عملیات روانی علیه حضرت نوح (علیه السلام)

اشتراک گذاری :
مقابله با حضرت نوح (ع) امری اتفاقی، ساده، بی‌برنامه و از سوی اوباش و افراد سطحی نبود، بلکه صاحبان زر و زور برای جلوگیری از تبلیغ او به دین خدا عملیات تکذیب و منع را هدایت می‌کردند.
 
مشروح کامل در ادامه

 

«قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ؛ سران قومش گفتند به راستی تو را در گمراهی آشکار می‌بینیم» (اعراف/۶۰).
در این عملیات روانی، تحقیر، مأیوس‌سازی، جوسازی و تهدید آشکارا مشاهده می‌شود.
الف)تحقیر
یکی از شیوه‌های اجرای عملیات روانی، تحقیر طرف مقابل است. این کار روحیه طرف مقابل را تضعیف می‌کند و مهاجم را در نظرش، قوی جلوه می‌دهد. تکرار این عمل موجب دلسرد شدن گروه‌ها و افراد طرف مقابل می‌شود و نگرانی را در سطح فرماندهان و مدیران افزایش می‌دهد و در نتیجه مهاجم می‌تواند از این آب گل‌آلود، ماهی صید کند. برای نمونه سران کافر به مردم و اطرافیان نوح(ع) گفتند:
«فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاکَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَ مَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِی الرَّأْیِ و مَا نَرَى لَکُمْ عَلَیْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ؛ سران کافر قوم نوح گفتند: ما تو را جز بشری همانند خودمان نمی‌دانیم و کسانی که از تو پیروی می‌کنند، جز گروهی از اراذل ساده‌لوح نیستند و برای شما برتری بر خود نمی‌بینیم؛ بلکه به تصور ما شما دروغگو هستید» (هود/۲۷).
«قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ؛ گفتند: آیا از تو پیروی کنیم در حالی که اراذل، پیرو تو هستند؟» (شعراء/۱۱۱).
مقصود آنها از "اراذل" اقشاری از جامعه نوح(ع) بودند که در مشاغل سخت مانند خدمتکاری، خارکنی و… کار می‌کردند. سران کفر می‌پندارند مردم، چنین طبقه‌ای را فاقد فکر، اندیشه و درک بالا می‌شناسند، زیرا در جوامع مادی، افکار عمومی توانمندی یا ناتوانی در امور مالی، نوع پیشه و کسب و کار و جایگاه شغلی را ملاک محاسبه و سنجش فکر و اندیشه تلقی می‌کنند.
«فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُرِیدُ أَنْ یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ و َلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَائِکَهً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ؛ سران کافر قوم نوح گفتند: این تنها بشری همانند شما است که می‌خواهد در میان شما برتری جوید. اگر خدا تصمیم داشت نماینده‌ای بفرستد، فرشتگان را می‌فرستاد (اما) از پدرانمان چنین چیزی به گوشمان نرسیده است» (مؤمنون/۲۴).
ب) القای ناامیدی
یکی از شیوه‌های عملیات روانی، مأیوس‌ ساختن است. اگر جامعه‌ای که همه توان خود را برای رسیدن به هدفی، گردآورده و تصمیم به انجام اراده‌ای ملی دارد، با سیاه‌نمایی و ناامید گشتن از دستیابی به اهداف روبه‌رو شود، ابتدا ناباوری و سپس باور به ناتوانی در انجام کار در میان آحاد آن جامعه پدید می‌آید. یأس از دستیابی به اهداف، چنان اضطراب و پریشانی در میان مردم پدید می‌آورد که کسی انگیزه‌ای برای تلاش و حرکت به سوی اهداف پیدا نمی‌کند. این ناامیدی از طریق بزرگ کردن کاستی‌ها، کوچک جلوه دادن موفقیت‌های مقطعی، شتاب‌زدگی، ترویج سؤالات بی‌فایده، ارتقای مطالبات عموم بیش از حد مورد انتظار، تردید در آرمان‌ها، ایجاد اختلاف در بین مدیران و بزرگ نشان دادن رقیب یا دشمن پدید می‌آید.
در جامعه نوح(ع) سران کفر روحیه ناامیدی را رواج دادند و گفتند:
«قَالُوا یَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَکْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ کُنتَ مِنْ الصَّادِقِینَ؛ گفتند: مجادله می‌کنی، پس زیاده‌روی هم کردی. اکنون آنچه را که بدان وعده می‌دادی بیاور؛ اگر راست می‌گویی» (هود/۳۲).
ج) جوسازی و اتهام
از شیوه‌هایی که سران کفر بر ضد نوح(ع) در عملیات روانی خود به کار بردند، جوسازی پشت سر نوح و پیروانش بود. پس با وارد آوردن تهمت‌ها و گفته‌های ناروا، سعی کردند قضاوت افکار عمومی را بر علیه او برانگیزند. در این شیوه مهاجم سعی می‌کند به شخصیت سالم و معتدل طرف مقابل یا پاکی، تقوا، پاکدامنی و جایگاه مورد احترام او خدشه وارد کند. پس از میان صدها صفت نیک و جلوه‌های محاسن فرد، انگشت روی نقاط مبهم یا نکاتی از شخصیت فرد می‌گذارد که درک آن با پیچیدگی برای عموم همراه است و همان را روزنه‌ای برای ایراد اتهام یا جوسازی بر علیه او قرار می‌دهد. برای نمونه، درک امور معنوی و نامحسوس برای عموم افراد، با سختی و پیچیدگی همراه است. پس نوح را به دیوانگی متهم ساختند و گفتند:
«إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّهٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِینٍ؛ مردی است که دیوانگی به او سرایت کرده است. مدتی با او بردباری کنید شاید عاقل شود» (مؤمنون/۲۵).
«کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنَا و َقَالُوا مَجْنُونٌ و َازْدُجِرَ؛ علیه نوح به تکذیب او پرداختند و گفتند دیوانه‌ای است که از اجتماع رانده شده است» (قمر/۹).
د) تهدید
در این‌باره پیش از این، در اقدام قابیل علیه ‌هابیل سخن گفته شد. تجربه چندصد ساله این شیوه عملیات روانی که در اختیار سران کفر جامعه نوح‌(ع) قرار گرفته بود، تهدید را با پیچیدگی‌هایی مؤثرتر همراه ساخته بود. از این‌رو او را به طور مستقیم از قتل نترساندند بلکه این بار، چگونگی کشته شدن و زجر ناشی از آن را در نظر نوح، بزرگ جلوه دادند و تهدید کردند:
«قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یَا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنْ الْمَرْجُومِینَ؛ گفتند: ای نوح اگر به تبلیغ خود پایان ندهی بی‌تردید سنگسار می‌شوی» (شعراء/۱۱۶).
ه) تمسخر
از شیوه‌هایی که عملیات روانی را با موفقیت همراه می‌سازد، تمسخر و استهزاء طرف مقابل است. در این شیوه شخصیت آماج را کوچک می‌شمرند، خوبی‌ها، نقاط قوت و ویژگی‌های پسندیده او را با لطیفه و جملات خنده‌آور مسخره کرده، و استهزاء می‌کنند. خدای متعال استهزاء‌کنندگان را در زمره ستمکاران برشمرده و از انجام دادن آن نهی کرده است. سران کفر کارهای نوح(ع) را به باد تمسخر و استهزاء می‌گرفتند تا فضایل او و تبلیغش را خنثی سازند.
«وَ یَصْنَعُ الْفُلْکَ وَ کُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ؛ نوح کشتی را می‌ساخت و هرگاه که سران قومش بر او عبور داشتند، او را مسخره می‌کردند» (هود/۳۸).
راه‌های مقابله حضرت نوح(ع) با عملیات روانی دشمن
آنچه حضرت نوح(ع) در برابر این عملیات روانی گسترده نیاز دارد بیرون ساختن افکار عمومی از این جو روانی و ارائه حقیقت و واقعیت به مردم و آگاه‌سازی آنها است. نوح(ع) با شکستن این جو می‌تواند به ذهن و فکر مردم وارد شود تا فرهنگ و عمل آنها را تغییر دهد. تا هنگامی که این جو حاکم است کسی به سخن او گوش نخواهد داد و تبلیغ وی فایده‌ای نخواهد داشت.
رویارویی با تحقیر
«قَالَ وَ مَا عِلْمِی بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ؛ إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّی لَوْ تَشْعُرُونَ؛ وَ مَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِینَ؛ من چه می‌دانم پیش از ایمان چه شغلی داشته‌اند. حساب آنها به عهده پروردگار من است؛ اگر اهل فهم هستید. و من پرهیزکاران را از خویش دور نخواهم ساخت» (شعراء/۱۱۴-۱۱۲).
حضرت نوح(ع) برای مردم تبیین کرد که در مسیر هدایت، مهم نیست افراد به چه حرفه و پیشه‌ای مشغول هستند. آنچه برای اشراف، سران قوم و سرمایه‌اندوزان ملاک قضاوت و ارزش‌گذاری است برای او ملاک و معیار نیست. برای ورود انسان‌ها به اردوگاه حق و دستگاه ایمان و جامعه مؤمنین، انسانیت آنها مطرح است نه شغل و جایگاه اجتماعی آنها. بدین‌گونه او ابزار تبلیغات منفی را از سران شرک و کفر گرفت و آنان را فاقد هویت کرد.
رویارویی با مأیوس‌سازی
حضرت نوح(ع) در پاسخ به عملیات روانی سران کفر برای سیاه‌نمایی اوضاع گروندگان به عقیده توحیدی و مأیوس کردن جامعه مؤمنان از ایستادگی در مسیر هدایت، به آنان می‌گوید:‌
«إِنَّمَا یَأْتِیکُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شَاءَ و َمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ؛ عذابی را که وعید داده، اگر خدا بخواهد می‌آید و نمی‌توانید مانع آن شوید» (هود/۳۳).
یکی از تبلیغاتی که سران کفر برای القای ناامیدی و تیره جلوه دادن اقدامات نوح(ع) انجام دادند، بی‌فایده نشان دادن پندها و بی‌نتیجه ماندن تبلیغات توحیدی نوح(ع) بود. او گرویدن افرادی را که به دعوت توحیدی توجهی ندارند از اساس در تبلیغ خود بی‌اثر بیان می‌دارد و می‌گوید اصولاً اقدام من به دعوت راه حق در گرو ایمان و گرایش چنین افراد سست‌بنیادی نیست. اگر آنان ایمان نیاورند درباره درستی اقداماتم دچار تردید و یأس نمی‌شوم و آن را رها نمی‌کنم. این خدا است که باید به دعوت من اثر بخشد. تنها وظیفه من تبلیغ راه و سخن حق و رساندن پیام توحیدی به جامعه است. حال اگر افراد زیادی به دعوت من، پاسخ منفی دهند، باعث نخواهد شد که نسبت به وظیفه‌ام دچار سستی و رخوت شوم. او در این‌باره چنین می‌فرماید:
«و َلَا یَنفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنصَحَ لَکُمْ إِنْ کَانَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یُغْوِیَکُمْ هُوَ رَبُّکُمْ و َإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛ من اگر بخواهم شما را اندرز دهم اما خدا بخواهد شما را در گمراهی‌تان باقی گذارد، اندرز من بی‌فایده است. او پرورش‌دهنده شما است و بازگشت شما به سوی اوست» (هود/۳۴).
آنچه نوح(ع) در این "مقابله" بیان می‌فرماید، تعلیم توحید و توجه به هدایت خدا و تأکید بر ابزار بودن دیگران در حد "مشیت الهی" است. او بار دیگر بر این نکته اصرار می‌ورزد که وظیفه من رساندن پیام خداست و این با گفتار و تبلیغ انجام می‌شود. پس من بیش از این مؤثر نیستم. در اینکه هدایت شوید یا نشوید و در اینکه عذاب بیاید یا نیاید. وی اذعان می‌دارد که من در این امور تأثیر مستقل و مستقیمی ندارم. خلاصه اینکه به انجام تکلیف هستم نه نتیجه، گو اینکه حرکت من چون برای انجام تکلیف می‌باشد همیشه نتیجه‌بخش است چرا که عمل به تکلیف نتیجه‌اش الهی است.
بی‌گمان چنین رفتار و بیانی، در رویارویی با عملیات روانی القای یأس توسط دشمن به یأس او از مأیوس‌سازی منجر می‌شود، در نتیجه دشمن به تغییر نوع و الگوی عملیات یا رهاسازی آن روی می‌آورد. چنین تغییر رویکردی از سوی دشمن باعث می‌شود جامعه توحیدی در برابر آسیب‌های عملیات روانی آن در امان ماند.
اقدام نوح(ع) در برابر عملیات القای یأس دشمن، تنها به مقابله و تغییر رویکرد دشمن خلاصه نمی‌شود؛ بلکه او پا را فراتر می‌گذارد و تصمیم به تجدید روحیه مؤمنان و جامعه توحیدی نیز می‌گیرد. در این خصوص، روحیه ایستادگی بر حقیقت و باورهای روشن توحیدی را در میان نیروهای خودی، ارتقا می‌بخشد و به سران کفر می‌گوید پیش از اینکه شما به من بگویید که نتیجه تبلیغ ممکن است بی‌فایده باشد، خدا برای من بیان کرده است. بنابراین من با علم به اینکه شما روی‌گردان از مطالب حق هستید برای شما تبلیغ می‌کنم.
«و َأُوحِیَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ؛ به نوح وحی شد که از مردمانت تنها کسانی که ایمان آورده‌اند به تو مؤمن خواهند ماند؛ پس از عملکرد (روی‌گردانی) آنها اندوهگین مباش» (هود/۳۶).
این رویکرد نوح(ع) در ثبات قدم و پایداری نیروهای خودی و بی‌اثرسازی عملیات روانی دشمن در مأیوس‌سازی آنان بسیار مؤثر بود.
رویارویی با تمسخر
حضرت نوح(ع) با حفظ هشیاری و پرهیزکاری پیروانش اقدام تمسخرآمیز سران کفر را خنثی ساخت. رهبر انقلاب به همین نکته اشاره می‌کنند و می‌فرمایند:
«یک رهبرى حکیمانه و… مواظب است که امّت، راه خود را گم نکند. تقوا اینجاست که به داد یک ملت مى‌رسد. اگر ملتى با تقوا بود، راه پیشرفت، راه ایمان و راه بندگى خدا را ادامه خواهد داد. … مؤمنین به نوح، کسانى بودند که تمسخرها را تحمّل مى‌کردند. آنها که نمى‌دانستند کشتى براى چیست! آنها که از ماجراى توفان و آبى که از آسمان و زمین مى‌خواست بجوشد، خبر نداشتند! امّا ایمانشان آنقدر قوى بود که در مقابل تمسخرها و تسخر زدن‌ها، تاب آوردند و فشار افکار عمومى قدرتمندان جامعه را علیه خود، تحمل کردند. مؤمنین نوح، مردمان فرودستى هم بودند: «الا الذّین هم اراذلنا بادى الرأى» شاید مردمان طبقه سه و چهار جامعه‌آن روز محسوب مى‌شدند. حالا شما فکر کنید: جمعیت کمى، در مقابل جمعیت زیادى که پول دارند، قدرت دارند، زبان دارند، تبلیغات دارند، مورد تمسخر قرار مى‌گیرند و اهانت مى‌شوند، اما تحمّل مى‌کنند. تحمّلى این‌‌چنین، ایمانى قوى مى‌خواهد. اطرافیان نوح و مؤمنین به نوح، این ایمان قوى را داشتند. بعد که موضوع کشتى‌سازى پیش آمد، ایمان اینها بیشتر واضح شد: آنها بر پیغمبرشان فشار نیاوردند که «این چه کارى است مى‌کنى؟! براى چه در خشکى، کشتى مى‌سازى و چرا مایه مسخره ما شده‌اى؟!» نه. همه ‌تلخی‌ها را تحمل کردند.
آنها کار عجیب و غریبى را شروع کرده بودند. فرض کنید در یک میدان بزرگ، وسط شهرى مانند تهران که فرسنگ‌ها تا دریا فاصله دارد، یک نفر شروع به ساختن کشتى کند! این کار، توجیهى ندارد. مؤمنین به نوح، تمسخرى را که بجا هم تلقّى مى‌شد، تحمّل کردند. چنین تحمّلى، ایمان مى‌خواهد؛ آن هم ایمان قوى…
چنین اتفاق بزرگی افرادی را می خواهد که چنان به رهبرشان ایمان داشته باشند که اگر در خشکی هم دستور ساخت کشتی داد بپذیرند و ذره ای از ایمانشان کاسته نشود. و براستی ایستادگی در برابر عملیات روانی بسیار سخت تر از عملیات نظامی است.
 
 
منبع : masafportal.com
برای امتیاز دادن به این مطلب اینجا کلیک کن
[کل آراء: 0 میانگین: 0]

Related Images:

Visits: 13

islammovie

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

فصل سوم کتاب فتح خون با نام مناظره عقل و عشق به قلم شهید سید مرتضی آوینی

پ اکتبر 15 , 2015
«فتح خون» نام مجموعه مقالاتی است به قلم شهید سید مرتضی آوینی که به مناسبت محرم و در ده فصل منتشر شده است.   مشروح فصل سوم در ادامه برای امتیاز دادن به این مطلب اینجا کلیک کن [کل آراء: 0 میانگین: 0]Related Images:Visits: 13

شاید این مطالب را دوست داشته باشی

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...