اشاره می‌کند.

نکته دوم آن است که با وجود این که در رأی‌گیری اول مشخص شد شورای رهبری رأی نیاورده است، هیأت رئیسه که عملاً از سوی آقای هاشمی رفسنجانی اداره می‌شد و نظرش بر شورای رهبری بود، این رأی‌گیری را تا سه مرتبه تکرار کرد تا شاید تغییری در آرا مشخص شود. طبق خاطرات آقای هاشمی آرای مخالف شورای رهبری ۴۵ رأی از حدود ۶۵ رأی بود و این به معنی آن است که حدود ۷۰ درصد نمایندگان مجلس خبرگان قیام کرده بودند. این اختلاف فاحش به صورتی نبود که شبهه نزدیک بودن آرا و بازشماری جهت دقیق بودن آرا پیش بیاید. مجموعه این دو نکته، فرضیه آیت‌الله حائری شیرازی را به واقعیت نزدیک‌تر می‌کند که آقای هاشمی درصدد بود تا به نحوی رأی مطلوب خود را از دهان خبرگان بیرون بکشد.

نکته سوم درخصوص شورای رهبری آن است که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان گزینه جدی رهبری فردی در اذهان خبرگان مطرح بودند، از جانب خبرگان در تمامی ترکیب‌های شورای رهبری گنجانده شده بودند و برخی از خبرگان نیز نظر مثبت امام درباره ایشان را شنیده بودند. درخصوص این فضای حاکم بر مجلس خبرگان، مرحوم آیت‌الله مرتضی بنی‌فضل نماینده استان آذربایجان غربی در خاطرات خود می‌نویسند: «بعدازظهر بلافاصلح جلسه پشت درهای بسته ادامه پیدا کرد. وقتی بحث پیرامون تعیین رهبری آینده آغاز شد، عده‌ای نظر به شورای رهبری متشکل از سه یا پنج نفر داشتند. حتی از آنهایی که جزو شخصیت‌های درجه یک نظام بودند، بعضی همین گرایش را داشتند. البته در نظر همه بالاتفاق آقای خامنه‌ای یکی از اعضای شورا بود. این را همه قبول داشتند، یعنی در میان خبرگان حتی یک نفر نبود که بگوید شورا باشد ولی آقای خامنه‌ای در آن نباشد.»(۱۱) در این شرایط کاملاً طبیعی بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با رهبری فردی مخالفت کنند، چراکه اگر از زبان ایشان شنیده می‌شد که با رهبری فردی موافق هستند، شائبه قدرت‌طلبی مطرح می‌شد. همان طور که در خاطرات اعضای دیگر مجلس خبرگان اول نیز مطرح می‌شود، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تمام تلاش خود را کردند تا به عنوان رهبر فردی معرفی نشوند و جز این نیز توقع دیگری از فرد اصلح نمی‌رفت.

نوشداروی آخر جلسه

آیت‌الله مجتهد شبستری درخصوص ماجرای نقل خاطرات از سوی آقای هاشمی رفسنجانی در پایان جلسه می‌گوید آقای هاشمی در مقابل نقل نظر امام خمینی درباره آیت‌الله خامنه‌ای مقاومت می‌کرد و با اصرار برخی از نمایندگان در انتهای جلسه آن خاطرات را نقل کرد. در واقع نقل خاطرات آقای هاشمی اولاً در انتهای جلسه صورت گرفته بود و در واقع از جو حاکم بر مجلس خبرگان، نتیجه نهایی مشخص شده بود. ثانیاً نقل این خاطرات نه به میل شخصی آقای هاشمی، بلکه با نامه‌نگاری‌های نمایندگان و اعتراض بلند آنها در صحن مجلس روی داد. آیت‌الله مجتهد شبستری درخصوص این وقایع می‌گوید: «بعد از ظهر جلسه تشکیل شد. ابتدا راجع به شورایی شدن رهبری صحبت شد زیرا آن موقع در قانون اساسی، رهبر یا شورای رهبری قید شده بود. در آن جلسه چنین مطرح شد که اگر شورای رهبری رأی بیاورد، کشور به واسطه شورا اداره شود. من بر اساس این صحبت‌ها فهمیدم که کار به درازا می‌انجامد. لذا یادداشتی نوشته و به هیأت رئیسه فرستادم و نوشتم این بحث را کوتاه کنید و مطالبی را که امام در مورد آیت‌الله خامنه‌ای فرموده بودند، مطرح شود. من یادداشت را به آقای طاهری خرم‌آبادی [منشی جلسه] فرستاده بودم و او هم نوشته مرا به آقای رفسنجانی داده بود. آقای رفسنجانی گفته بود فعلاً صبر کنید بحث شورا به جایی برسد و اگر شورا رأی نیاورد و افراد مطرح شدند، این موضوع را مطرح می‌کنیم.

من ساکت نشستم تا بحث شورا به اتمام برسد. شورا بالاخره رأی نیاورد. البته عده‌ای در اقلیت مایل به رهبری شورا بودند اما من از همان ابتدا با رهبری شورا موافق نبودم و با مخالفان بحث کردم و عوارض رهبری شورا را برایشان توضیح دادم که با اختلاف نظر بین شورا مملکت فلج می‌شود؛ پس بهتر است رهبری واحد حاکم باشد.

پس از روشن شدن تکلیف بحث شورا افراد را مطرح کردند. عده‌ای آیت‌الله گلپایگانی را پیشنهاد کردند و من دوباره از جا برخاستم و با صدای بلند به آقای هاشمی اعتراض کردم و گفتم من یادداشتی را به شما داده‌ام و الان وقت قرائت آن رسیده، پس آن را بخوانید. آقای رفسنجانی نوشته مرا خواندند و گفتند آقای شبستری می‌خواهد من که حضور داشتم و جز شهود بودم توصیه‌های امام را در مورد آیت‌الله خامنه‌ای نقل کنم.

من شنیده بودم که وقتی آیت‌الله خامنه‌ای به کره رفته و آنجا سخنرانی کرده بودند، تلویزیون پخش می‌کرد و حاج احمدآقا نیز در خدمت امام بود. حاج احمدآقا گفته بود ماشاءالله آیت‌الله خامنه‌ای خوب صحبت می‌کند و جلسه را خوب قبضه کرده است. پس از این حرف حاج احمدآقا، امام فرموده بود آقای خامنه‌ای شایستگی رهبری را دارد. علاوه بر این زمانی که آقای منتظری از قائم‌مقامی رهبری عزل شد، به امام گفته بودند حال که او را عزل کردید بعداً ما گرفتار خواهیم شد. امام در جواب این حرف فرموده بود: با وجود آقای خامنه‌ای شما غصه‌ای نداشته باشید. من این دو مورد را شنیده بودم و می‌دانستم که آقای رفسنجانی (به همراه آقای موسوی اردبیلی) جزو شاهدان است. لذا در آن یادداشت از آقای رفسنجانی خواستم که شهادت بدهید امام چنین مطلبی را بیان کرده بودند.

آقای رفسنجانی رو به اعضای خبرگان کرد و گفت آقای شبستری از من می‌خواهند سخنان امام را به شما بگویم، آیا شما موافق هستید؟ همه اعضا گفتند «بله بگویید، اگر الان نگویید، پس کی می‌خواهید بگویید!» آقای رفسنجانی موضوع را مطرح کردند و شهادت دادند و گفتند که آن موقع آقای موسوی اردبیلی نیز شاهد بود. البته اگر شهادت آنها هم نبود و اگر توصیه امام هم نبود، خواه‌ناخواه ما نمی‌توانستیم فردی اصلح‌تر از آیت‌الله خامنه‌ای پیدا کنیم، یعنی اگر توصیه امام هم مطرح نمی‌شد بالاخره آقای خامنه‌ای رأی می‌آورد منتها با مطرح کردن این امر، انتخاب ایشان به رهبری با سرعت و با رأی اکثریت قاطع اعضا انجام گرفت.» (۱۲)

آیت‌الله علی‌اصغر معصومی نماینده استان خراسان در مجلس خبرگان نیز در تأیید این ماجرا و اظهارات آیت‌الله مجتهد شبستری خاطراتی را بیان کرد: «دقایقی قبل از این ماجرا [کفایت مذاکرات]، یک نفر [آیت‌الله مجتهد شبستری] آمد و به من گفت: «داستانی هست، نقل قول موثقی از امام(ره) وجود دارد، چرا آقای رفسنجانی آن را نمی‌خواند؟» گفتم: «تو بنویس.» گفت: «نمی‌خوانند.» گفتم: «تو بنویس، من اینجا هستم.» نامه را که بردند دادند، باز هم آقای رفسنجانی نخواند! من بلند شدم و گفتم: «مگر ما خبرگان مردم نیستیم؟ از استانی که یک‌پنجم ایران است نماینده شده‌ایم. چرا نامه ما را نمی‌خوانید؟ چرا نخواندید؟ برای چه؟» علناً اعتراض کردم. در اسناد مجلس خبرگان هست. آقای هاشمی هم گفتند که آقای خامنه‌ای به خواندن این نامه راضی نیستند، چون امام(ره) در ماجرای اسقاط آیت‌الله منتظری می‌خواستند با او برخورد تندتری بکنند، آگاهان از ماجرا خبر دارند، ایشان حتی نامه ۶/۱ را داده بودند به اخبار ساعت ۲ بعدازظهر رادیو که اعلام شود. چند ساعت بعد ایشان را منصرف کردند. در گیرودار همین بحث‌ها با امام(ره)، رؤسای سه قوه اصرار کردند که آقا چه کسی را داریم؟ خود امام(ره) هم فرموده بود: «مگر خامنه‌ای چه عیبی دارد؟» در ادامه جلسه آن روز گفتیم: «نه، در نقل این قول رضایت آقا ملاک نیست، بالاخره این جمع باید از جمیع جهات مطلع باشند تا بتوانند رأی درستی بدهند، بخوان» و خواندند.» (۱۳)

مطالعه خاطرات آیت‌الله سیدعلی‌اکبر قرشی نیز مؤید آن است که نقل خاطره از سوی آقای هاشمی با اصرار نمایندگان صورت گرفته بود: «بعدازظهر هم گفت‌وگوها شروع شد و سخن بر سر شورای رهبری یا تک‌رهبری دور می‌زد که نظرخواهی کردند، تک‌رهبری رأی آورد و قرار شد یک نفر به عنوان رهبر انتخاب شود. در این حال خدا را شاهد می‌گیرم که دفعتا و ناگهانی سخن ۵، ۶ سال پیش آقای جورکش از خاطرم گذشت که به نقل از حجت‌الاسلام سراج گفت: «امام فرمودند اگر من از دنیا بروم، آقای خامنه‌ای برای رهبری از همه بهتر و اصلح است.»… بلافاصله یادداشتی خطاب به آقای مشکینی نوشتم و فرستادم که «اگر امام درباره صلاحیت رهبری آقای خامنه‌ای سخن گفته‌اند و شما می‌دانید، لطفاً برای نمایندگان بگویید.» آقای مشکینی اصلاً به نوشته من جوابی نداد؛ یا اصلاً نخواند یا صلاح ندانست که پاسخی بدهد. به هر حال من به آیت‌الله محسن شبستری، امام جمعه فعلی تبریز و نماینده مقام معظم رهبری در آذربایجان شرقی که در طرف راست من نشسته بود، گفتم: «من شنیده‌ام که امام فرمودند اگر من از دنیا رفتم، بهترین کسی که می‌تواند جانشین من باشد، آقای خامنه‌ای است. آیا شما درباره آقای خامنه‌ای چیزی شنیده‌اید؟» گفت: «من نیز شنیده‌ام که امام گفته اگر من از دنیا رفتم، آقای خامنه‌ای بهترین کسی است که می‌تواند رهبر نظام باشد.» وقتی آقای شبستری این مطلب را گفت، من بی‌درنگ به ایشان گفتم: «پس برخیزیم و با هم فریاد بکشیم و این مطلب را به همه نمایندگان حاضر بگوییم!» آن گاه بنده و آقای شبستری چنان فریاد کشیدیم که همه نمایندگان و رئیس مجلس خبرگان متوجه ما دو نفر شدند. ما گفتیم: «آقایان! اگر امام درباره شایستگی رهبری آقای خامنه‌ای سخنی گفته‌اند، بگویید تا همه آقایان بدانند، بالاخره سخن امام برای ما خیلی مهم است.» ابتدا آقای طاهری خرم‌آبادی کمی صحبت کرد و اشاره نمود به نظر و سخن امام که درخصوص صلاحیت آیت‌الله خامنه‌ای گفته بود. در این حال آقای هاشمی حرف را از دهان آقای طاهری خرم‌آبادی گرفت و گفت: «بله، من و آقای خامنه‌ای و آقای موسوی اردبیلی و آقای میرحسین موسوی یک روز در محضر امام بودیم و حاج احمدآقا هم حضور داشت. سخن از رهبری می‌رفت و ما نگرانی خود را در محضر امام مطرح می‌کردیم. امام فرمود اگر من از دنیا رفتم، صلاح است آقای خامنه‌ای رهبر جامعه باشد.» (قریب به این مضمون) بعد آقای هاشمی اضافه کرد روزی من تنها در محضر امام بودم. باز هم از رهبری آینده سؤال کردم، امام فرمود آقای خامنه‌ای از همه اصلح است.» (۱۴)

به علاوه آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی نماینده استان خراسان در مجلس خبرگان نیز تأیید می‌کند که نقل خاطره از سوی آقای هاشمی تأثیر چندانی در روند انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نداشت و نمایندگان پیش‌تر به این جمع‌بندی رسیده بودند. آیت‌الله خزعلی در پاسخ به این سؤال که «آیا [خاطره] صحبت امام موجب این رأی شد؟ چون اخیراً عده‌ای از شبهه‌افکنان گفته‌اند که خبرگان در فضایی احساسی و تنها متأثر از نقل قول امام به ایشان [آیت‌الله خامنه‌ای] رأی دادند.» اظهار داشت: «خیر! گفتم که من شب قبل و حتی قبل از رحلت امام به ایشان پیشنهاد این امر را دادم، آن‌وقت هنوز قول امام نقل نشده بود. من از مدت‌ها قبل ایشان را مجتهد مسلم می‌دانستم. مدت آشنایی من با آقای خامنه‌ای از کل عمر این شبهه‌اندازان بیشتر است! سال‌ها بود که به مراتب فضل و علمیت ایشان اعتقاد داشتم. اینها بهتر است عرض خود نبرند و زحمت ما ندارند!» (۱۵)

با توجه به خاطرات اعضای وقت مجلس خبرگان این سؤال مطرح می‌شود که با وجود این که آقای هاشمی مطالب متعددی درباره صلاحیت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای رهبری از امام شنیده بودند، چرا این مطالب را در ابتدای جلسه طرح نکردند؟ با وجود اطلاع آقای هاشمی از نظر امام روی شخص آیت‌الله خامنه‌ای، چرا مسأله شورای رهبری را طرح کردند؟ و چرا نقل این خاطرات با اصرار و پافشاری مطلعین صورت گرفت؟

در نهایت فارغ از نیت‌خوانی اشخاص و تنها با توجه به عملکرد آنها می‌توان به چند نکته پی برد. اولین مسأله این است که برخلاف ادعای پربسامد دفتر آقای هاشمی و اطرافیان و حامیان وی، نقل خاطره ایشان از امام خمینی در انتهای جلسه صورت گرفت و این در زمانی بود که از فضای کلی جلسه برمی‌آید شخص حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر فردی رأی خواهد آورد و این گونه نبود که آقای هاشمی حرکت خاصی کرده باشند تا آیت‌الله خامنه‌ای انتخاب شوند. همان گونه که در اظهارات اعضای وقت مجلس خبرگان نیز بیان شده بود، اگر آقای هاشمی خاطرات خود از امام خمینی را نیز نقل نمی‌کرد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با رأی بالایی به عنوان رهبر انتخاب می‌شدند.

مسأله دوم که بسیار جای تأمل دارد، آن است که آقای هاشمی چندین بار به صورت خصوصی و عمومی و مستقیم و با واسطه از نظر امام خمینی روی شخص آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر آینده آگاه شده بود و در این خصوص جای هیچ اگر و امایی وجود ندارد. با این حال با آغاز جلسه به نقل خاطرات نمی‌پردازد و ابتدا موضوع شورای رهبری را پیش می‌کشد. در این میان نیز به تذکرات متعدد نمایندگان هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد و نهایتاً با فریاد اعتراضی برخی از نمایندگان مجبور به نقل خاطرات شد. این مسأله زمانی حساسیت بیشتری را برمی‌انگیزد که آقای هاشمی در برخی از ترکیبات پیشنهادی به عنوان شورای رهبری حضور داشت که البته با رأی قاطع نمایندگان ملغی شد.

پی‌نوشت‌ها:
۱.  بازسازی و سازندگی، خاطرات سال ۱۳۶۸ اکبر هاشمی رفسنجانی
۲. اصولگرای اصلاح‌طلب؛ گفت‌وگوی انتقادی با هاشمی رفسنجانی، ص ۴۸
۳. پایگاه اطلاع‌رسانی حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی، ۲۵/۹/۱۳۹۳، کد خبر: ۷۱۸۵۸
۴. ترکیب هیأت رئیسه مجلس خبرگان عبارت بود از آیت‌الله مشکینی (رئیس)، آقای هاشمی‌ رفسنجانی (نایب‌رئیس)، آقایان محمد مؤمن و حسن طاهری خرم‌آبادی (منشی‌های جلسه). اگرچه رئیس مجلس خبرگان مرحوم آیت‌الله مشکینی بود، ولی در عمل مدیریت جلسات در دست آقای هاشمی رفسنجانی بود.
۵. صحیفه امام، جلد ‏۲۱، ص ۳۷۱
۶. گفت‌وگوی آیت‌الله حائری شیرازی با برنامه شناسنامه
۷.  همان
۸. خاطرات آیت‌الله ابراهیم امینی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص ۲۹۸-۲۹۷
۹. خبرگزاری مهر، ۱۲/۳/۱۳۹۲، کد خبر: ۲۰۶۸۷۶۵
۱۰. فصلنامه حکومت اسلامی، شماره ۴۱، صص ۱۴۵-۱۴۴. آیت‌الله امینی در خاطرات خود نیز نقل می‌کند: «آقای هاشمی که جلسه را اداره می‌کرد، ابتدا رهبری فردی را به رأی گذاشت. اتفاقا رهبری فردی رأی آورد و به تصویب رسید. بعد از آن، آقایان در برابر عمل انجام‌شده قرار گرفتند و جز تسلیم چاره‌ای نداشتند.» خاطرات آیت‌الله ابراهیم امینی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۹۹
۱۱. خاطرات آیت‌الله شیخ مرتضی بنی‌فضل، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۶۷
۱۲. سایت رجانیوز، ۲۴/۹/۱۳۹۳، کد خبر: ۲۱۳۷۷۵
۱۳. سایت رجانیوز، ۸/۱۰/۱۳۹۱، کد خبر: ۱۴۶۵۲۹
۱۴. خاطرات آیت‌الله سیدعلی‌اکبر قرشی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص ۱۶۳-۱۶۱
۱۵. روزنامه جوان، ۱/۵/۱۳۹۳، ص۹

منبع : رجا نیوز

مرتضی - مدیر اصلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

مظلومیت مضاعف ۱۷۵ شهدای غواص، بازی رسانه ای برای تحریف جنگ بواسطه آنها بود

د ژوئن 8 , 2015
 نشست خبری سردار باقرزاده فرمانده کمیته جست ‌و جوی مفقودین ستاد کل نیروی‌های مسلح پیرامون موضوع کشف پیکر ۱۷۵ شهید غواص امروز در محل معراج شهدا با حضور خبرنگاران رسانه‌های مختلف برگزار شد. باقرزاده در این نشست با اشاره به این سخن حضرت امیر(ع) که فرمودند: فرو روید در گرداب […]

شاید این مطالب را دوست داشته باشی

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...