پای منبع آب، تصادفی همدیگر را دیدیم. البته من سعی کردم خودم را نشانش ندهم که مبادا احیانا خجالت بکشد، ولی برایم خیلی جالب بود که او هم نماز شب میخواند. اما وقتی برگشتم به چادر، با کمال تعجب دیدم، ظاهراً وضو گرفته و رفته تخ خوابیده. فکر کردم یعنی […]