داستان عشق من مهناز – فصل دوم قسمت دهم

اشتراک گذاری :

من و حنانه رفتیم اتاق کناری برای صحبت کردن. اصلا نمی دونستم میتونم صحبت کنم یا نه. یه چند ثانیه ای هیچی نگفتم وبعد گفتم: ” سلام”

حنانه به من نگاه میکرد اما من سرم پایین بود سنگینی نگاهش رو حس میکردم که گفت : “سلام مثل اینکه شما نمیخوای حرفی بزنی ؟”

گفتم : “میخواید شما شروع کنید”

گفت : “باشه. بدون معطلی ، من ملاکم برای زندگی عشقه که فکر میکنم ما اونو داشته باشیم”

گفتم: “ببخشید وسط حرفتون می پرم ! یعنی شما نسبت به من”

گفت : “نه منظورم اینه که توی سن ما ها فکر کنم خیلی راحت عشق پدید میاد ”

گفتم : “آهان بله همین طوره”

گفت : ” خوب شما هم میخواید اولویت اولتون رو بگید ”

گفتم: “اولویت اول من” کمی مکث کردم و فکر کردم. آخه ، اصلا به اولویت هام فکر نکرده بودم و بعد گفتم : ” اولویتم عشقه اما عشقه واقعی”

گفت : “یعنی چی ؟”

گفتم : “به قول مادرم عشق واقعی با یه نگاه درست نمیشه تو باید با یک نفر زندگی کنی به خاطرش فداکاری کنی به خاطرش مدارا کنی به خاطرش حتی از بعضی چیزایی که دوست داری بگذری ”

گفت : “چه حرفای قشنگی”

همینجا بود و با گفتن همین حرفش بهش نگاه کردم. اون با نگاهش منو جادو میکرد. یه لحظه دیوونگیم گل کرد وگفتم : “یه سوال احمقانه دارم”

خندید و گفت : “بپرس”

گفتم: “شما از همون نگاه اول به من لبخند میزدی علت لبخند زدنت چیه ؟”

گفت : “واقعا سوالت احمقانست چه میدونم این چیزا که دست خود آدم نیست بعضی اوقات از کسی خوشت میاد اما نمیدونی برای چی”

خلاصه سرتون رو درد نیارم نزدیک نیم ساعتی که صحبت کردم همش تعریف از همدیگر و به ابراز محبت گذشت . حس کردم اونم مثل من جدیت تشکیل یه زندگی رو نداره و براش مسایل دیگه مهمه به هر حال اون دختر سوم راهنمایی بود وشاید سرشار از احساسات بود  و البته من هم دست کمی از اون نداشتم.

داشتم به این فکر میکردم ، یه جایی بیرون از اون اتاق دو تا مرد کامل نشسته بودن داشتن در مورد مهم ترین مسایل صحبت میکردن و من و حنانه داشتیم به هم ابراز محبت میکردیم.

مراسم خواستگاری تموم شد و به خونه برگشتیم. بعد از خوردن شام من و بابا و مامان مهناز و محدثه نشستیم با هم صحبت کنیم.

منبع : سایت نودیها

برای امتیاز دادن به این مطلب اینجا کلیک کن
[کل آراء: 0 میانگین: 0]

Related Images:

Visits: 280

مرتضی - مدیر اصلی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Next Post

سخنرانی استاد رائفی پور با موضوع خوب،بد،زشت برای یک رئیس جمهور

س مه 2 , 2017
دانلود روشنگری برای امتیاز دادن به این مطلب اینجا کلیک کن [کل آراء: 0 میانگین: 0]Related Images:Visits: 280

شاید این مطالب را دوست داشته باشی

نودیها

مجله سرگرمی نودیها

ما سعی کردیم با دیگر مجله های موجود در اینترنت کمی متفاوت باشیم اینجا اگر جستجو کنید مطالب متنوع بسیاری خواهید یافت. بیش از 16000 مطلب ...